خرید تور تابستان

نقاط ضعف و قوت مذاکره با آمریکا از نگاه یک اصولگرا

یک تحلیلگر مسائل سیاسی و استاد دانشگاه به تحلیل راهبردهای پیش روی ایران برای واکنش به طرح مذاکره بدون پیش شرط از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا پرداخت.

امیر محبیان در گفت‌وگو با ایسنا، در پاسخ به این پرسش که اعلام آمادگی دونالد ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط با سران نظام جمهوری اسلامی را چطور ارزیابی می کند، اظهار کرد: اهداف ترامپ از نظر من عبارتند از نخست، آزمودن رفتار ایران پس از سخنان تند و پی بردن به میزان واپس نشینی یا همان نیاز ایران به گفت‌وگو؛ دوم، ارسال پیام به اروپایی‌ها که ترجیح ایرانی‌ها سازش با آمریکاست، نه اروپا که با هدف معلق سازی گفت‌وگوهای ایران با اروپا انجام می شود؛ سوم، آزمودن اقتصاد ایران و شناسایی میزان وابستگی‌اش به تهدید و تحبیب ترامپ و چهارم، ایجاد شکاف در میان تصمیم‌گیرندگان ارشد ایرانی و شناسایی خطوط تأثیرپذیر درون حاکمیت.

وی افزود: پنجمین هدف ترامپ، ایجاد فشار بر حاکمیت از سوی مردم با انداختن توپ مذاکرات به زمین ایران و در ادامه اثبات کامیابی تز مذاکراتی‌اش “فشار، فشار و بازهم فشار سپس معامله مطلوب” به رقبای دموکرات درون آمریکاست.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با بیان اینکه ترامپ در پی نشان دادن این‌ است که سرنخ بازی دست اوست، گفت: ترامپ می خواهد در بازی «رئیس منم» نشان دهد که سرنخ نه در دست اروپا، اسراییل یا عربستان بلکه در دستان خود اوست.

این استاد دانشگاه با برشمردن هشتمین هدف ترامپ از اعلام مذاکره بدون پیش شرط با ایران گفت: ترامپ می خواهد ایران را به گذرگاه بازگشت‌ناپذیری بکشاند و ایران را به دادن امتیازات مستمر به آمریکا مجبور کند.

محبیان در پاسخ به این پرسش که واکنش ایران به اعلام آمادگی ترامپ باید چگونه باشد، گفت: واکنش در قبال این پیشنهاد ترامپ به باور من باید بسیار حساب شده باشد؛ زیرا مواضع اتخاذ شده می تواند بر روی روابط اقتصادی و سیاسی ما با سایر کشورها و بویژه وضعیت اقتصادی درون کشور تاثیر بگذارد. بنابراین اولا باید از مواضع پراکنده مسئولان جلوگیری و در چارچوب مصوبات و خطوط شورای عالی امنیت ملی حرکت شود، ثانیا شورای عالی امنیت ملی هم مطمئنا با تحلیل دقیق شرایط سیاستگذاری می کند.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با برشمردن سناریوهای محتمل در واکنش به پیشنهاد ترامپ از سوی ایران، اظهار کرد: این واکنش ها عبارتند از نخست، راهبرد پذیرش گفت‌وگو. دوم، راهبرد سکوت. سوم، راهبرد تقابل مطلق یا همان مرز آتش. چهارم، راهبرد کج‌دار و مریز و در نهایت راهبرد بازگرداندن توپ به زمین رقیب با ضربه محکم‌تر.

وی با بیان اینکه پذیرش پیشنهاد ترامپ در شرایط کنونی شدیدا مضر است، تصریح کرد: تز مذاکراتی ترامپ عبارت است از “فشار، فشار، بازهم فشار و نهایتا مذاکره مطلوب” پس نشان دادن نرمش در این شرایط یعنی دادن مجوز اعمال فشار بیشتر.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که از میان راهبردهای مطرح‌شده کدام یک از سایرین موجه تر است، اظهار کرد: هرکدام از این راهبردها نقاط ضعف و قوتی دارد؛ من راهبرد پذیرش گفت‌وگو در شرایط کنونی را اساسا مضر می دانم که ضعف های آن همان تامین اهداف ترامپ است که به آن اشاره کردم.

وی افزود: اگر بخواهم دقیق تر بگویم مضرات گفت‌وگو با ترامپ عبارتند از نخست، مطلوبیت کامل این رویکرد برای آمریکا و تأمین منافع کامل ترامپ در بستر بازی طراحی‌شده؛ دوم، نشان دادن فشارپذیری و در ادامه افزایش فشار از سوی ترامپ؛ سوم، ارسال پیام نادرست به ‌طرف های اروپایی و به تعلیق درآمدن گفت‌وگوها با آنان و از میان رفتن اعتبار ایران در گفت‌وگوها.

محبیان، «ارسال پیام بد به مردم ایران و جهان دال بر این‌که حاکمیت ما در جایگاه ضعف مطلق قرار دارد و سخت‌ترین پیمان‌ها برای ماندن را می پذیرد» از دیگر ضعف های گفت‌وگو با ترامپ دانست و گفت: پدیدآوری شکاف درونی، رادیکال کردن و دلسرد سازی نیروهای انقلابی درون کشور به مثابه هسته سخت ایستادگی ایران (هم درون حاکمیت و هم در بستر توده‌ها) و تقویت نیروهای دلبسته به بیگانه و سازش‌کار درون کشور به نیروافزایی گرایش سازش و در ادامه ریزش نیروهای خنثی به سبد سازشکاران و خنثی یا رادیکال سازی نیروهای هوادار نظام هم از دیگر مضرات مذاکره با ترامپ به شمار می‌آید.

این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: ارسال پیام منفی به متحدان ما در جهان و نیز آغاز زنجیره واپس نشینی ها از همه مواضع، در کنار از کنترل کامل خارج شدن مهار اقتصاد نااستوار کنونی و تبدیل‌شدن به تابعی از فشار سیاسی آمریکا و تشجیع دشمنان منطقه‌ای و جهانی ایران و گستاخ‌تر شدن آن‌ها و در نهایت پرهزینه شدن عملیات بازگشت از گذرگاه سازش در صورت بی‌فایدگی آن هم از جمله دلایلی است که جزو مضرات گفت‌وگو با ترامپ می دانم.

محبیان با اشاره به نقاط قوت راهبرد سکوت در برابر پیشنهاد ترامپ، اظهار کرد: نقاط قوت راهبرد سکوت که آن را راهبرد چشمان بیدار- لبان بسته می نامم، شامل کاستن از خطرات تصمیم‌گیری نادرست با عدم ابراز موضع، به‌کارگیری فاکتور زمان برای رفع ابهامات و موضع‌گیری در زمان مناسب و تشدید توهمات یا سردرگمی رقیب با اتخاذ موضع سکوت می شود.

وی ادامه داد: اما این راهبرد نقاط ضعفی هم دارد که از جمله آنها می‌توان به محسوب کردن بی موضع بودن به مثابه موضع نگرفتن در شرایط حساس و پرتنش کنونی و ایجاد انگاره ضعف در تصمیم‌گیری یا ترس از تصمیم‌گیری با اتخاذ راهبرد سکوت در این شرایط، اشاره کرد.

محبیان، سپردن میدان بازی به‌طرف مقابل با سکوت در برابر پیشنهاد طرف مقابل را از دیگر مضرات راهبرد سکوت در برابر پیشنهاد مذاکره با ترامپ دانست و گفت: پذیرش مسئولیت هر پیشامد آینده به دلیل بی‌اعتنایی یا بی موضعی در برابر رقیب در مقابل افکار عمومی جامعه جهانی و به‌ویژه ایران و نیز سپردن حق تفسیر شرایط به رقیب و سلب اختیار از خود به دلیل بی موضعی هم از جمله ضعف های راهبرد سکوت است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به نقاط قوت راهبرد تقابل مطلق در این زمینه اظهار کرد: جلوگیری از بروز هرگونه سوء تفاهمی در رقیب، طرف‌های اروپایی و افکار عمومی داخل و نیز متحدان خارجی با اتخاذ موضع روشن از سویی و تقابل با سیاست تهدید و تحبیب از راه‌ نشان دادن مشت گره‌کرده در هر دو حالت، در کنار ارسال پیام محکم به رقیب و عوامل و گرایش‌های آرزومند سازش درونی و نیز نشان دادن همبستگی موضع در کشور و یکپارچگی مسئولان از جمله نقاط قوت این راهبرد به شمار می‌آید.

محبیان با اشاره به نقاط ضعف این راهبرد تاکید کرد: نقاط ضعف این راهبرد را می‌توان در چهار بخش مورد بررسی قرار دارد که در بخش نخست، نشان دادن چهره جنگ طلب، مذاکره گریز و انعطاف‌ناپذیر و ساختن ناخواسته تصویر صلح طلب برای دشمن مورد تاکید است و در بخش دوم پذیرفتن مسئولیت هر پیشامد آینده در نزد افکار عمومی جهانی و داخلی را باید مورد توجه قرار داد.

این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: در بخش سوم باید به در اختیار گذاری دستاویز اقدامات سخت در دست ترامپ و جناح بازها و متحدان آن‌ها و تقویت منطق ترامپ در برابر اروپا و افکار عمومی اشاره کرد و در بخش آخر هم باید بسته شدن گذرگاه گفت‌وگو در آینده، شکست و ضعف تلقی شدن هر پذیرش گفت و گوی احتمالی توسط ایران در آینده حسب شرایط را از نقاط ضعف این راهبرد دانست.

محبیان با اشاره به راهبرد کج‌دار و مریز در برابر پیشنهاد ترامپ برای مذاکره، گفت: این راهبرد هم دارای نقاط قوتی است که عبارت است از یکم، ایجاد فضای مانور در آینده در هر شرایط محتمل. دوم، گریز از زیان‌های اتخاذ تصمیم صریح و سوم، امکان آزمودن رفتار رقیب و اتخاذ تصمیم نو بدون پذیرش هزینه تغییر موضع.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: نقاط ضعف این راهبرد نیز عبارت است از نخست، ایجاد سردرگمی در متحدان و افکار عمومی خودی، افزون بر دشمن؛ دوم، سپردن امکان تفسیر شرایط به رقیب یا افکار عمومی و در نهایت شفاف‌سازی موضع به‌صورت انفعالی در پی بروز شبهات مستمر و سوم، عدم بهره‌وری از منافع تصمیم صریح.

وی با اشاره به آخرین راهبرد ایران در برابر پیشنهاد مذاکره آمریکا، اظهار کرد: علاوه بر این ها راهبرد دیگری هست که من آن را  «راهبرد بازگرداندن توپ به زمین رقیب با ضربه محکم‌تر» می نامم که این راهبرد از نظر من دارای منافع بیشتری برای کشور است و اگر بپرسید این راهبرد چیست و چرا پسندیده‌تر است؟ پاسخ من این است که در این حالت جواب مثبت و منفی روشنی داده نمی‌شود بلکه به‌جای آن دلایل غیر قابل‌پذیرش بودن پیشنهاد ترامپ ارایه می‌شود.

محبیان تاکید کرد: در این راهبرد تناقضات پذیرش طرح ترامپ و منطق بی اعتمادی ما به روشنی مطرح می شود و توپ ترامپ محکمتر به زمین آمریکا بازگردانیده می شود.

این استاد دانشگاه با برشمردن منافع این راهبرد نهایی ایران در برابر آمریکا، گفت: گریز از تله طراحی‌شده از سوی رقیب و گرفتار کردن او در تله خودش؛ ارائه پرسش در برابر پرسش و نشان دادن تناقضات رفتاری و منطقی دشمن؛ ایجاد فضای مانور و به دست آوردن زمان برای کاهش فشار دشمن و مدیریت فضای داخلی و جلوگیری از ایجاد تصویر منعطف از خود و متصلب از ایران و در برابر آن ایجاد تصویر منطقی از ایران و متناقض و آشفته از رقیب از جمله منافع این راهبرد برای ایران است.

این تحلیلگر مسائل سیاسی «بهره‌گیری از موج خبری و انتظار ایجادشده به‌وسیلهٔ ترامپ برای انتقال پیام و منطق ایران به رسانه‌های جهان» را از دیگر منافع این راهبرد دانست و اظهار کرد: حفظ وجهه «منعطف» جمهوری اسلامی و افزودن تصویر «منطقی» بر آن؛ تغییر جهت بحث از اصل مذاکره به هویت و منش طرف مذاکره کننده و فشار آوردن بر نقاط ضعف رقیب در افکار عمومی جهانی و در نهایت جلوگیری از ایجاد تقابل میان منافع حاکمیت و نظام و توده های مردم و یکسان‌سازی آن‌ها در ظرف «عقلانیت و تحقیر ناپذیری(غرور ملی)» از دیگر منافع این راهبرد هستند.

محبیان در پایان تاکید کرد: اما در نهایت اگر راهبرد آخر را برگزینیم؛ آنچه ارزشمندتر است روش طراحی منطق همه فهمی است که ادبیات دیپلماتیک و رسانه‌ای بر پایه آن شکل می‌گیرد که طبعا این کار کاملا حرفه ای بوده و کوچکترین اشتباه کل سناریو را به ضد خود مبدل می کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا