در غوطه شرقی چه میگذرد؟
/ تحلیلی بر حوادث غوطه شرقی حوالی دمشق /
«میترا شیخ قمی»، کارشناس ارشد مدیریت، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «گفتن حقیقت در همه حال» ، دربارهی اتفاقات غوطه شرقی حوالی دمشق در سوریه، نوشت:
با کمال تأسف چند روزی است که خبرهای بسیار بدی در مورد سوریه در جهان شایع است. کشته شدن دویست و پنجاه انسان که در میان آنها هشتاد کودک بی گناه دیده میشود، در منطقهی «غوطه شرقی» دل هر انسانی را میآزارد. البته از آنجایی که با کمال تأسف صداوسیمای ما، اخبار سوریه را یکسویه نشان میدهد و ما هم البته به خبرگزاریهای غربی اطمینان کاملی نداریم. بر آن شدم که با رصد منابع بیطرف صحت ماجرا را جویا شوم که پس از بررسی متوجه شدم متاسفانه خبر تا حدود زیادی درست است و ارتش «اسد» به بهانهی شلیک گلوله از آن منطقه و حضور نیروهایی مانند «احرار الشام» منطقه را فارغ از حضور غیر نظامیان به گلوله بسته که در نتیجه این فجایع به وجود آمده است.
در بدو بحران سوریه و حضور نیروهای تکفیری، جمهوری اسلامی ایران به مدد مردم سوریه شتافت و آنها را در مقابل دشمنان مسلح به لحاظ مستشاری یاری کرد و تقریباً امروز که داعش در عراق و سوریه از بین رفته شرایط کاملاً جدیدی در سوریه به وجود آمده که باید با دقت به آن نگریست تا بازندهی اخلاقی این بازی نباشیم.
متاسفانه اینطور در اذهان تداعی شده که حرف زدن در مورد سوریه خط قرمز نظام است. و افکار عمومی به دلایلی نمیتواند در مورد بحران سوریه اظهارنظر کند که این فرضیه برای خیرخواهان حداقل در شرایط امروز منطقه حرف کاملاً بیاساسی است و کسی که خواهان قوام و دوام کشور و ملتش باشد باید حقایق و صلاح کشورش را بیان کند.
اول. این واقعیت تلخی است که به خاطر نوع سیستم دیکتاتوری و موروثی سوریه از اول در نیروهای مسلح این کشور چیزی بنام پلیس ضد شورش وجود نداشته و به میدان آوردن ارتش برای سرکوب شورشهای خیابانی نتایج بسیار بدی را به همراه داشته. استفادهی زیاد از بمبهای بشکهای و ریختن آنها بر سر مردم (حتی به فرض حضور تروریستها در آن شهرها) جنایت جنگی محسوب میشود که نباید از گفتن آن پروا داشت.
دوم. تغییرات غیرقابل قبول در قانون اساسی، تصویب مدت زمان ریاست جمهوری به دو دورهی هفت ساله، به این معنی است که شخص بشار اسد به هیچ وجه خواهان خداحافظی از قدرت نیست و این همان داستان پوتین در روسیه و اردوغان در ترکیه است. سپردن تمامی مناصب مهم به اقلیت ده درصدی علوی، بازی ندادن اکثریت تسنن، اینها مواردی نیست که از چشم تیزبین انسانهای آزاده به دور باشد.
سوم. گره زدن سرنوشت به روسها. واقعیت امر این است که ماهیت اخلاقی ما و روسها کاملاً متفاوت است. شاید ارتش روسیه که سابقهی کشتن مردم بیگناه افغانستان و لهستان و چچن را دارد، کشته شدن مردم بی گناه در سوریه نیز برایش چندان مهم نباشد ولی ایرانی که در جنگ هشت ساله کاملاً مظلوم واقع شده و در مقابل ظلمهای ارتش بعث تا آخر جنگ بهخاطر حفظ جان مردم عراق مقابله به مثل نکرده نمیتواند جان دادن زن و بچههای بی گناه فارغ از اینکه چه مذهبی دارند را ببیند.
در پایان ضمن تشکر از اقدام وزارت خارجه در رایزنی با سوریها برای پایان دادن کشتار مردم در غوطه شرقی و جلوگیری از لکهدار شدن حیثیت و شرف ایرانی نزد افکار عمومی، باید جامعهی ایرانی نیز متقابلاً از سیاستگذاران نظام بخواهد حال که داعش به عنوان اصلیترین گروه تروریست در سوریه پاکسازی شده در باتلاق تقسیم قدرت روسیه و آمریکا و صهیونیستها وارد نشده و با پرهیز از هرگونه سیاستزدگی و اتخاذ استراتژی مناسب که اولویت آن همانا معرفی ایران به عنوان کشوری صلح دوست و انسان دوست باشد بر دولت سوریه نیز فشار آورد که با سهیم کردن همهی مذاهب و قومیتها در قدرت، از کشته شدن بی گناهان بیشتر جلوگیری شود و گناه دیگرانی که دوستدار واقعی مردم سوریه نیستند به پای مردم ایران نوشته نشود.
انتهای پیام
احسنت، فکر کنم اولین باره که در رسانه های کشور خبر و تفسیری منصفانه در مورد بحران سوریه نگارش شده، صدا و سیمای ما در انتقال اخبار واقعا خیلی ناشیانه و عقده مانند عمل میکنه، مثلا کشتن چند نفر رو در اثر شلیک خمپاره مخالفین با آه وتاب منعکس میکنه، اما با افتخار از بمباران هوایی شهرها و روستاها میگه و نمیگه که این بین هزاران غیرنظامی بیگناه کشته میشن.
سلام
به نظرم نویسنده محترم بهتره وقتشو در نوشتن مطالب تخصصی مدیریت خرج کنه… شاید تو زمینه خودش موفق بشه
تصمیم گیری و تحلیل در مورد کارهای تخصصی سیاسی را هم به اهلش واگذار کنه…
ما باید یاد بگیریم که در تحلیل ها، با توجه به تخصصمان ابزار نظر کنیم واگرنه میشه همین وضعیت جامعه که هر کی در همه چی صاحب نظره و فکر میکنه که درست میگه…
دوست گرامی . تشخیص کشته شدن انسانهای بی گناه و لکه دار شدن بشریت مختص هیچ رشته درسی خاصی نیست و اتفاقا یک مدیریت انسانی برای پایانش احتیاج است نه عقده های سیاسی