خرید تور نوروزی

کاسبان اعتراض

داوود حشمتی در روزنامه‌ی قانون نوشت: وقتی اعتراض در ایران شکل می گیرد به موازات آن بحث های دامنه داری در مورد نحوه مواجهه با اعتراضات پدید می آید. مهم‌ترین سوال این است:«با اعتراضات باید چگونه برخورد کرد؟». می توان این مواجهه را در چهار دسته بندی کلی جای داد:

1 – آن‌ها که در مقابل اعتراضات می ایستند

2 – کسانی که سعی می‌کنند در جلوی صف اعتراض قرار بگیرند

3- کسانی که با فاصله در پشت سر معترضان می‌ایستند

4- کسانی که در کنار اعتراض‌کنندگان قرار می‌گیرند

اول: تکلیف دسته اول روشن است. آن‌ها خود را موظف می‌بینند اعتراضات را خاموش کنند. این دسته تنها نیروهای نظامی و انتظامی نیستند که وظیفه آن‌ها برخورد با تجمعات است، بخشی از نیروهای لباس شخصی در این دسته بندی قرار می‌گیرند. بخشی از رسانه‌ها نیز چنین وظیفه ای در مورد هر نوع اعتراضی برای خود قائل هستند.

دوم: این دسته از دو طیف عمده تشکیل می‌شوند. کسانی که پیش‌قراولی و لیدری را می‌پسندند و به هر نحوی از آن استقبال می‌کنند. این طیف منافع حاصل از نتیجه بخش بودن اعتراض برایش چندان مهم نیست. اما طیف دیگری از این دسته جزو کاسبان اعتراض صورت‌بندی می‌شوند. کسانی که حتی حاضرند در هر اعتراضی هزینه پرداختند اما به عنوان رهبر و لیدر اعتراض شناخته شوند. این دسته برای آنکه در راس جریان اعتراضی قرار بگیرند، ناچار هستند در شعار و در عمل تندتر و رادیکال‌تر از توده اعتراض کننده عمل کنند. بيشتر این طیف بعد از به نتیجه رسیدن اعتراض خود را متولی تام و تمام آن می‌دانند و هیچ کس را در این افتخار شریک نمی‌کنند. در میان این دسته کسانی هستند که با نیت جهت‌دهی اعتراض‌ها به سمت و سویی خاص، تلاش می‌کنند در جلوی صف معترضان حرکت کنند. براي مثال مواجهه اصولگرایان در روزهای اول اعتراضات دی از همین دسته بود. آن‌ها همچنین در اعتراضات اخیر بسیار تمایل دارند خود را به عنوان لیدر اعترضات اعلام کنند تا جهت اعتراض را به سمت دولت (نه نهادهای حاکمیتی) بچرخانند. طیف احمدی‌نژادی‌ها را نیز می‌توان در همین دسته جای داد.

سوم: دسته سوم را هم می‌توان از زمره کاسبان اعتراض ارزیابی کرد. آن‌ها توان پرداخت هزینه‌هایی که دسته دوم حاضرند آن‌ها را پرداخت کنند، ندارند. برای همین همیشه در پشت اعتراضات قرار می‌گیرند. این دسته ناچارند در حرف و شعار تندتر از بقیه عمل کنند تا ضمن تحریک مردم معترض از خود چهره‌ای لیدرگونه ترسیم کنند تا فردای به نتیجه رسیدن اعتراض از مزایا و مواهب آن بهره‌مند شوند. اما درعین حال در مقام عمل به هیچ وجه مانند دیگران عمل نمی‌کنند. این دسته بيشتر با فاصله‌گذاری با توده مردم معترض نیز حرکت می‌کنند و به دليل فاصله‌دار بودن و پشت سر بودن، کمترین هزینه را می‌پردازند اما در عوض سرعت عمل بیشتری در ساکت شدن یا فرار از معرکه را دارند. این دسته از کاسبان اعتراض بدترین نوع آن‌ها هستند که بخش عمده آن‌ها را نیز می‌توان در میان تحریک‌کنندگان رسانه‌ها جست‌وجو کرد که با فاصله‌هایی که به هزاران کیلومتر می‌رسد، در پشت سر هر اعتراضی قرار می‌گیرند و مدام تلاش می‌کنند تا فضا و شعارها تند تر شود یا آتش اعتراض خاموش نشود.

چهارم: اما دسته چهارم منصفانه‌ترین و منطقی‌ترین نوع مواجهه با اعتراضات را می‌توانند داشته باشند. قرار گرفتن در کنار معترضان یعنی نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر از آن بايد ايستاد. یعنی همراهی آن‌ها در اعتراضی که فرد یا جریان سیاسی آن را به حق می‌بیند. اینجا دیگر موضع «هدایت کنندگی» وجود ندارد. مواجهه از نوع برابر و یکسان مورد توجه است.

در همراهی با اعتراض چند اصل مهم وجود دارد:

1 – فرد یا جریانی که قصد همراهی با اعتراض را دارد باید با شعارهای آن اعتراض همراه باشد در غیر این صورت با آن همراهی نمی‌کند. به عبارت روشن‌تر جریان اعتراضی نیست که او را هدایت می‌کند.

2 – فرد یا جریان همراهی‌کننده دیگران را تحریک نمی‌کند.

3- فرد یا جریان مورد نظر قصد لیدری و جهت‌دهی به اعتراض را ندارد.

4- فرد یا جریان همراهی کننده در پشت سر قرار نمی‌گیرد و معترضان را به جلو بفرستد.

واضح است که ورود به اعتراض از موضع برابر ایجاب می‌کند تا فرد و جریان هرگز حاضر نشوند هزینه اعمال خشونت‌بار یا افراطی دیگران را بپذیرند. همچنان که نمی‌خواهند دیگران هزینه رفتارها آن‌ها را پرداخت کنند. در نتیجه با رعایت این اصل که «از اهداف و دایره عمل اعتراض کنندگان تا حد زیادی آگاهی وجود دارد» جریان‌ها و افراد در «کنار» معترضان قرار می‌گیرند. در غیراین صورت یا در موقعیت خاموش‌کننده اعتراض هستند یا در موضع کاسبی از اعتراض ايستاده‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا