تروریسم با گلوله به پایان نمیرسد
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصافنیوز در یادداشتی با عنوان «تروریسم با گلوله به پایان نمیرسد» نوشت:
«پایان داعش»؛ این ادعایی بود که برخی مقامات ایران پس از غلبهی نظامی بر گروه تروریستی داعش در عراق مطرح میکردند. جانِ کلام آنها این بود که «سلاح مقاومت» توانست داعش را از پای در آوَرَد و امنیت را به عراق بازگردانَد. اما این روایت شیرین همهی واقعیت نبود. بخش بزرگی از واقعیت به این نکته بازمیگشت که تفکر داعشی محدود به جغرافیا، زمان و مذهب خاصی نیست و مانند هر اندیشهی درست یا غلط دیگری با گلوله هم از میان نخواهد رفت.
«پایان داعش»، پایان داعش نبود و همچنان منطقهی پر آشوب خاورمیانه به رنگ افراطیگری و خشونت است. شاید بتوان گفت که مشکل اساسی در ریشهکن نشدن تفکر داعشی به این نکته بازمیگردد که مقابلهگران شرقی و غربی با داعشیان در این موضوع توافق دارند که راه مقابله با گروه تروریستی داعش و مانند آن «فقط» با شلیک گلوله است.
حال با این مقدمه نگاهی کنیم به آنچه در اهواز رخ داد. گروه تروریستی که قدمت آن به چندین دهه قبل بازمیگردد با حملهای کور به رژهی نیروهای مسلح ایران زنان، کودکان، خبرنگاران، مسوولان و نظامیان حاضر در این مراسم را به خاک و خون میکشد. در مواجهه با حملهی تروریستی در اهواز میتوان با سه رویکرد به تحلیل پرداخت:
رویکرد نخست: همان ایدهای است که «پایان داعش» را تبلیغ میکرد. ایدهای بر این مبنا که راه غلبه بر تروریسم «فقط» برخورد قهری است. این رویکرد را میتوان در واکنشهایی که از سوی برخی مقامات و گروههایی از مردم که روحیهی تندروانهای دارند مشاهده کرد. بر اساس این نگاه «هلاکت» عناصر گروه تروریستی «الاحوازیه» صحیحترین راه مواجهه با حادثهی تروریستی اخیر در اهواز است.
رویکرد دیگر: حمله و اعتراض سیاسی به کشورهایی است که میان آنان و ایران روابطی «خصمانه» برقرار است. با نگاهی به آنچه مقامات سیاسی میگویند میتوان این رویکرد را به وضوح مشاهده کرد. عربستان، اسرائیل و آمریکا سه کشوری هستند که مقامات سیاسی ایران انگشت اتهام را به سوی آنان نشانه رفتهاند و در تلاش هستند تا نقش آنان در آنچه رخ داده است را کشف و پررنگ کنند.
و رویکرد سوم: طبیعتاً هیچ انسان عاقلی با تنبیه و مقابله با تروریستها مخالف نیست و بعید است افراد زیادی پیدا شوند که منکر احتمال دخالت و حمایت کشورهایی که با ایران روابطی خصمانه دارند در چنین وقایعی باشند اما رویکرد سوم در تحلیل حوادث تروریستی چه از سوی «داعش» در عراق، چه «جبههانصره» در سوریه و چه «الاحوازیه» در ایران بر این نکته تاکید دارد که لازم است در کنار برخورد قهری با عاملان تروریسم و اعتراض سیاسی به حامیان خارجی آن، ریشههای داخلی چنین پدیدهای هم مورد کندوکاو قرار بگیرد.
بدیهی است که هیچ انسانی با حداقلی از سلامت عقلی در یک شرایط نیمه عادی هم دست به اقدامی که به مرگ خودش منتهی خواهد شد نمیزند، در نتیجه باید بررسی کرد که ریشهی آن که انسانی به این نقطه میرسد چیست؟ اینجا همان نقطهای است که انگشت اتهام به سوی «ما» برمیگردد. همان نقطهای که کسی تمایل ندارد در آن قرار بگیرد. در رویکرد سوم دیگر بخشی از قصور و تقصیری که حوادث تروریستی را میآفریند به گردن «ما» میافتد. قصور و تقصیرها در تبعیضهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، حذف قومیتها و اقلیتها در حوزههای تصمیمگیری و تصمیمسازی، ایجاد محدودیت و غلبهی نگاه امنیتی به مسائل اقلیتهای قومی و مذهبی و…
برای رفع تقصیر و قصورهای «ما» گلوله کارآیی نخواهد داشت!
انتهای پیام
ظاهرا این اقای نویسنده اظلاعاتش ناقص است درمنطقه مورد بحث اساسا فرهنگ همکاری بین اقوام کمرنگ است وبرکشیدن هریک از انها مساوی با تنش های بسیاری بوده است…..کمی مطالعه کنید….
چرت و پرت نگو بابا میخواید کار نیروهای مقاومت رو زیر سئوال ببریم برو بابا جمع کن خودت رو،داعش و گروههای تروریستی فقط زبان گلوله رو حالیشون میشه
زیبا گفتی گلوله بر قلب از قبل مرده چه فایده ای دارد افرادی از سر اعتراض خودرا می کشد .مثلا سبزی فروش تونسی .عده ای هم خود را می کشند هم دیگران را .سابقه گروههای بالصطلاح تروریستی نشان داده اگر این افراد خواسته های بر حقی داشته باشند بالاخره به آن خواهند رسید یا از ترور یا فعالیت مدنی هرکدام اقتضا کند مثل استقلال طلبان ایرلند شین فن جدایی طلبان باسک یا کاتالونیا جدایی طلبان در کلمبیا کردستان در عراق و غیره باید بدانیم چیزی بالاتر از منطق زور هم وجود دارد و آن منطق عقل است اگر منطق زور جواب می داد الان باید امپراطوری های روم ایران مغول و بریتانیا به حیات خود ادامه می دادند حالا اینکه اینطور نیست و خیلی وقتها زور بر زیان صاحبش تمام می شود.