بیست تأمّل بر نامهی آیت الله یزدی به آیت الله العظمی شبیری زنجانی
حجت الاسلام رشید داودی، طلبه حوزه علمیه قم در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بیست تأمّل درباره نامه سرگشاده آیت الله یزدی به آیت الله العظمی شبیری زنجانی» نوشت:
بخش اول) تأمّلاتی در متن نامه آقای یزدی به آیت الله شبیری
یک. جناب رییس اسبق دستگاه قضا! شما در آغاز نامه خود نوشتهاید: «پیرو انتشار تصاویری در فضای مجازی از حضرتعالی در کنار برخی افراد مسالهدار که برای نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری احترامی قائل نیستند؛ بدین وسیله به عرض میرساند، این موضوع ناراحتی و تعجب مقلِّدین و حوزویان را درپی داشته است»
اولاً، مراد شما از مسالهدار بودن چیست؟ اگر منظورتان وارد بودن اتهام یا وقوع جرمی است، در هردو صورت شما اینک در جایگاه و مقامی نیستید که آنها را قضاوت و داوری نمایید؟ و مسالهدار خواندن افرادِ دارای وجاهت، اعتبار و منزلت اجتماعی ـ بدون اعلان آن توسط مراجع ذی صلاح ـ میتواند مصداق تشویش اذهان عمومی باشد!
ثانیاً، اینکه شما افرادی چون رییس جمهور اسبق، جناب آقای خاتمی که چه بخواهید یا نخواهید در جامعه، ذی اثر و مورد اقبال و احترام توده مردم و خواص جامعه است، را شخصی بخوانید که احترامی برای رهبری قائل نیست، این سخن نه تنها وهن رهبری است که اکثریت مردم و مسوولان بر خلاف واقع بودن آن گواهی خواهند داد؛ چون تاکنون حتی در مواردی که اختلاف نظر وجود داشته، کسی از ایشان جز احترام نسبت به رهبری و توصیه دیگران به محترم شمردن رهبری، سخنی نشنیده است.
ثالثاً، شما که در شورای نگهبان در انتخابات اخیر خبرگان رهبری پس از هفتهها تلاش، از تشخیص و احراز صلاحیت چندصد داوطلب در ماندید و به گونهای عمل کردید که حتی نزدیکترین دوستانتان را هم قانع نشدند، چگونه ناراحتی خیل عظیم مقلّدان آیت الله العظمی شبیری و دهها هزار حوزوی را در طول یک هفته احراز کرده و تشخیص دادید؟! آنهم در شرایطی که میزان ارتباط شما با بدنه حوزه و توده مردم، أظهر من الشمس است!
رابعاً، نگارنده که با دهها نفر از مریدان، شاگردان و مقلدان آیت الله شبیری زنجانی ارتباط دارم، تاکنون حتی در یک مورد هم چنین موضعی را ندیده و نشنیدهام. و طنز ماجرا آنجاست افرادی که آقای شبیری با آنها ملاقات داشتهاند خود در کسوت روحانیت و در زمره شاگردان و مقلدان ایشان هستند!
دو. ریاست محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم! شما در فراز دوم نامه خود نوشتهاید: «اینجانب نیز در دو مرحله با حضرتعالی مکاتباتی در مورد برخی از مسائل دیگر داشتهام که جواب قانع کنندهای دریافت نکردم؛ لذا این نامه را به ناچار به صورت سرگشاده خدمتتان ارسال کردم»
اولاً، شما در چه شأن و جایگاهی هستید که این چنین یک مرجع تقلید را با نگاهی از بالا به پایین، مورد خطاب و عتاب قرار میدهید؟ چرا باید یک مرجع تقلید بگونهای جواب شما را بدهد که جنابتان قانع شوند؟! مگر نظر شما میزانِ سنجه نظرات مراجع تقلید است؟!
ثانیاً، اگر محتوای مکاتبات پیشین شما نیز همچون این نامه سرگشاده بوده است، مشخص است که چه جوابی دریافت کردهاید و معنای عدم اقناع شما نیز چون روز، روشن است. و اینگونه پاسخ دادن، اقلّ انتظاری است که از عالمی آگاه، فرهیخته و بابصیرت چون آیت الله العظمی شبیری میرود.
سه. حضرت آقای یزدی! شما در بخشی از نامه خود آیت الله شبیری را خطاب قرار داده و نوشتهاید: «چگونه میشود، حضرتعالی که فرصتی برای ملاقات با هیات رییسه مجمع عمومی اساتید را ندارید، فرصت میکنید در منزل آقایی در تهران حاضر شوید و با این آقایان ملاقات داشته باشید!»
اولاً، بسیار عجیب و شگفت آور است که شخصی با سبقه و کسوت شما، برای یک مرجع تقلید نه تنها حق دیدار با شاگردان و دوستان خود را قائل نمیشود بلکه به جهت عدم دیدار با عدهای دیگر، اینگونه مورد سرزنش و عتاب قرار میدهد؟! یا للعجب، یکباره بفرمایید که آقای شبیری میبایست برای انجام دیدارهایش از شما اجازه بگیرد!
ثانیاً، مرجع تقلیدی که حق تشخیص و آزادی عمل در قبول یا ردّ دیدارهای خود را نداشته باشد بی گمان ابتدایی ترین شرایط و صلاحیتهای مرجعیت را ندارد.
ثالثاً، مرجع تقلیدی که نتواند از استقلال خود حفاظت نماید چگونه خواهد توانست از استقلال حوزههای علمیه حراست کند؟!
چهار. جناب رییس سابق مجلس خبرگان! شما در عجیبترین فراز نامه خود نوشتهاید: «یادآور میشوم مقام و احترام شما در سایه احترام به نظام اسلامی حاکم، رهبری و شأن مرجعیت است، پس لازم است این احترام و شئون مرجعیت را رعایت فرموده و ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد».
اولاً، احترام و شأن اجتماعی مراجع تقلید عمری به بلندای تاریخ اسلام دارد و هرگز مرهون یک حکومت، نظام، و حاکم، و لو حکومت اسلامی، نبوده، نیست و نخواهد بود بلکه وامدار دین، مذهب و نیابت از معصومان علیهم السلام است.
ثانیاً، اینکه مراجع باید شأن واحترام خود را حفظ کنند سخن درستی است اما شما به عنوان یک شخصیت سیاسی و حتی مسوول یک نهاد حکومتی یا حوزوی، هرگز صلاحیت تشخیص حفظ یا عدم حفظ شئون مرجعیت را ندارید! و در طول تاریخ شیعه، مرجعیت یک فرد با تشخیص و تعیین مردم پدیدار و با إعراض و عدم اقبال آنان خاتمه یافته است.
ثالثاً، سیره عملی آیت الله شبیری همواره نشان از مراعات عالیه شئون مرجعیت بوده و هست بویژه آنکه در تحکّمات سیاسیون و افراطیون هرگز منفعل نبوده و بر طریقهای عمل نموده که آبروبخش ساحت مرجعیت و حوزههای علمیه بوده است.
رابعاً، از آنچه گفته شد که بگذریم، با هیچ مقیاس و شاخصی نمیتوان چرایی توهین و درشتگویی شما به ساحت آیت الله شبیری را سنجه کرد بویژه عبارت پایانی نامه که مُشعر به تهدید است: «ترتیبی اتخاذ فرمائید این گونه مسائل دیگر تکرار نگردد»!
بخش دوم) سخنی بی پرده با آیت الله یزدی
۱. حضرت آیت الله! شما در زمره سابقین انقلاب بوده و از این حیث شایسته تقدیر و تکریم هستید. اما چه کسی به اجازه داده که با یک مرجع تقلید به گونهای سخن بگویید گویی که با زیر دست خود مکاتبه مینمایید؟!
۲. جناب آقای یزدی! به کدام دلیل عقلی و عقلایی و براساس کدام حجت شرعی، یک مرجع تقلید در پاسخ به استیضاح، لازم است شما را قانع نماید و حال که قانع نشدهاید، نامه سرگشاده نوشته و بر ساحت مرجعیت با ادبیات تهدیدآمیز، سخن بگویید؟!
۳. جناب آقای یزدی! اگر منشأ عصبانیت احتمالی منجر به مکاتبه، درد سیاسی است، باید خدمت شما عارض شود که نماد تدبیر و تشخیص، و شاخص بصیرت و فهم سیاسی شما و دوستانتان، جناب آقای احمدی نژاد است. همان «محمودِ دیروز و مغضوبِ امروزتان» که همه اعتبار، آبرو و سابقه خود را در سبد او گذاشتید وحتی بر چهره بسیاری از سابقین خود در انقلاب، ویاران امام راحل همچون مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی چنگ انداخته و درشتگویی کردید؛ و امروز در مواجهه با او نه راه بازگشتی برای خود گذاشته و میبینید و نه تاکنون از کرده خود استغفار واز ساحت مردم طلب بخشش داشتهاید، پس چگونه است که باز هم در سپهر سیاست، مرجع تقلیدی را به جرم همسو نبودن و اختلاف نظر احتمالی آنهم بخاطر یک دیدار غیرسیاسی، مورد عتابِ جسارت آمیز قرار میدهید؟!
۴. جناب آقای یزدی! هنوز فراموش نکردهایم سخنان شما نسبت به اجازات و تاییدات علمی برخی داوطلبان مجلس خبرگان توسط مراجع تقلید را که گفتید: «اجازههای اجتهادی که توسط مراجع تقلید صادر میشود تنها در امور آخوندی است»
شما که دیروز نسبت به گفتار و نوشتار مراجع، چنین موضع وهن آمیزی داشتید و امروز نسبت به رفتار آنها موضعی جسارت بار و با ادبیات تهدیدآمیز روا داشتید! فردا با ایشان چگونه سخن خواهید گفت؟!
۵. جناب آقای یزدی! شما به عنوان رییس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، موظف به حفظ شأن و اعتبار حوزههای علمیه و اساتید گرانقدر آن هستید؛ امری که چند صباحی است دچاره مخاطراتی شده است بویژه با بیانیههای شخصی در قالب نظر جمعی جامعه مدرسین و… . البته جای تقدیر است که شما این نامه را با امضای شخصی (محمد یزدی) و نه عنوان (رییس شورای عالی جامعه مدرسین)، منتشر کردهاید؛
۶. جناب آیت الله! ای کاش به جهت حفظ شأن و جایگاه تان و همچنین حراست از سابقه انقلابیتان، خود را بازنشسته و مشمول قانون منع بکارگیری بازنشستگان میکردید که هم صلاح خودتان بود هم صلاح ملک و مردم.
۷. در پایان تذکر این نکته لازم است که مراجع عظام تقلید، اساتید و بزرگان و همه حوزههای علمیه، میبایست نسبت به دفاع از حریم مرجعیت عالیقدر ـ همچون پیشینیان ـ حساسیت داشته و اجازه تعرّض و توهین به ساحت مرجعیت را ندهند. شاید اگر نبود مصلحت سنجی و سکوت قاطبه مراجع و بزرگان حوزههای علمیه در مواجهه با حکم عجیب خلع مرجعیت، یا ردّ وعدم احراز صلاحیتهای گسترده بسیاری از مجتهدان مسلّم در انتخاباتهای اخیر مجلس خبرگان بویژه انتخابات سال۹۴، و همچنین عدم واکنش مناسب به سخنان وهن آلود در مورد اجازات و تاییدات مراجع، و همچنین عدم موضع قاطع و شفاف نسبت به فاجعه اخیر فیضیه و… امروز شاهد اینگونه اهانت به ساحت مرجعیت نبودیم.
رشید داودی، حوزه علمیه قم، ششم آبان ماه ۱۳۹۷
انتهای پیام
وقتی از خودت چیزی نداری مجبوری از انقلاب و رهبری خرج کنی ، طبیعی است !
بابا تو رو خدا این عکس حضرت آیت الله شبیری رو عوض کنید حس بدی به آدم دست میده. این بزرگوار عکسهای زیبایی دارند این چه عکسی است؟!!!!!!!!!!