خرید تور تابستان

در دفاع از دروغ 13!

عبس عبدی در سرمقاله‌ی 18 فروردین روزنامه‌ی شهروند درباره‌ی دروغ 13 نوشت:

حتما با دیدن عنوان این یادداشت تعجب خواهید كرد كه چرا از این دروغ دفاع می‌كنم؟ بهتر است ابتدا موضع خود را نسبت به دروغ روشن كنم. به نظر بنده جامعه‌ای كه دو ویژگی اخلاقی را داشته باشد، حتما رستگار میشود؛ پایبندی به عهد و پیمان و پرهیز از دروغگویی. نقض عهد و دروغگویی بنیان‌های روابط سالم اجتماعی را از میان می‌برد. البته این دو رفتار را نمی‌توان فقط به آموزه‌های اخلاقی تقلیل داد، چراكه علل و ریشه‌های آنها در سطوح اجتماعی و ساختاری عمیق‌تر و جدی‌تر است، كه فعلا مورد بحث این یادداشت نیست. میان این دو ویژگی، التزام به پیمان و عهد، در بسیاری از موارد ضمانت اجرا دارد و ناقض آن باید هزینه بپردازد، ولی در جامعه ما پرهیز از دروغ حتی ضمانت اجرایی ندارد و به قول معروف، به دروغ مالیات نمی‌بندند! دروغگویی یك خصلت زشت فردی است، ولی اگر در جامعه‌ای زندگی كنیم كه تقاضا برای دروغ وجود نداشته باشد، نصیحت‌کردن برای پرهیز از دروغگویی بی‌اثر و پرهزینه می‌شود.

حدود دو دهه پیش برای بیل كلینتون رئیس‌جمهوری وقت آمریكا رسوایی جنسی پیش آمد و وی متهم به روابط خارج از ضابطه با منشی كاخ سفید به نام مونیكا شد. در نهایت آنچه كه بیش از هر چیز علیه كلینتون گفته شد، نه رسوایی جنسی وی، بلكه دروغی بود كه درباره نفی این رابطه گفته بود. در آن‌جا چنین استدلال می‌شد كه آن رابطه ولو غیراخلاقی، یك مسأله و موضوع شخصی است، درحالی‌ كه دروغ‌گفتن، موجب بی‌اعتمادی به دروغگو می‌شود و اگر به رئیس‌جمهوری بی‌اعتماد شویم، دیگر تصمیمی نمی‌توان گرفت که مورد حمایت عموم مردم باشد. سلب اعتماد، ارتباط عادی را دچار اختلال می‌كند. فرض كنید در جامعه‌ای دروغگویی رواج داشته باشد، طبیعی است كه راستگویی و صداقت اولین قربانی در چنین جامعه‌ای خواهد بود. در حقیقت، در چنین جامعه‌ای هیچ گزاره راستی یا وجود ندارد یا مردم آن را نیز دروغ می‌پندارند، چون تجربه آنها در موضوعات دیگر چنین نشان داده است. در چنین جامعه‌ای راست و دروغ با ارجاع به ملاك خارجی و مستقل از ما تعریف و تعیین نمی‌شود، بلكه برحسب منافع هركس و هرفردی، صدق و كذب آن تعیین می‌شود و چون منافع متضاد و گوناگون است، راست و دروغ نیز گوناگون و متضاد می‌گردد. كمتر پیش می‌آید كه مردم فارغ از تعلقات و منافع خودشان بر درستی یا دروغ‌بودن خبری اتفاق‌نظر كنند، چراكه ملاك معتبر بیرونی برای سنجش درستی یا نادرستی خبر وجود ندارد. دوغ و دوشاب قاطی می‌شوند و بصیرت اجتماعی شكل نمی‌گیرد. هیچ پرونده‌ای بسته نمی‌شود. همیشه درباره گذشته و حال و رویدادهای آن باید مجادله كرد، بدون این‌كه به تفاهم یا توافقی برسیم. به نظرم برایتان ویژگی‌ها در جامعه ما آشناست. همه آنها متاثر از رواج دروغگویی است.

بدترین وضع هنگامی است كه رسانه‌های رسمی دروغ‌پردازی كنند و اعتماد مردم را از میان ببرند. این دروغ‌پردازی‌ها علیه مخالفان صورت می‌گیرد. یك‌طرفه به قاضی می‌روند و خوشحال از محكومیت طرف مقابل برمی‌گردند، ولی دیری نمی‌پاید كه دیگران هم چنین امكانی را به دست می‌آورند و قادر به تولید دروغ و انتشار آن می‌شوند. آنگاه است كه دروغگوی قبلی و رسمی تعجب می‌كند كه چرا مردم سخنان دروغ علیه او را باور می‌كنند. آنها گمان می‌كنند كه توطئه‌ای علیه آنها در جریان است، درحالی كه هیچ توطئه‌ای در كار نیست، و اگر هم باشد، باید به این مصرع توجه كند كه: «یادم از كِشتِه خویش آمد و هنگام درو». خیلی نگران بی‌بصیرتی هستیم، درحالی كه توجه نمی‌كنیم بذر این بی‌بصیرتی را دستگاه‌های رسمی پاشیده‌اند. خودمان مسئول بی‌اعتمادی به رسانه‌های داخلی هستیم، و به همین علت مردم را به سوی استفاده از رسانه‌های بیگانه و فرامرزی سوق داده‌ایم، ولی حالا مدعی هستیم كه باید جلوی آنها را گرفت كه رفتارشان خلاف منافع است.

همه اینها چه ربطی به دفاع از دروغ ١٣ داشت؟ ربطش این است كه جامعه ما در طول‌ سال درحال شنیدن و دیدن و خواندن انواع و اقسام اخبار دروغ است و با پذیرش و هضم این اخبار درحال زندگی‌كردن است. یك زمان این دروغ‌ها از بلندگوها و رسانه‌های رسمی بود، حالا دیگر این انحصار شكسته است و همه رسانه‌ها درحال تولید و انتشار چنین اخباری هستند. البته اخبار و مطالب راست هم هست، ولی جداكردن راست و دروغ از یكدیگر براساس معیارهای بیرونی صورت نمی‌گیرد بلكه برحسب منافع و علایق خواننده صورت می‌گیرد و این امر موجب اختلال در موجودیت چیزی به نام ارتباط جمعی می‌شود. هیچ‌كس هم زحمت این را به خود نمی‌دهد كه صحت و سقم یك خبر را جویا شود. در این میان دروغ ١٣، تنها نمونه‌ای است كه روز بعد از انتشار آن اعلام می‌شود كه این خبر دروغ بوده است و اگر دقت كنیم در ایران است كه می‌توانیم ببینیم میان دروغ ١٣ با اخبار دیگری که در طول ‌سال می‌بینیم و می‌شنویم، تفاوت چندانی وجود ندارد. جالب اینكه دروغ ١٣ را هم پس از اعلام دروغ‌بودنش، همچنان راست می‌پندارند و می‌گویند اینكه می‌گویند دروغ است، دروغ نیست!! چرا؟ به این دلیل ساده كه فرق چندانی میان آنچه كه به نام دروغ ١٣ گفته می‌شود، با سایر اخبار بدون منبع دیگر كه در طول‌ سال تولید و منتشر می‌شود، وجود ندارد.

از این‌رو بد نیست سالی یك روز دروغی بشنویم كه فردای آن حداقل معلوم یا اعلام شود كه دروغ بوده و بدانیم كه در طول‌ سال با همین نوع اخبار زندگی كرده‌ایم و افكارمان شكل گرفته و آنها را هضم كرده‌ایم و از طریق خون و رگ‌های بدن به تمام نقاط و سلول‌های فكرمان نفوذ كرده است. تا دروغ را در این جامعه حل نكنیم، از بصیرت و اعتماد اجتماعی خبری نخواهد بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا