مردم دزدی!
سید رسول در یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: ادعای موضوع خواستههای مردم ایران در بین افکار عمومی امریکا حلقهای از توطئههای آمریکا علیه مردم ایران است که به نام مردم ایران انجام میشود. این طرح توطئه آمریکا علیه ایران را میتوان توطئه “مردم دزدی” نامید. تیم ترامپ مجموعهای خیالی را به نام مردم ایران جعل میکند و آنها را خطاب قرار میدهد ولی واقعیت آن است که طرف اصلی خطاب افراطیون واشنگتن، مردم آمریکاست نه مردم ایران، و در اجرای این توطئه، منافقین در ارائه تحلیل و اطلاعات دروغ به سرویسهای جاسوسی آمریکا و افراطیون واشنگتن نقش عمدهای برعهده دارند.
حسین از جمله دانشجویان مسلمان دانشگاه بود که در سالهای اول انقلاب با علاقهمندی خاصی در فعالیتهای انقلابی دانشجویان مسلمان شرکت میکرد ولی بعد از مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب به جمع دانشجویان هوادار منافقین پیوست. تا قبل از ورود منافقین به فاز مسلحانه علیرغم جدا شدن صفوف دانشجویان از یکدیگر به جهت سابقه آشنایی و همکلاسی یا همخوابگاهی بودن نوعی سلام و علیک و مباحثه بین کسانی که از دوران انقلاب همدیگر را میشناختند وجود داشت. آخرین باری که حسین را دیدم در اواخر سال ۵۹ بود. درباره انقلاب و امام و جنگ و آمریکا و اسلام و دیگر موضوعات صحبت کردیم.
حسین دیگر در نظرات خود متصلب شده بود و هیچ چیز را قبول نمیکرد و مرتب حرفهایش را تکرار میکرد. وی در پایان صحبتهایش گفت: ببین دیگر هیچ حزباللهی و خط امامی، مجاهد نخواهد شد و هیچ مجاهد، حزبالهی! بین این دو طیف مردم قرار دارند ما برای بهدست آوردن مردم مبارزه میکنیم هرکس مردم را از آن خود کرد برنده ایران خواهد بود.
وقتی داشتم حرفهای پمپئو وزیر خارجه آمریکا را در کالیفرنیا و در جمع گروهی از آمریکاییان و ایرانیان آمریکایی میخواندم یاد حرفهای حسین افتادم که میخواست مردم را ازآن خود کند تا برنده ایران شود. به عنوان کسی که خاطراتی از مباحث و مناظرات سالهای دانشجویی خود در اوایل انقلاب دارم، مشابهت عجیبی بین صحبتها و مطالب ادعایی پمپئو و بولتون و دیگر یاران ترامپ با ادبیات دگماتیستی منافقین میبینم. این مشابهت فقط در ادبیات نیست، بلکه هم در طرح موضوعات است و هم در شیوه طرح آنهاست تا حدی که احساس میکنم مطالب مطروحه از منبع واحدی تغذیه میشود و توسط قلم واحدی انشاء میشود. شاید بر من خرده گرفته شود که با طرح این موضوع باعث اهمیت دادن به منافقین میشوم ولی شخصاً معتقدم که باید این موضوع را جدی گرفت و با روش و راهکار حساب شدهای با موضوع برخورد کرد.
اگر کل مباحث مطرح شده توسط پمپئو در جلسه کالفرنیا را تحلیل محتوای کنیم به ۴ گزاره ذیل میرسیم:
۱- بین حکومت ایران و مردم شکاف عمیق و غیر قابل پر شدن وجود دارد.
۲- حکومت به دلایل فساد و ناکارامدی غیرقابل اصلاح است.
۳- مردم در مقابل حکومت صفآرایی کرده و فقط منتظر یک حمایت از خارج هستند تا حکومت را تغییر دهند.
۴- آمریکا خود را در کنار مردم ایران میداند و به آنها جهت تغییر حکومت کمک میکند.
پرداختن به این گزارهها میتواند از ابعاد گوناگون باشد ولی من فکر میکنم تبیین نادرستی محتوی و چیدمان این گزارهها برای مردم و نخبگان آمریکا اهمیت ویژهای دارد و باید به این موضوع توجهی ویژهای صورت گیرد تا گزارههای غلطی که با تمام قدرت رسانهای آمریکا پشتیبانی میشود موجب تحمیل هزینههای جبرانناپذیر بر مردم ایران و آمریکا و منطقه نشود.
پمپئو به عنوان فردی که در راس مخوفترین سازمان جاسوسی دنیا قرار داشت اطلاعات لازم را از شرایط داخلی جمهوری اسلامی ایران دارد و میداند حرفهایی که درباره باورهای مردم ایران میزند صحت ندارد زیرا که امکان ندارد دستگاههای اطلاعاتی به سرعت به نتایج و تحلیلهای متفاوت و متضادی با آنچه در دوران اوباما رسیده بودند برسند. با کوچکترین آشنایی درخصوص چگونگی تهیه کارهای تحلیلی و ارزیابیهای اجتماعی بهراحتی میتوان گفت امکان ندارد به صرف تصمیم ترامپ در خروج از برجام کل روندهای اجتماعی ایران مسیر متفاوتی نسبت به دوران حضور آمریکا در برجام بپیماید.
ترامپ و تیمش آشکارا اطلاعات غلط درباره ایران به افکار عمومی آمریکا تزریق مینمایند. شاید برای عدهای این سوال مطرح شده باشد که چرا عده زیادی از شرکت کنندگان جلسه سخنرانی پمپئو درباره ایران آمریکایی بودند؟ پاسخ آن است که اساسا جهتگیری کلی انتشار این اطلاعات غلط برای مردم ایران نیست بلکه برای مردم آمریکاست!
افراطیون حاکم در واشنگتن میدانند که هر اقدامی بخواهند انجام دهند باید به نوعی نظر آمریکاییان را جلب کنند و در خصوص موضوع ایران هم میدانند که بدون جلب نظر مردم آمریکا نمیتوانند کاری از پیش ببرند و باز میدانند که جلب نظر مردم لازم نیست منطقی و عقلانی باشد بلکه میتوان با تبلیغ و تحمیق، افکارعمومی را به خود جلب کرد. ادعای موضوع خواستههای مردم ایران در بین افکار عمومی آمریکا حلقهای از توطئههای آمریکا علیه مردم ایران است که به نام مردم ایران انجام میشود.
این طرح توطئه آمریکا علیه ایران را میتوان توطئه “مردم دزدی” نامید. تیم ترامپ مجموعهای خیالی را به نام مردم ایران جعل میکند و آنها را خطاب قرار میدهد ولی واقعیت آن است که طرف اصلی خطاب افراطیون واشنگتن مردم آمریکاست نه مردم ایران و در اجرای این توطئه، منافقین در ارائه تحلیل و اطلاعات دروغ به سرویسهای جاسوسی آمریکا و افراطیون واشنگتن نقش عمدهای برعهده دارند. مطالعه و تجزیه و تحلیل مطالب مطرح شده توسط ترامپ، پمپئو و دیگر افراطیون واشنکتن علیه کشورمان در روزهای اخیر به خوبی میتواند این پیوند شوم را نشان دهد.
اقدامات واقعی آمریکا در تحمیل تحریمهای سخت (در تمامی ابعاد) علیه مردم ایران اعم از آنها که داخل ایران هستند و یا در خارج و یا حتی در آمریکا اقامت دارند موید این حقیقت است که تمام تصمیمات آمریکا علیه مردم و کشور ایران است که به دروغ تحت عنوان مردم ایران انجام میشود تا به نام مردم ایران بتوانند افکار عمومی آمریکا را فریب دهند.
برای مقابله با این توطئه ضروری است تا ضمن نشان دادن وحدت ملی و همدلی تمام اقشار مردم ایران به جهانیان اقدامات مشخصی را در این ارتباط برای روشن ساختن افکار عمومی آمریکا انجام داد. این موضوع را نباید ساده گرفت و نباید به افراطیون آمریکا اجازه مردم دزدی داد.
اقدامات مختلفی را در این ارتباط میتوان انجام داد که برخی ازاین اقدامات توسط نهادهای دولتی و برخی دیگر توسط نهادهای مردمی و سازمانهای غیر دولتی ممکن است. مجموعه این اقدامات در ذیل دیپلماسی عمومی کشور قرار میگیرد که متاسفانه در کشورمان متولی خاصی نداشته و اقدامات بسیار نازل و بیکیفیت برخی نهادها و سازمانها پاسخگوی شرایط خطیر کنونی نیست.
شرایط کنونی ایجاب مینماید تا کشور در بالاترین سطح توجه ویژهای به موضوع دیپلماسی عمومی کشور نموده و با تمام قدرت و ظرفیتهای موجود از تمام امکانات و ابزاریهای نوین ارتباطی استفاده نموده و توطئه مردم دزدی افراطیون واشنگتن را در افکار عمومی جهانیان بهخصوص افکار عمومی آمریکاییان افشا کرد. در این راستا باید طرحهای جسورانه و ابتکاری به خدمت گرفت و نباید فراموش کرد که ارتباط با رسانههای تاثیرگذار در جامعه آمریکا و تماس با نخبگان و دانشگاهیان آمریکایی امری ضروری است و نباید از افراد موثر در کنگره آمریکا غافل شد.
در دیپلماسی عمومی محورهای ذیل باید مورد توجه قرار گیرد تا افکار عمومی آمریکا بهخوبی با واقعیتهای کشورآشنا شوند:
۱- ساختارهای قدرتی ایران بهخوبی بر اوضاع کشور مسلط هستند.
۲- اشوبهای صورت گرفته در ایران در یکسال گذشته بر بستر نارضایتهای اقتصادی و اجتماعی بوده که توسط ساختارهای امنیتی مدیریت و کنترل شده است.
۳- عموم مردم ایران بین نارضایتی از ناکارآمدی ساختارهای اجرایی با اقدامات ضدامنیتی تفاوت قائل هستند.
۴- مردم ایران در مقابل تهدید خارجی متحد میشنود.
۵- منافقین که مسئول ترور ۱۷۰۰۰ نفر در داخل ایران است جریان شکست خوردهای است که علیه ملت خود به خدمت نظامی صدام حسین در آمد و علیه ارتش کشور خود که در مقابل دشمن اشغالگر خارجی ایستاده بود به جنگ پرداخت. هیچ ایرانی همکاری با دشمنی همچون صدام را نمیبخشد.
۶- آن چه به نام مردم ایران در آمریکا مطرح میشود برای فریب افکارعمومی آمریکاست.
انتهای پیام