پشت پرده سیدی تخریبی
به گزارش انصاف نیوز، مهشید ستوده در اعتماد نوشت:
«من روحانی هستم» مستندی درباره رییس یک قوه که صدای همه را درآورد؛ مستندی تخریبی که ایدهاش در همان روزهای پس از انتخابات شکل گرفت و فیلمنامهاش پاییز سال گذشته و در روزهایی که دولت یکی دوماهه بوده نوشته شده است. کسی کارگردانش را نمیشناسد اما میگویند آنها قصد شناساندن روحانی به مردم را داشتهاند. انجمن مستندسازان از وجود خارجی چنین مستندسازی بیخبر است. «سفیر فیلم» که توزیعکننده مستند است از دادن اطلاعات در مورد تیم سازنده مستند خودداری میکند. میگویند مصلحتهای رییسجمهور را در ساخت مستند رعایت کردهاند اما تلاش زیادی شده است برای تغییر چهره حسن روحانی. «من روحانی هستم» سه فصل دارد که فصل اولش با حجم بالایی از اتهامات عجیب به رییسجمهور اینقدر سرو صدا به پا کرده است؛ مستندی که برخلاف پیش بینیهایش برای اکران با مشکلات زیادی روبهرو شد. در دانشگاهها استقبال آنچنانی از مستند نشد و بسیاری از دانشگاهها از پخش آن خودداری کردند.
شنیده شده که در برخی مساجد نیز قرار است این مستند پخش شود. روز گذشته مستند ساخته شده صدای رییس مجلس را هم درآورد و از این حجم تخریبها گله کرد. اما این پایان ماجرا نیست و فیلمهای دیگری هم اینبار در مورد اطرافیان رییسجمهور در راه است. مستند دیگر در 45 دقیقه با عنوان «لکه» است و برای انتقاد از اعضای هیات دولت و سابقه سیاسی آنهاست. مخالفان دولت پروژههای متنوعی برای نشان دادن مخالفتهایشان دارند. شورای نظارت بر صدا و سیما، پایان جنگ تحمیلی، واقعه 18 تیر، مذاکرات سعدآباد، ماجرای مک فارلین، ماجرای 99 نفر و حتی دوران مدیریت روحانی بر شورای عالی امنیت ملی همگی مورد انتقاد قرار گرفته است. از اظهارات شخصیتها به صورت کاملا گزینشی استفاده شده و در همه مباحث حسن روحانی متهم درجه اول شناخته شده است. عوامل مستند میگویند منتقدان هنوز فیلم را ندیدهاند اما فیلمنامه مستند که در اختیار روزنامه اعتماد قرار گرفته است گواه موضوعات دیگری است. مستندی که معصومه نبوی کارگردان آن در موردش به مهر گفته است: «ما هدفمان را از ساخت فیلم نشان دادن زندگی دکتر روحانی بدون عینک جناحی قرار دادیم.
حالا این منتقدان شکایت میکنند که چرا شما به 99 نفر پرداختهاید! آیا کذبی در 99 نفر هست؟! در حقیقت ما از این واکنشها به نتیجهیی رسیدیم که انگار افراطیونی قصد دارند زیر چتر اعتدال، چهره رییسجمهور را مخدوش کنند. یا سوابق رییسجمهور در شورای عالی امنیت ملی خصوصا در بحث مدیریت غائله 18 تیر که مشخص است و همه میدانند. چرا الان یک سری رسانههای خاص از آن ناراحت هستند؟! همینطور بحث هستهیی. ما در بحث هستهیی ماجرا را از زبان آقای موسویان و ظریف روایت میکنیم. این نگاه خود تیم آقای روحانی به مذاکرات تهران است. از آن جالبتر امروز میبینیم بعضی از روزنامهها از فیلم محرمانه آقای ظریف و البرادعی صحبت میکنند، گویی ما رفتیم آنجا فیلم محرمانه گرفتهایم. این صحنه سالها پیش پخش شده است و در آن مستندی که پخش شده خود آقای ظریف مصاحبه رسمی دارند.» …
در این مستند همچنین خاطرات روحانی و مصاحبهها و صدای وی و دیگران به تصویر کشیده شده است. علاوه بر این صدای چهرههایی همچون الیور نورس از هیات دیپلماتیک مکفارلین، علیرضا زاکانی مسوول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در سال 78، جان ساورز عضو تیم مذاکرهکننده انگلیس، استانیسلاس دولابولایه عضو تیم مذاکره فرانسوی، یوشکا فیشر وزیر خارجه سابق آلمان، سید محمد خاتمی و حسین موسویان در این مستند پخش میشود. در همین حال رییس مجلس نیز که روز گذشته در جمع کارگران سخن میگفت، با اشاره به نیاز کشور به تولید و آرامش سیاسی «پرهیز از دروغ گفتن و انتشار سیدی و بولتنهایی که صرفا اختلاف ایجاد میکند» را برای آرامش کشور ضروری دانست. لاریجانی با اشاره به این سی دی گفته: «همین چند روز پیش دیدم چه سر و صدایی در کشور به وجود آمده است آن هم بر سر یک سیدی، سیدی که با عنوان «من روحانی هستم» پخش شده است. در این سیدی یک سری مطالبی را مطرح کردند که برخی از مطالب خلاف واقع است.آقای روحانی، رییسجمهور را متهم کردند که شما در داستان مکفارلین حضور داشتید، این دروغ است، کسانی که در آن شرایط سیاسی پس از انقلاب حضور داشتند، همه میدانند که آقای روحانی نقشی در مساله مک فارلین نداشته است، چرا خلاف واقع میگویید؟ چرا دروغ میگویید؟»
رییس مجلس بر همین اساس تاکید میکند: افرادی که آن زمان در زمینه این مساله نقش داشتند، مشخص هستند که چه کسانی هستند، مشخص هستند که کدام بخشهای کشور بودند، آقای روحانی نقشی در این مساله نداشت چرا سیدی دروغ درست کردید؟ برخی از مسائل دیگر این سیدی نیز خلاف واقع است. بنده در جریان این مسائل بودهام. آیا شما میخواهید به تاریخ هم دروغ بگویید؟! لاریجانی به منتقدان توصیه کرد که نباید مشی مارکسیستها را داشته باشند که هدف، وسیله را توجیه میکند. او همچنین گفت اگر کسی اختلاف سیاسی دارد، این مردانگی نیست که از هر وسیلهیی و ابزاری استفاده کند، اگر آنها انتقادی دارند آن را مطرح کنند. عضو شورای امنیت ملی گفت: بعدا صدایشان هم در میآید که چرا نگذاشتید این سیدی پخش شود. رونق تولید با دعواهای سیاسی درست نمیشود.
نماینده مردم قم در مجلس تصریح کرد: سرمایهگذاران وقتی میبینند که شهر شلوغ است رغبتی برای سرمایهگذاری در کشور ما ندارند. وی گفت: تهیه چنین سیدیهایی درست نیست، درست است که آزادی بیان است اما قرار نیست هر کاری که دلمان خواست انجام دهیم. دود این کارها به چشم طبقات ضعیف جامعه میرود و حرکتی مسوولیتساز در کشور نیست. لاریجانی ادامه داد: در شرایط حاضر کشور، مصافهای مهمی در مسائل خارجی داریم و مشکلات کنونی اقتصاد کشور نیز بر این موضوع سایه افکنده که باید با حل این دو مشکل فضای آرامی برای سرمایهگذاری ایجاد کنیم تا مشکل اقتصاد کشور حل شود. لاریجانی با بیان اینکه من نمیگویم آرامش گورستانی باید در کشور حاکم باشد، ادامه داد: اما دروغ گفتن و سیدی درست کردن و متهم کردن افراد کاری ناصحیح است. این چه کاری است که برای کسی که مسوولیت اجرایی کشور را برعهده دارد سیدی دروغ تهیه میکنید. نماینده مردم قم در مجلس با تاکید بر اینکه امروز در کشور احتیاج به همدلی داریم ادامه داد: برخیها مشی مارکسیستی دارند و این مردانگی نیست که برای رسیدن به اهدافمان از هر حربهیی استفاده کنیم.
وی تصریح کرد: برخی ممکن است سبک دوستان دولت را نپسندند خب باید نقد منصفانه داشته باشند نه اینکه از هر ابزاری برای کوبیدن دولت استفاده کنند.
در شفق مدیا چه خبر است؟
شفق مدیا سازنده مستند «من روحانی هستم» است و سفیر فیلم توزیعکننده آن. اما شفق مدیا مستندهای دیگری هم ساخته است. ساخت مستند تخریبی علیه آیتالله هاشی رفسنجانی و طعنه زدن به اینکه «آقای هاشمی بد نیست کمی فکر کنید»، مستند «کابینه فراجناحی» برای انتقاد از هیات دولت، مستندهای «ما همیشه آماده هستیم» و «فرصت همیشگی نظام» و «چهره واقعی دشمن» همگی از همین دست مستندهایی هستند که هرچند وقت یکبار ساخته میشوند و از سوی جریانهای تندرو مورد به به و چه چه قرار میگرفتهاند. اما مستند «من روحانی هستم» جدیترین و هدفمندترین کار این گروه است. کاری که از همان روزهای ابتدایی پیروزی روحانی کلید خورد و چند ماه بعد فیلمنامهاش نوشته و بعد هم برای اکران روانه مهمترین دانشگاههای کشور شد. نکته اینجاست که کسی از این موسسه پاسخگوی سوالات هم نیست. معصومه نبوی، کارگردان مستندی است که این همه چالش ایجاد کرده است. کارگردانی که به گفته یکی از اعضای هیاتمدیره انجمن مستندسازان نه تنها در این انجمن عضو نیست بلکه نام آشنایی هم برای مستندسازان نیست. نبوی اما سابقه آنچنانی ندارد. اطرافیانش میگویند نمیخواهد که او گفتوگویی با روزنامهها داشته باشد و در گفتوگوهایی هم که با رسانههای همسو با خودشان دارند عکسی از او منتشر نمیشود. بنابراین مشخص نیست که او چگونه بدون هیچ سابقهیی احساس تکلیف برای شناساندن حسن روحانی به مردم کرده است. برای شناسایی هم به گفته خودشان به سراغ خاطرات خود روحانی رفتهاند.
مستندهای دیگری که رسانهیی نشده است
اما ظاهرا مستندهای دیگری هم وجود دارد که آنچنان رسانهیی نشده است. هادی فیروزمند، سردبیر سایت سفیر فیلم که مسوولیت توزیع مستند «من روحانی هستم» را بر عهده دارد در همین مورد به «اعتماد» میگوید: برای مستند «من روحانی هستم» از سوی دانشگاههای زیادی تقاضای اکران وجود داشت اما این تقاضاها ناگهان متوقف شد. در دانشگاههای امیرکبیر، علم و صنعت، علوم پزشکی، شهید بهشتی و علامه طباطبایی اجازه اکران فیلم داده نشد اما در حال حاضر تلاش داریم که فیلم را در دانشگاههای شهرستانها که از اخبار دورتر هستند پخش کنیم. وی اما اخبار دیگری هم به «اعتماد» داد و گفت: مستند «لکه» نیز یک روایت داستانی 45 دقیقهیی از یکی از کارگردانان جوانی است که در جشنواره عمار برنده شده است. در مستند لکه به زندگی یک شخصیت سیاسی پرداخته میشود که در سال 88 مشروعیت نظام را زیر سوال برده اما با آغاز به کار دولت یازدهم حکم دولتی میگیرد و در دولت مشغول به کار میشود. اکران این فیلم هم متاسفانه از سوی 10 دانشگاه لغو شد اما ما توانستهایم در دانشگاه شریف این فیلمها را پخش کنیم. گفتههای فیروزمند نشان میدهد که مخالفان روحانی اینبار با چنتهیی پر از مجموعه فیلمها به میدان آمدهاند تا شکل مخالفتهایشان با دولت را تغییر بدهند.
تغییر رویه مخالفان چقدر موفق خواهد بود؟
با رسانهیی شدن ماجرای مستند «من روحانی هستم»، مشخص شد که مخالفان دولت برای نشان دادن مخالفت خود حتی چند روز هم صبر نکردهاند و درست از فردای پیروزی روحانی به دنبال ساخت فیلم رفتهاند. فیلمهایشان را مشخص نیست که چه کسی حمایت مالی میکند اما درست در حال ادامه راه محمود احمدینژاد هستند. میخواهند مدام فیلم رو کنند و در ردای انتقاد سازنده ،تخریب پنهان کنند. پایگاه اجتماعی رییسجمهور را نشانه گرفتهاند و تلاش دارند ابتدا در میان دانشجویان و بعد هم بدنه اجتماعی مردم رسوخ پیدا کنند و پایگاه اجتماعی از دست رفتهشان را با تضعیف پایگاه اجتماعی روحانی به دست بیاورند. حالا مخالفان هر روزه دولت که از هر تریبونی برای انتقاد از دولت استفاده میکردند سکوت کردهاند و وظیفه را به فیلمسازانشان سپردهاند؛ فیلمسازانی که در هشت سال اخیر فیلمسازی و شناساندن چهره محمود احمدینژاد را فراموش کرده بودند و حالا احساس وظیفه کردهاند.
حکایت تلخ یک فیلم: «من روحانی هستم»
صادق زیبا کلام:
من بر خلاف خیلیها به همه توصیه میکنم که فیلم «من روحانی هستم» را ببینند. اگر دستم میرسید و کارهیی بودم اتفاقا از صدا و سیما میخواستم که حتما این فیلم را پخش کند. در چندین نوبت هم پخش کند که همه آن را ببینند. میدانید چرا؟ چون اتفاقا این فیلم مستند بیش از آنکه ضایعکننده روحانی باشد، سقوط اخلاقی سازندگان و مخالفان آقای رییسجمهور را به نمایش میگذارد یا دستکم و در معصومانهترین نگاه به سازندگان آن، «من روحانی هستم» بیانگر عمق بیاخلاقی و تمسک به راه و روشهایی است که در بهترین حالت باید آنها را غایت ماکیاولیستی بودن یک جماعت و گروه سیاسی دانست. فیلم من روحانی هستم، در حقیقت نشان میدهد که چگونه افراد و اشخاص که خدا را میپرستند و نماز میگزارند، آنقدر راحت برای قدرت، برای زدن حریف و رقیب سیاسی، برای کسب امتیاز سیاسی، زمین و زمان را به هم میدوزند و میبافند، سره و ناسره را درهم میتنند، راست و دروغ را بیمحابا با هم درمیریزند و بدون کمترین عذاب وجدان چشم بسته و مثل آب خوردن بر روی هر حق و باطلی مینهند که حسن روحانی را بیاعتبار سازند. ماکیاول را باید از درون قبر بهدر آورد و به کلاس این دوستان برد که یاد بگیرند هدف چگونه پستترین وسایل را هم توجیه میکند. یکی از ابتداییترین روشهای تحریف آن است که شما موضوعی را بدون مقدمه و موخره آن یا بدون صدر و ذیل آن روایت کنید. جملهیی را، حرکتی را، موضعگیری را و اظهارنظری را از حسن روحانی یا هر کس دیگری بدون آنکه به مخاطب توضیح دهیم که آن کنش سیاسی در چه شرایطی بوده، ماقبل و مابعد آن چه بوده، در چه فضایی گفته شده، بدون در نظر گرفتن هیچکدام از اینها فقط آن جمله، حرکت و یا موضعگیری را روایت کنیم. داستانی که تحت عنوان ماجرای مکفارلین اتفاق افتاد درست چنین وضعیتی را دارد. آن حرکت اتفاقا میتوانست به بزرگترین گام در جهت تامین منافع ملی کشور تبدیل شود. اما یک جریان تندرو آن را خرابکاری کرد و نهایتا همه تمهیداتی که تحت عنوان ماجرای مک فارلین شروع شده بود، متوقف ماند. کمترین فایده جریان مک فارلین این بود که خونی و جانی تازه در دفاع ضدهوایی ما که عملا به واسطه نداشتن قطعات وتجهیزات زمینگیر شده بود به وجود آورد. دهها فروند هواپیمای جنگنده و بمبافکن عراقیها در نتیجه تسهیلات ضدهوایی که به واسطه معامله با مک فارلین به دست ما رسیده بود، در عملیات بعدی در جنوب و غرب سرنگون شدند. شمار قابل توجهی از نمایندگان مجلس دوم با تداوم نخستوزیری موسوی موافق نبودند. آنان اغلب تعلق به طیف راست سیاسی داشتند و علت مخالفتشان هم به دلیل سیاستهای چپگرایانه و به زعم آنها سوسیالیستی دولت وی بود. سردمداری این گروه یا این جریان با مرحوم آیتالله آذریقمی بود. وساطت آقای هاشمی رفسنجانی در مجاب کردن این آقایان که با ادامه کار موسوی موافقت کنند به جایی نرسید و در نهایت نزد مرحوم امام(ره) رفتند. مرحوم امام(ره) با برکناری مهندس موسوی مخالفت کردند. اولا ایشان با سیاستهای چپگرایانه مهندس موسوی موافق بودند، یا دستکم با سیاستهای به زعم جناح راست، سوسیالیستی وی هیچ مخالفتی نداشتند.
دلیل دیگر مرحوم امام(ره) در اصرارشان برای ماندن موسوی این بود که ما در وسط جنگ با عراق بودیم و مرحوم امام (ره) معتقد بودند که تغییر دولت پیام خوبی به عراقیها و دیگران نمیدهد. ممکن است اینگونه تعبیر شود که میان ما اختلافاتی به وجود آمده و دشمنان ما از تغییر دولت تصور کنند که در داخل با بحران مواجه شدهایم.
در نهایت آن نمایندگان که تعدادشان به 99 نفر میرسید به رغم صلاحدید امام(ره) به تداوم دولت موسوی رای مخالف دادند، اما این همه آن ماجرا نیست. برخی از رادیکالهای آن زمان تلاش کردند که مخالفین را متهم به استنکاف از رای امام(ره) بنمایند و آنان را به اصطلاح ضد ولایت فقیه معرفی کنند. جالب است که امام محکم در برابر تندروها ایستادند و نشان دادند هیچ آزردگی و دلخوری از این که آن 99 نفر مطابق نظر ایشان رای ندادند، ندارند.
بخشهای دیگر فیلم «من روحانی هستم» را که منصفانه و به دور از دروغ و تحریف مورد بررسی قرار دهیم به همین نتایج بالا که در مورد مک فارلین و 99 نفر گفتیم، میرسیم. منتها حرف اصلی و اساسی همان است که هدف چقدر وسیله را توجیه میکند؟ آیا در مورد همه چهرهها و شخصیتهای جمهوری اسلامی نمیتوان چنین فیلمی ساخت؟ آیا با تحریف و زدن صدر و ذیل یک کنش سیاسی از دل حوادث و رویدادهای 34 سال گذشته نمیتوان امروز به تخطئه و شانتاژ آن شخصیت پرداخت؟ آیا مشابه مستند «من روحانی هستم» را عده دیگری با پول و امکاناتی که در اختیار سازندگان بوده نمیتوانند در مورد چهرههای محبوب آن و همنظرانشان بسازند و بعد هم مدعی شوند که میخواستهاند تا حقیقت را نشان بدهند، و خواستهاند «چهره واقعی و انقلابی آن شخصیت را نشان دهند.»
انتهای پیام