تحلیل متفاوت واشنگتنپست از تصمیم ترامپ دربارهی قدس
واشنگتنپست نوشت: ‘پوتین’ رئیس جمهوری روسیه، قبل از ‘ترامپ’ رئیس جمهوری آمریکا، پیشتاز اعلام ‘بیت المقدس’ به پایتختی اسرائیل، اما در لفافه و بسیار زیرکانه بوده است.
به گزارش ایرنا این روزنامه آمریکایی دیروز (جمعه) در آغاز گزارشی در این باره به قلم ‘ دیوید فان درله’ (David Von Drehle) نوشت: رئیس جمهوری ‘ ترامپ’ تنها رهبری نیست که معتقد است روند صلح خاورمیانه باید آرام آرام منحل شود و نیز اولین رهبری هم نیست که بیت المقدس را به عنوان یک چکش برای کوبیدن بر سر فلسطینیان استفاده کرده است. ‘ولادیمیر پوتین’ رئیس جمهوری روسیه هم در ماه آوریل (فروردین) تصمیم گرفت حرکتی در مورد روند صلح خاورمیانه انجام دهد و ظاهرا قصدش این بود که یخ بین المللی این فرآیند را بشکند.
وی در ادامه گزارش خود افزود: این مرد صاحب قدرت مطلقه روسیه توسط وزیر امور خارجه خود اعلام کرد ‘مسکو عمیقا نگران وضع مناقشه فلسطینیان – اسرائیل است. فلسطینیان و اسرائیل سه سال است که هیچ مذاکره ای با هم نکرده اند و اوضاع میدانی این مناقشه هم روز به روز بدتر شده است’.
معلوم نیست دولت پوتین که همین حالا هم تا خرخره در گرداب جنگ داخلی سوریه فرو رفته است، با چه برهانی ‘قدس شرقی ‘ را به عنوان پایتخت یک کشور فلسطینی در آینده به رسمیت شناخت و اعلام کرد ‘در این مفهوم ما «قدس غربی» را به عنوان پایتخت اسرائیل در نظر می آوریم’.
این بیان در واقع مشتی بر صورت ترامپ بود . بیانیه پوتین در این زمینه به مراتب تند و تیزتر و صریحتر از نطق چهارشنبه گذشته ترامپ بود که بین المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت؛ موضعی که آمریکا سالها در پیش گرفته ولی آن را به تعویق انداخته بود.
اعلامیه روسیه در واقع یک نوع شاخ به شاخ شدن بود. دو کشور یک شهر بیت المقدس را با هم تقسیم می کنند.
این در حالیست که ترامپ همین واقعیت را زیر سطح پنهان کرد. او از اورشلیم (بیت المقدس) به جای عبارت ‘ بیت المقدس غربی’ استفاده کرد، منتها بطور مبهم و البته عمدی و نه اشتباهی و گفت که اسرائیل فقط بخشی از این شهر را در اختیار خواهد داشت.
ترامپ گفت ‘مرزهای مشخص حاکمیت ملی اسرائیل در اورشلیم به مذاکره گذاشته خواهد شد’.
اما به هر تقدیر مفهوم و معنای همه این صحبتها یکی است و وجه تمایزشان فقط در سبک و سیاق بیان آنهاست.
در واقع یکی از انگیزه های این تصمیم گیری ترامپ، اعتقادات آخرالزمانی است.
ترامپ به این دلیل مالکیت مشترک برای بیت المقدس را اعلام نکرد تا جلوی یک وجد و سرور به تاخیر افتاده را بگیرد.
و اما در مورد پوتین. پوتین رهبر کشوری است که سالیان متمادی است که هزاران مشکل و دردسر برای اسرائیل ایجاد کرده است و این بار می خواهد رابطه دوستی با آن برقرار کند، منتها البته که این کار را خیلی دست به عصا و پاورچین رفتن انجام می دهد.
به هر حال این دو رهبر خواسته و ناخواسته هر دو یک مسیر را می پیمایند.
آنها هر دو شاهدند که میز مذاکره صلح خاورمیانه که در سال 2000 با هزاران امید و آرزو چیده شد و به جریان افتاد، هم اکنون سالهاست که بی استفاده مانده و خاک می خورد و رویش تار عنکبوت بسته شده است.
17 سل پس از آنکه ‘ یاسر عرفات’ رهبر فلسطینیان این تصمیم فاجعه بار را گرفت و طرح تشکیل دو دولت را رد کرد، تنها راهی که برای پیگیری مذاکرات باقی ماند، به زور هل دادن آن به پیش بود.
دو بیانیه ای که توسط ترامپ و پوتین صادر شده است، هر دو از نظر فلسطینیان موجد یک مفهوم است: تنها توافق ممکن باقی مانده همان چیزی است که عرفات نتوانست آن را شکار کند و آن ‘انتفاضه’، تظاهرات و تشجیع افکار عمومی اروپاییان و آمریکاییان بود که تا حال هیچ کار شایسته و بایسته ای برای تضعیف تصمیم گیری اسرائیل انجام نداده اند. بلکه در صحنه عمل دقیقا عکس خواست فلسطینیان اتفاق افتاده است.
اسرائیل به رغم مخالفت و محکومیت جهانی، همچنان به شهرکسازی ادامه می دهد و با چنگ و دندان و خیلی قاطع و محکم سرزمینهای اشغالی را دو دستی حفظ کرده است.
اما در این قضیه پوتین موذیانه و با سوء نیت وارد صحنه شد.
جان کلام پوتین این بود ‘بیایید مذاکره کنید. شما می توانید فلسطین خود را داشته باشید اگر فقط فراموش کنید که اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.
اما جان کلام ترامپ این بود که تلنگر بزند و دو طرف را تحریک کند که به پای میز مذاکره بیایند. حرف ترامپ این بود شما بهتر است که مذا کره کنید چون اسرائیل روز به روز قویتر می شود و شما ضعیفتر.
اگر شک دارید کمی به عقب برگردید و نظاره کنید که هشت ماه قبل هیچ کشوری در جهان حتی گوشه ای از خاک بیت المقدس را هم پایتخت اسرائیل نمی شناخت. حالا دو عضو از اعضای دائم شورای امنیت این کار را کرده اند.
اسرائیل یک واقعت است. اگر فلسطینیان دلشان می خواهد در کشور مستفل خود زندگی کنند، مجبورند این واقعیت را بپذیرند. این مانعی بود که عرفات نتوانست از روی آن بپرد. اما موضوع این است که تصمیم ترامپ در مورد بیت المقدس یک هیاهوی جهانی به راه انداخت، در حالیکه اظهار نظر پوتین در همین زمینه و با همان مفهوم، فقط یک سر و صداهای بسیار ضعیفی را در گوشه و کنار برانگیخت.
این واقعیت دو حقیقت را ثابت کرد.
اول آنکه، مردم براحتی در مقابل چرب زبانی ها کوتاه می آیند و تسلیم می شوند، اما در مقابل سخنان قاطع و محکم می ایستند و موضع می گیرند.
دوم آنکه، اگر مردم جهان به آمریکا بخندند و او را لعن کنند هم ذره ای از این حقیقت که اداره تمامی امور و شئون مهم جهان به دست آمریکاست، کم نمی کند.
* توییت های ترامپ مردم را به او کاملا بی اعتماد می کند
اما به هر حال آیا ترامپ واقعا مذاکرات صلح خاورمیانه را بر هم زده است یا نه ؟
ترامپ بی پروا، عجول و کج خلق قبل از آن که تصمیم مهمش را در مورد بیت المقدس اعلام کند، دست به ابتکاری زد و یک سری فیلم های ضد مسلمانان را در توییتر خود منتشر کرد و البته برای خالی نماندن عریضه در حاشیه هم تصاویری از نژادپرستان غربی به نمایش گذارد.
این تنها شیرین کاری ترامپ نبود. او همزمان فرمان اجرایی ممنوعیت سفر اتباع هفت کشور مسلمان را به خاک آمریکا هم به پیش برد.
در این دنیای عصر ارتباطات، این توهین ها خیلی سریع به گوش فلسطینیان ساکن ‘بیت المقدس شرقی’ و ‘ نوار غزه’ می رسد. البته نه فقط فلسطینیان بلکه تمام روشنفکران و رهبران سیاسی در مصر و اردن و لبنان و کل جهان عرب که بر حلقه های قدرت فلسطینیان صاحب نفوذند هم از این مواضع توهین آمیز به فلسطینیان به خشم آمده اند.
این توهین ترامپ به فلسطینیان، حتی خشم هواداران آرمان فلسطین را در سرتاسر مدیترانه در قاره اروپا، شمال آمریکا و آسیا را هم بر انگیخته است.
آیا ترامپ فکر می کند که همه این آحاد مردم، واقعا این حس نفرت پراکنی فرصت طلبانه او را فراموش می کنند؟
اینجا خاورمیانه است ، نه باشگاه ‘فریارز کلاب’ (Friar’s Club) که هنرمندان مشهور آمریکا به آن رفت و آمد می کنند. اگر ترامپ در پیام توییتریش طنز پردازی می کند، هیچکس آن را جدی نمی گیرد.
نه بازیگران صاحب نفوذ و نه فلسطینیانی که به نشانه اعتراض به خیابانها ریخته اند، هیچ کدام مشوق ‘حماس’ و ‘ فتح’ برای آمدن به پای میز مذاکره ای که ‘ترامپ’ یک پای آن باشد، نیستند.
حال این مردم چگونه به ترامپ اعتماد کنند؟
متاسفانه توییت های واکنشی ترامپ که صبح علی الطلوع مخابره می شود، از صفحه روزگار محو نمی شود و زنده است و مردم آن را می خوانند و به شخصیتی که آنها را نگاشته است، پاک بی اعتماد می شوند.
اعتماد، جواهری است ارزشمند و قطعه زمینی است نایاب که راه حل تشکیل دو دولت اسرائیلی و فلسطینی سخت به آن محتاج است.
اسرائیل و فلسطینیان باید در آینده در عین دشمنی با هم، اما در مجاورت هم، دو کشور همسایه بسازند، منتها همچون یک قلاده ببر و یک آدم تبعیدی گرسنه در جزیره ای متروکه و خشک و بی آب و علف.
انتهای پیام