«مردمسالاری فقط برگزاری انتخابات نیست»
«مردمسالاری حتما مابهازای بیرونی دارد. این که عدهای دایما توی بوق کنند که چون دهها انتخابات در ایران پس از انقلاب اسلامی برگزار شده، پس مردمسالاری کاملا محقق شده، تصور کاملی نیست. بعضی از سیاسیون و حتی رجال مذهبی، مردمسالاری را یک مقوله اجباری و تحمیلی میدانند که نظام جمهوری اسلامی، آن را به اجبار پذیرفته است. چنین تفکری برای مردم هیچ هویتی قائل نیست، چه برسد به حق او برای شرکت در انتخابات یا نقد حاکمیت و نظایر آن. صاحبان چنین دیدگاهی مردمسالاری را نه هدف نظام که وسیلهای برای رسیدن به مقاصد دیگر میدانند. آن چه در بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب آمد با مکتب فکری این قشر، قطعا بیگانه است.»
محمد مهاجری در سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:
«١- کلیدواژه «مردمسالاری» در سخنان دیروز رهبر عزیز انقلاب از برجستهترین موضوعاتی است که توسط ایشان چند بار تکرار شده است؛ هر چند این تعبیر در بیانات ایشان مکرر است اما در آستانه ورود به چهلمین سال انقلاب اسلامی مفهوم خاصی دارد.
٢- انقلابها معمولا پس از گذشت دورههایی از عمر خود دچار تحول در اندیشه میشوند. برخی از آنها انحراف پیدا میکنند، بعضی به ضد خود تبدیل میشوند، پارهای پای در راه استبداد میگذارند و برخی دچار فراموشی اهداف میشوند. وجه مشترک همه اینها کنار نهادن مردم به عنوان صاحبان انقلاب و «مردمسالاری» به عنوان ضامن بقا است. انقلاب اسلامی علاوه بر این که با نقشآفرینی مردم پیروز شد، بزرگترین شکوه مردمسالاری را در دوران دفاع مقدس تجربه کرد. علاوه بر آن برگزاری ١٢ دوره انتخابات ریاستجمهوری، ١٠ دوره مجلس و چندین دوره مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا، نمادهایی از مردمسالاری را به رخ کشیده است. هر چند به طور متوسط هر سال یک انتخابات در کشور برگزار شده اما بسنده دانستن مردمسالاری به حضور در انتخابات، کوچک کردن این واژه است. بنابراین باید راهکارهای حضور مردم را در جامعه بسط داد.
٣- یکی از مواردی که حضور مردم را قوت میبخشد، پذیرش حق نقد برای همگان است. امروز به خصوص با گسترش فضای مجازی، زبان نقد برای همه، امکان گشودن یافته است. وقتی همه بتوانند از ابزار گفتوگو استفاده کنند و نظام نیز این ابزار را به رسمیت بشناسد، تحمل هر دو طرف بالا میرود. نقدکننده به تدریج دارای این فرهنگ میشود که چه بگوید، چگونه بگوید و از کدام راه به هدف و مقصود خود دست یابد. از آن سو، مسئولان درمییابند که با ناظری به تعداد همه مردم مواجهند و هرگونه اشتباه و سهوشان به چشم میآید. لذا ناگزیرند در محیطهای شفاف و اتاقهای شیشهای مدیریت کنند.
٤- مردمسالاری تنها یک راهبرد برای خوب حکومت کردن نیست بلکه خودش دارای ارزش ذاتی است. به بیان دیگر عزتمند بودن، محق بودن، ناظر بودن و ناقد بودن، به مثابه یک مفهوم ذهنی هم قدر و منزلت و شرافت دارد.
٥- مردمسالاری، عطا و لطف حکومت به شهروندان نیست. نظام نمیتواند به خاطر این که به مردم حق شرکت در انتخابات یا نقد کردن میدهد بر آنها منت بگذارد. به عکس، منتپذیر هم هست. مدیران کشور افتخارشان این است که از طریق نظام مردمسالار – و در کشور ما به دلیل مسلمان بودن مردم، مردمسالاری دینی – به هدف اصلی حیات انسانی یعنی تکامل کمک میکنند.
٦- مردمسالاری حتما مابهازای بیرونی دارد. این که عدهای دایما توی بوق کنند که چون دهها انتخابات در ایران پس از انقلاب اسلامی برگزار شده، پس مردمسالاری کاملا محقق شده، تصور کاملی نیست. بعضی از سیاسیون و حتی رجال مذهبی، مردمسالاری را یک مقوله اجباری و تحمیلی میدانند که نظام جمهوری اسلامی، آن را به اجبار پذیرفته است. چنین تفکری برای مردم هیچ هویتی قائل نیست، چه برسد به حق او برای شرکت در انتخابات یا نقد حاکمیت و نظایر آن. صاحبان چنین دیدگاهی مردمسالاری را نه هدف نظام که وسیلهای برای رسیدن به مقاصد دیگر میدانند. آن چه در بیانات دیروز رهبر معظم انقلاب آمد با مکتب فکری این قشر، قطعا بیگانه است.»
انتهای پیام