خرید تور تابستان

«استاد موحد رای اخیر لاهه را از رای زمان مصدق هم بالاتر می‌داند»

مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ گفت: راجع به رأی اخیر دیوان لاهه خیلی حرف‌ها می‌شود زد، خیلی تفسیرها می‌شود کرد. بگذارید صحبتم را با یک خاطره اخیر شروع کنم. من، خدمت حضرت استاد دکتر محمدعلی موحد بودم. ایشان گلایه می‌کرد و می‌گفت درست است رقبای مغرض داخلی و دشمنان مغرض خارجی کم‌فروشی می‌کنند یا غرض‌ورزی می‌کنند یا در مورد رأی لاهه، قلب ماهیت می‌کنند ولی خود دولت و طرفداران خیرخواهان داخلی هم راجع به این موضوع کم‌کاری کردند. این حرف را کسی دارد می‌زند که سوای ارزش‌های علمی و معرفتی و تاریخ‌نویسی‌اش، از نظر حقوق بین‌الملل و به‌خصوص حقوق بین‌الملل نفتی، جزو سرآمدان و نوادر دنیاست، در ایران که یقینا بی‌نظیر است، ولی جزو سرآمدان دنیاست. در95 سالگی هم آقای موحد در شرایطی نیست که بخواهد تملق کسی را بگوید و کسی است که راجع به مناقشات نفتی ایران در دوران مرحوم دکتر مصدق کتاب نوشته و مقالات متعدد دارد. از نظر آقای موحد این پیروزی به دلایلی از پیروزی ایران در لاهه در زمان مرحوم دکتر مصدق بالاتر و والاتر است، برای این‌که در آن جریان، دولت بریتانیا شاکی بود و لاهه فقط سلب مسئولیت از خودش کرد و در واقع حمله و طرح شکایت بریتانیا را رد کرد و به نفع ایران مستقیم رأی نداد و از خود سلب مسئولیت کرد، ولی در رأی لاهه اخیر، جامعه بین‌المللی، جامعه حقوقی جهانی به نفع ایران رأی داد و این یک حادثه تاریخی است. یک بحث این است که نفس این ماجرا، یعنی پیروزی کشور جهان سومی به بزرگ‌ترین ابرقدرت سیاسی و اقتصادی دنیا چقدر اهمیت دارد.

خبرآنلاین نوشت: رأی اخیر دیوان دادگستری لاهه، علیه امریکا یک پیروزی مسلم تاریخی برای ایران بود. رأیی که هنوز در داخل کشور اهمیت آن آنطور که باید بررسی نشده است. علت چنین موضوعی می تواند این باشد که جمهوری اسلامی ایران سازوکار بین المللی این دادگاه را در گذشته جدی نمی پنداشته و به علت وضعیت زورمدارانه حاکم بر چنین محاکمی، خود را بازنده فرض می کرده است. اما در حال حاضر، رأی روز چهارشنبه 11 مهر را باید نقطه عطفی در روابط ایران و امریکا فرض کرد. روزی که بزرگترین کشور دنیا از لحاظ اقتصادی و نظامی، در مقابل یک کشور جهان سومی شکست می خورد. اهیمت این رأی چیست؟ و ایران در حال حاضر چه روندی را باید پیش روی خود داشته باشد؟ آیا امریکا می تواند این رأی را نادیده بگیرد و در چنین صورتی این اقدام چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ در این باره با مجید تفرشی، پژوهشگر تاریخ معاصر و کارشناس مسائل بین المللی در خبرآنلاین به صحبت نشستیم. مشروح این گفت و گوی جالب را در ادامه بخوانید:

✓ اولین سوال را در رابطه با رأی موقت دیوان دادگستری شروع ‌کنیم . این رأی چه اهمیتی دارد، برخی سعی می‌کنند این دستاورد را نادیده بگیرند. این رأی فی‌النفسه چقدر اهمیت دارد و چه نقش و تاثیری می‌تواند در روابط ایران و آمریکا بگذارد و نقش بازی حقوقی ایران را در دنیا چطور می‌تواند تغییر دهد؟

راجع به رأی اخیر دیوان لاهه خیلی حرف‌ها می‌شود زد، خیلی تفسیرها می‌شود کرد. بگذارید صحبتم را با یک خاطره اخیر شروع کنم. من، خدمت حضرت استاد دکتر محمدعلی موحد بودم. ایشان گلایه می‌کرد و می‌گفت درست است رقبای مغرض داخلی و دشمنان مغرض خارجی کم‌فروشی می‌کنند یا غرض‌ورزی می‌کنند یا در مورد رأی لاهه، قلب ماهیت می‌کنند ولی خود دولت و طرفداران خیرخواهان داخلی هم راجع به این موضوع کم‌کاری کردند. این حرف را کسی دارد می‌زند که سوای ارزش‌های علمی و معرفتی و تاریخ‌نویسی‌اش، از نظر حقوق بین‌الملل و به‌خصوص حقوق بین‌الملل نفتی، جزو سرآمدان و نوادر دنیاست، در ایران که یقینا بی‌نظیر است، ولی جزو سرآمدان دنیاست.

در 95 سالگی هم آقای موحد در شرایطی نیست که بخواهد تملق کسی را بگوید و کسی است که راجع به مناقشات نفتی ایران در دوران مرحوم دکتر مصدق کتاب نوشته و مقالات متعدد دارد. از نظر آقای موحد این پیروزی به دلایلی از پیروزی ایران در لاهه در زمان مرحوم دکتر مصدق بالاتر و والاتر است، برای این‌که در آن جریان، دولت بریتانیا شاکی بود و لاهه فقط سلب مسئولیت از خودش کرد و در واقع حمله و طرح شکایت بریتانیا را رد کرد و به نفع ایران مستقیم رأی نداد و از خود سلب مسئولیت کرد، ولی در رأی لاهه اخیر، جامعه بین‌المللی، جامعه حقوقی جهانی به نفع ایران رأی داد و این یک حادثه تاریخی است. یک بحث این است که نفس این ماجرا، یعنی پیروزی کشور جهان سومی به بزرگ‌ترین ابرقدرت سیاسی و اقتصادی دنیا چقدر اهمیت دارد.

به تعبیر آقای دکتر کاوه افراسیابی، رأی لاهه، پیروزی ایران و دنیا علیه آمریکا بود. واقعا این لایحه پیروزی ایران و دنیا علیه آمریکا بود. و مسئله بعدی این است که این از نظر حیثیتی و حقوقی چقدر مهم است که به نظر من یک رأی کاملا کم‌نظیر است، اگر نگوییم بی‌نظیر، یعنی در سازوکار کنونی جنگل‌وار جامعه بین‌المللی که آقای ترامپ هر کاری بخواهد دارد می‌کند و یکه‌تاز جامعه بین‌المللی است، کشور ما در شرایطی که دنیا علیه آن دارد توطئه می‌کند، نه تنها آمریکا، بلکه با همراهی اسرائیل، با همکاری پادشاهی سعودی و امارات و علیرغم اینکه چه پولهایی خرج میکنند و چه برنامه‌ریزی‌هایی دارند، به این پیروزی دست یافتیم.

تا آنجایی که من می‌دانم و اخیرا متوجه شدم، در درون دولت و حامیان دولت هم از ابتدا همه متوفق نبودند که این کار، کار درستی باشد یا اگر انجام شود، به نفع ایران است و اساساٌ به نتیجه می‌رسد. تردید به این دلیل بود که یک عده فکر می‌کردند ایران از نظر سازوکار حقوقی بین‌المللی ضعیف است و بازی‌های بین‌المللی علیه ایران است و ایران نمی‌تواند آمریکا را محکوم کند؛ به‌خصوص این‌که حتی مسخره می‌کردند؛ در شبکه‌های بین‌المللی، مجریان و صاحبان تلویزیون‌های فارسی‌زبان و گاهی انگلیسی‌زبان می‌آمدند مسخره می‌کردند و می‌گفتند کشوری که 40 سال است دارد با آمریکا دعوا می‌کند، از پیمان مودت دارد استفاده می‌کند برای این کار؛ نمی‌دانستند همین پیمان مودت دست‌آویز ده‌ها حکم بین‌المللی آمریکا علیه ایران بوده؛ یعنی عقبه‌اش را یا نمی‌دانستند یا نمی‌خواستند ارائه کنند، آمریکا بارها از این ماجرا استفاده کرده که اکنون ما انجام دادیم.

رأی دادگاه لاهه چند موضوع را نشان داد. مسئله اول این بود که برخلاف تصور خیلی‌ها اجماع جهانی علیه ایران وجود ندارد، یعنی اگر ترامپ و هیئت حاکمه آمریکا می‌توانند علیه ایران کارهایی کنند که کرده‌اند و خواهند کرد و تاثیرگذار بوده و به شدت هم تاثیرگذار بوده، این به دلیل اجماع جهانی نیست برخلاف دوران آقای احمدی‌نژاد، چون آقای احمدی‌نژاد به طرز ناشایستی موفق شد دنیا را علیه ایران متحد کند. ممکن است تحریم‌های کنونی تحریم‌های دشوار و سختی باشد که حتما هست، ‌ولی اجماع جهانی علیه ایران وجود ندارد و این تفاوت دوران آقای احمدی‌نژاد با الان است.

البته این کافی نیست، ولی لازم است؛ مشکل امروز و فردای ما را حل نمی‌کند، ولی به هر حال شرایط مثل آن دوره نیست. دوم این‌که جامعه بین‌المللی از این پیروزی ایران علیه آمریکا ناراحت نشد، در صورتی که آمریکا گفته می‌شود سردسته اردوگاه غرب است، اروپایی‌ها از پیروزی ایران نه‌تنها ناخشنود نشدند، بلکه جناح‌هایی در اروپا از این موضوع خوشحال شدند. کسانی که ناراحت شدند؛ پادشاهی سعودی و حامیانش، اسرائیل و حامیانش و آمریکا بودند، یعنی این سه گروه. بقیه کشورهای دنیا یا اظهارنظری نکردند یا اظهار خوشحالی کردند. این برای ایران از نظر معنوی پیروزی بزرگی بود، ممکن است شما بگویید معنوی به جای خود، ولی نان شب چه می‌شود این وسط؟ از نظر مادی هم به نظر من آن اجماع شکننده‌ای که بعد از خروج آمریکا از برجام وجود داشت، با این رأی لاهه موجودیتش باز بیشتر به خطر می‌افتد و توجیه نقض تحریم‌های تحمیلی آمریکا علیه ایران را بیشتر می‌کند برای کشورهایی که می‌خواهند نقض کنند. یعنی در واقع یک رأی بین‌المللی وجود دارد که باز این‌جا آمریکا تحت فشار قرار می‌گیرد.

 

✓ شبهه بعدی‌ای که وجود دارد این است که آمریکا پس از رأی دادگاه لاهه اعلام کرده می‌خواهم از پیمان مودت بیرون بیایم. این می تواند در این وضعیت تاثیری روی رای داشته باشد؟

پاسخ این سوال را هم از دیدگاه استاد موحد عرض می کنم. آقای موحد این را اخیرا گفتند که خروج احتمالی آمریکا از معاهده مودت نتیجه این است که نشان دهد اگر رأیی صادر شده، تا به حال درست بوده و اذعان می‌کنند که این معاهده وجود داشته و دیگر نمی‌توانند مسخره‌اش کنند؛ حالا هم چون ضرر کرده‌اند، می‌خواهند خارج شوند، در واقع تایید حکم لاهه است و نقض غرض برای آمریکا است. بنابراین من فکر می‌کنم رأی اخیر دادگاه لاهه حتما یک رأی تاریخی و تاریخ‌ساز بوده است؛ ایران البته باید قدرش را بداند و روی آن تبلیغات زیادی کند، ولی نباید روی باد پیروزی این رأی به قول ورزشکاران بخوابد. ایران باید بازی را درست انجام دهد و دقیق پیش برود.

✓ بازی درست یعنی چه؟ ایران چه کاری باید انجام دهد و چه کاری می تواند پیش ببرد؟

یعنی حرکت درست بر اساس سازوکارهای بین‌المللی، همانطور که قواعد بازی در لاهه رعایت شد و بر اساس پروتکل‌های جهانی ایران موفق شد حق خودش را ثابت کند. با توجه به چهار گروه در مناسبات بین‌المللی، می توان تاثیرات بیشتری روی این مناسبات گذاشت.اولی سیاستمداران و سیاست‌ورزان و احزاب رقیب دولت‌های اروپایی. دو؛ اندیشکده‌ها و گروه‌های لابی و اتاق‌های فکری که علیه ایران خیلی‌هایشان فعال هستند و موسسات روابط عمومی که ایران می‌تواند با برخی از این‌ها کار کند و حمایت آن‌ها را جلب کند. اگر زمانی حمایت این گروه‌های لابی و اندیشکده‌ها از ایران خوب و ضروری بود، در این برهه زمانی مانند نان شب است. با توجه به فشاری که اعرب‌ می‌آورند، پولی که خرج می‌کنند، اسرائیلی ها کار می‌کنند در همه جای دنیا به‌خصوص در آمریکا و اروپا و با مسئولیت حقوقی، مسئولیت سرمایه‌گذاری و گروه‌های لابی و PRها و … کسانی که علیه ایران دارند کار می‌کنند و ایران در این زمینه بسیار ناکارآمد و ضعیف عمل کرده است.

رأی لاهه می‌تواند مبنایی باشد که ایران این حرکتش را قوی تر کند؛ نه از طریق سازوکار دولتی که واقعا کار نمی‌کند، بلکه از طریق استفاده از ظرفیت‌های موجود ایران‌دوستان و گروه‌های مستقل که لزوما ایران‌دوست نیستند، ولی مستقل از آمریکا عمل می‌کنند و ظرفیت ایرانیان مقیم خارج از کشور که اگر از این ظرفیت‌ها استفاده شود و ایران از این نگاه سنتی نادرست دوگانه عابربانک‌ جاسوس به ایرانیان خارج از کشور پرهیز کند می تواند به آن می‌رسد. یعنی بعضی‌ها در 40 سال گذشته به‌عنوان یک منبع پول برای این‌که بیایند و سرمایه‌گذاری کنند و با هر اذیتی مجبور هستند بیایند، بعضی‌ها هم به‌عنوان جاسوس و نفوذی و دوتابعیتی به‌عنوان فحش تلقی می‌کنند. از چنبره این دو نگاه اگر ایران خارج شود، از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعل شماری از ایرانیان صاحب نفوذ و تاثیرگذار در جوامع بین‌المللی به‌خصوص در سطح اقتصادی و سیاسی آمریکا و اروپا می‌تواند استفاده کند. ظرفیت سوم رسانه‌ها هستند که بعد از سیاستمداران و گروه‌های لابی اتاق فکرها، رسانه‌های بین‌المللی هستند که ایران کم از آن استفاده کرده و هم توجه کمی به اهمیت و ضریب نفوذش کرده؛ و البته بعد از این سه، افکار عمومی بین‌المللی است که به هر حال شاکله بین‌المللی دنیا در حال حاضر طرفدار ترامپ نیست. ترامپ در دنیا طرفدار دارد، ولی نه به اندازه دوران اوباما و کلینتون.

✓ آقای دکتر! بعضی‌ها که می‌خواهند سطح دستاورد دولت را در حکم لاهه پایین بیاورند یا نادیده بگیرند، می‌گویند این رأی تلاش حقوقی ایران نبود، خود رفتارهای ترامپ بود که باعث شده جهان یک موضع ضدترامپ داشته باشد و یک جریانی علیه ترامپ راه افتاده و خود به خود روی دیوان بین‌المللی دادگستری تاثیر گذاشته و باعث شده که این‌ها هم یک رأیی علیه ترامپ بدهند، مضاف بر این‌که آن رأیی که داده شده، رأی صددرصدی نیست، یعنی تنها بخش‌هایی از تحریم را هدف گرفته و به نوعی تایید می‌کند که تحریمها ظاهرا درست هستند. پاسختان به این انتقادات چیست؟

دو نکته وجود دارد؛ اولا اگر در مسئله موضع‌گیری چه مخالفان داخلی، چه آمریکایی‌ها و چه اسرائیلی‌ها و عرب‌ها فرض بگیریم که اگر ایران در این رأی دادگاه لاهه شکست می‌خورد، یعنی به نفع آمریکا رأی داده می‌شد؛ حرف آن‌ها چه بود؟ می‌گفتند دادگاه لاهه مهم است و معتبر است و رأی‌اش مهم است. حالا که به نفع ایران رأی صادر شده، طبیعتا تلاش این است که این دستاورد تسخیر شود و کوچک گرفته شود. لاهه چنین رأیی علیه دولت ترامپ تا حالا نداده بود، در زمان آقای احمدی‌نژاد هم علیه دولت جورج بوش که کمابیش شبیه ترامپ بوده، البته نه به بدی ترامپ، ولی شبیه آن بود، ‌هیچ وقت چنین رأیی علیه امریکا صادر نشد.

از لحظه اولی که ایران برای این ماجرا تلاش می‌کرد، نه‌تنها مخالفان داخلی و خارجی ایران، بلکه در داخل حکومت هم یک عده‌ای شک می‌کردند که سازوکار جهانی علیه ما است، امکان ندارد لاهه به نفع ایران رأی دهد، ما بلد نیستیم و در دادگاه لاهه کسانی هستند که نمی‌گذارند ما پیروز شویم، ما حقوقدان جدی بین‌المللی برای این کار نداریم و آن‌ها همه را خریده‌اند و دنیا با پول و زور حرف می‌زند، ما هیچ‌کاره‌ایم در دنیا. این نگاه خودکم‌بینی نه‌تنها در بین مخالفان داخلی و خارجی وجود داشت که از آن‌ها تعجبی نیست، البته تعجب دارد، به خاطر همدستی مخالفان قسم‌خورده داخلی دولت با نتانیاهو و محمد بن سلمان و ترامپ که از اول سال 92 از اول انتخابات 92 این همدستی که عجیب است وجود داشته است. اگر کلا و همیشه تصادفی باشد، به نظر من تصادفی نیست، به نظر من آن‌ها، منتقدین مغرض داخلی دولت، حتما ارتباطی با هم دارند؛ حالا اگر فیزیکی نباشد، ارتباط ذهنی برای زدن ایران دارند و دلیلش هم این است که به نظر من درک درستی از منافع ملی ندارند و منافع ملی را در خودشان می‌دانند. نه‌تنها این‌ها نداشتند، بلکه در داخل دولت این خودکم‌بینی تا حدی وجود داشت، یعنی عده‌ای با شک نگاه می‌کردند و علاقمند نبودند که این کار انجام شود. متاسفانه باید بگوییم حتی دستگاه وزارت خارجی ما اول کار، آنقدر اعتمادبه نفس نداشت، یعنی اگر تیم حقوقی رئیس جمهور نبود، شاید وزارت خارجه هم آنقدر اصرار نداشت، البته در میانه کار دیگر جدی شد و همه با هم شدند.

این پیروزی به نظر من ماحصلش فقط به آقای روحانی و تیم حقوقی‌شان و ریاست جمهوری نباید تعلق بگیرد که البته زحمت اصلی را کشیدند. پیروزی، پیروزی ملی ایران است و تقسیم‌شدنی هم نیست و تضعیف این پیروزی در واقع تضعیف منافع ملی است و تضعیف پذیرش ایران به‌عنوان یک عنصر تاثیرگذار و غیرقابل نادیده‌گرفتن و غیرقابل منزوی‌کردن و غیرقابل دورزدن در جامعه بین‌المللی است.

نکته دوم کسانی که معتقدند رأی دادگاه لاهه همه چیز را به ایران نداده و در بخش‌های کمی بوده است، درک صحیحی از مناسبات بین‌المللی و چالش‌های حقوقی و اندیشه‌ای و سیاسی جامعه بین‌المللی ندارند. تصور آن‌ها اگر بخواهم ساده بگویم، این است که معتقدند در یک مسابقه فوتبال باید بازی را برد و مطلقا گل نخورد. من معتقدم در جامعه بین‌المللی شما باید نتیجه بازی را ببرید، امکان ندارد گل نخورید. تیمی که می‌آید که حتما گل نخورد، همیشه در همه زمینه‌ها بازنده است. شما باید در پایان 90 دقیقه برنده بازی باشید، نه این‌که اصلا گل نخورید. این امکان اصلاً وجود ندارد که هیچ کشوری، به‌خصوص کشور کوچک‌تر جهان سومی در مقابل بزرگ‌ترین ابرقدرت سیاسی و اقتصادی جهان گل نخورد. مهم گل‌خوردن یا گل‌نخوردن نیست، مهم بردن بازی در دقیقه 90 است که ما در این مورد خاص بردیم. ایران در زمینه حقوق بین‌المللی تجربه تلخی در مواجهه با آمریکا بعد از 13 آبان 58 داشته و شکست‌های زیادی تجربه کرده است. بعضی از این شکست‌ها ناشی از نابلدی و ناکارآمدی بوده، بعضی‌هایش هم توطئه‌های بین‌المللی بوده و یا ترکیبی هر از دو این‌ها. ولی تجربه لاهه نشان داد که اگر ایران بازی را درست انجام دهد، قواعد بازی بین‌المللی را بلد باشد و رعایت کند، پروتکل‌ها را بشناسد و از ظرفیت‌های آشکار و پنهان جامعه بین‌المللی و نظام حقوقی بین‌المللی استفاده کند، می‌تواند امیدوار باشد که در بازی‌ها شکست نخورد.

✓ آقای تفرشی! لازم‌الاجرانبودن حکم لاهه و این‌که آمریکا آنرا اجرا نخواهد کرد و این‌که می تواند از پیمان مودت ایران و آمریکا بیرون بیاید؛ این موضوع چه تاثیری در پیروزی ایران دارد و آیا می تواند آنرا کم رنگ کند؟

از نظر واقع‌بینانه اگر آمریکا این را اجرا نکند، حتما تا حدی می تواند موضوع را تحت‌الشعاع قرار ‌دهد، یعنی همانطور که اروپایی‌ها مصمم هستند که به ایران کمک کنند، ولی زورشان نمی‌رسد، در این مسئله هم آمریکا می‌تواند از زور استفاده کند و این کار را انجام ندهد. ولی یک واقعیتی در این میان هست که انجام ندادن رأی قطعی دیوان داوری بین‌المللی به معنای این است که دولت آمریکا عملا خودش را در یک مخصمه‌ای قرار می‌دهد که مانند نقض مصوبه شورای امنیت در مورد برجام است، عملا آن موضعی که ایران در دوران هشت ساله آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان دولت خودسر و نادیده گرفتن قطعنامه های سازمان ملل داشت، حالا ترامپ، این موضع را دارد و  حالا آمریکا است که دولت خودسر است و صریحا در رسانه‌های بین‌المللی به‌عنوان دولت خودسر از آن یاد می‌شود.

البته که آمریکا مثل اسرائیل که سال‌هاست به قطعنامه‌های سازمان ملل عمل نمی‌کند، آمریکا می‌تواند عمل نکند، ولی مارک‌خوردن به‌عنوان حکومت خودسر، کم خسارتی برای آمریکا نیست. ولی باز هم برمی‌گردیم به این‌جا که این خسارت چه سودی برای ما دارد؟ البته از نظر حیثیتی برای مناسبات اروپا و آمریکا خیلی مهم است. شما تصور کنید آدمی که خودش را متحد راهبردی آمریکا می‌داند آقای امانوئل مکرون، می‌گوید الان برجام آزمونی است برای این‌که ما را از چنبره اقتصادی و سیاسی آمریکا نجات دهد و اروپا را از آن وضعیت خارج کند. این کم دستاوردی نیست. باز البته برای ما مستقیما سود ندارد، ولی آن کمپانی‌های کوچک و متوسطی که در سال‌های گذشته، یعنی از سال 92 به بعد و به‌خصوص بعد از برجام و به‌خصوص بعد از خروج آمریکا از برجام می‌خواهند با ایران کار کنند، کارشان راحت تر خواهد شد، می‌توانند با این ماجرای لاهه، قانونمندتر جلوی منویات و زیاده‌خواهی‌های آمریکا بایستند و این تبعاتش آشکار خواهد شد. به هر حال اگر اروپا مجبور بود قبلا خودش را متحد آمریکا در همه چیز بداند ، الان دیگر ملزم نیست که اطاعت آمریکا را بکند.

یعنی برخلاف دورانی که بانک‌های اروپایی و بین‌المللی و خاور دور مثلا میلیارد میلیارد محکوم می‌شدند بخاطر کمک به ایران یا همکاری با ایران، الان آن شرایط دیگر وجود ندارد و آمریکا نمی‌تواند علیه آنها کاری انجام دهد. ضمن این‌که دولت آمریکا در عین این‌که می‌گوید من رأی دادگاه لاهه را قبول ندارم، در این حال می‌گوید با مواردی که در رأی دادگاه برای مثال موارد دارویی و هواپیمایی وجود دارد مشکل نداشتیم. تا پریروز می‌گفت ما هیچ کدام این‌ها را نمی‌دهیم، حالا که رأی صادر شده، می‌گویند قبل از توافق که ما گفتیم می‌دهیم، در صورتی که هزار بار گفتند نمی‌دهیم، حالا که این رأی صادر شده، می‌گویند ما که گفته بودیم می‌دهیم، دارو هم گفته بودیم می‌دهیم، گردش پولی را هم مشکلی نداریم. همه این‌ها اشکال داشت تا پریروز، ولی بعد از لاهه ادعای جدیدی می‌کنند. یعنی عملا با یک اسم دیگر پذیرفته است، منتها چون می‌خواهد به اصطلاح آبروداری کند ، ظاهرا می‌گوید من آن رأی را قبول ندارم، ولی عملا ملزم به اجرایش است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا