پاسخ ابتکار به انتقادات از حضور فرزندش در آمریکا
گفتگوی خبرآنلاین با معصومه ابتکار را در ادامه میخوانید:
*برخی میگویند خانم ابتکار که خیلی از تسخیر سفارت آمریکا دفاع میکند، چه طور فرزند خودش در آمریکا تحصیل میکند؟
مردم ایران در سال ۵۸ از تسخیر سفارت آمریکا دفاع کردند، یعنی تعبیر نشود به اینکه چند دانشجو این کار را انجام دادند و چند دانشجو دفاع کردند. این خطی است که عامدا دارد از آن طرف القا میشود که یک اتفاقی بود که چند دانشجو این اقدام را کردند. میخواهم بگویم ما درباره واقعه ۱۳ آبان واقعیتها را بدانیم. واقعیتی بود که اگر مورد حمایت عظیم و گسترده مردم و امام قرار نمیگرفت، اصلا تبدیل به یک انقلاب دوم نمیشد. ۴۰۰ دانشجوی طراز اول دانشگاههای کشور در این واقعه شرکت داشتند که همه آگاهانه مشارکت کردند و از هیچ جایی خط نگرفتند. علت تسخیر سفارت هم بیاعتمادی مکرری بود که بعد از انقلاب درباره آمریکاییها پیش آمد. مصادیقی از آمریکاییها به دست آمد که مداخله در امور داخلی ایران بود؛ از همه مهمتر ورود شاه به آمریکا اتفاق افتاد. اینکه بعد از ۳۹ سال هنوز ما متهم میشویم، باید بگویم در این ۳۹ سال تحولات زیادی رخ داده است. همه آنچه ما درباره روابط با آمریکا داریم، صرفا ناشی از آن واقعه نیست. خیلی اتفاقات بعد از آن افتاد. در همین دولت در قالب برجام با آمریکا مذاکره شد که موفق بود و تفاهمی بینالمللی هم حاصل شد. برجام در قالب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مورد اجماع جهانی قرار گرفت. بنابراین اگر ما بخواهیم تقصیر همه مشکلات {در روابط ایران و آمریکا} را به گردن جریان تسخیرکننده لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۵۸ بیندازیم، نادیدهگرفتن یکسری اصول و واقعیتهای تاریخی است.
*یک عکسی هم اخیرا در فضای مجازی دست به دست می شد که آن را به شما منتسب کردند.
بله، یک عکسی هم جعل کردند، حالا از کجا پیدا کردند، نمیدانم. این عکس نشان میدهد یک آقایی برای خانمی {کنار سفارت آمریکا} قلاب گرفته و آن را به من نسبت میدهند که دروغ است. آن آقا معلوم نیست از نیروهای کدام گروه سیاسی اول انقلاب بود. در ضمن آن خانم هم دارد پوستر میچسباند. خاطرات من سالها پیش منتشر شد. من روز سوم بعد از تسخیر وارد سفارت آمریکا شدم. بنابراین چنین عکسهایی همه جعلیات است تا ما را از اصل مسئله منحرف و افکار عمومی را به آن اتفاق بیاعتماد کند. معتقدم یک جنگ روانی با هدف نفرتپراکنی در جریان است تا افرادی که در کشور مورد علاقه و اعتماد مردم هستند، تخریب شوند، سرمایه اجتماعی کشور از بین برود و پیوند بین دولت و مردم گسسته شود. اینها همه سیاستهایی است که تحت عنوان جنگ روانی و نفرتپراکنی انجام میشود.
*این جنگ روانی را خارجیها دارند انجام میدهند یا مخالفان دولت؟
خارجیها دارند انجام میدهند. کلیپ از آن طرف آب علیه من ساخته میشود. اولین اتهام من این است که «اسمم از اول نیلوفر بوده، برای اینکه خودم را انقلابی جلوه دهم اسمم را به معصومه تغییر دادهام». در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. در برنامه دستخط، مادرم گفت «از اول اسم فرزندم در شناسنامه معصومه بود، پدرش دوست داشت اسم معصومه را روی او بگذارد اما من نام نیلوفر را دوست داشتم بنابراین او هم معصومه و هم نیلوفر است». خیلی از دختران ایرانی این طور هستند که یک نام ایرانی و یک نام مذهبی دارند اما این درباره من یک مسئله غریبی شده است.
*به فرزندتان توصیه داشتید که از آمریکا به ایران برگردد؟
فرزندم سی و خردهای سالش بود، اینجا درس خواند و کارشناسی ارشد گرفت. دنبال این بود که بتواند ادامه تحصیل بدهد، در رشتهای که دلش میخواست پذیرش گرفت. انتخاب خودش و خانوادهاش بود که برای ادامه تحصیل به آنجا برود. خیلیها میروند. فکر میکنم قبل از ترامپ سالی سه چهار هزار نفر، حتی جایی نوشته بود، یکی دو سال ده پانزده هزار نفر برای ادامه تحصیل به خارج کشور میروند.
*به آمریکا میروند؟
بله، آمریکا و جاهای دیگر برای ادامه تحصیل میروند. تحصیل در آمریکا تأیید خوی سلطهگری آمریکا نیست. در آمریکا تحصیل کردن از قدیم بود. خیلیها رفتند آمریکا تحصیل کردند اما لزوما تحصیل در آنجا به معنای تأیید سیاستهای دولت آمریکا نیست. در واقع استفاده از یک فرصت برای تحصیل است. یک جوانی حق انتخاب دارد و میتواند انتخاب کند. نفاقی هم در آن نمیبینم. ضمن آنکه ممکن است دیدگاههای جوانان صد در صد در راستای والدینشان نباشد. ممکن است اقدامی که انجام میدهند مفهومش نقض یا رودرویی هم نباشد. او حق دارد که برای زندگی خودش تصمیم بگیرد. افرادی که این انتقادها را میکنند، اگر خودشان در موقعیتهایی باشند که بخواهند آزادانه تصمیم بگیرند، حتما از والدینشان میخواهند دخالت نکنند و اجازه دهند حق تصمیمگیری با خودشان باشد. آن هم کسی که در سن سی و چند سالگی است. فکر میکنم استقلال رأی و استقلال نظر را باید محترم بشماریم.
*فیلمی از شما مربوط به سال ۵۸ منتشر شده که از اعدام انقلابی گروگانهای آمریکایی حمایت میکنید. صحت دارد؟
خیر، اعدام انقلابی نبود. این هم باز کار آنور آبیهاست، ساخته و پرداخته جریان سلطنتطلب بود ولی در داخل یک عده خیلی خوب این اسبهای زینکرده را سوار شدند. این مصاحبه برای ۳۹ سال پیش بود. من ۱۷ سال داشتم. در مصاحبه، خبرنگار خیلی سعی دارد موضوعی را القا کند. مصاحبه خیلی مفصل است اما حدود یک دقیقه و نیم آن را بریدند. خبرنگار آن روز با اصرار یک سوالی را از من پرسید: «اگر اینها واقعا آمریکاییها حمله نظامی کنند دانشجویان چه کار میکنند؟» اما پاسخ من را براساس استراتژی جنگ روانی و نفرتپراکنی با تقطیع تحریف کردند که اصلا دروغ است. مردم باید هوشیار باشند ببینند این فیلم چگونه تقطیع شده و از کجا درآمده است. چه کسی به آن پرداخته است؟
این نکته را یادآور میشوم که شگفتی دیپلماتها این بود که دانشجویان بدون اسلحه و خشونت وارد سفارت آمریکا شدند و هیچگونه خشونتی هم به خرج ندادند. حتی نوار صحبت بعضی از کارکنان سفارت است که گفتند هیچ خشونت و درگیری وجود نداشت. حداکثر یکی دو گاز اشکآور حالا آن هم معلوم نیست از کدام طرف زده شد چون خود تفنگداران دریایی هم گاز اشکآور داشتند. بعدها نیز هیچ وقت دانشجویان دنبال این نبودند که بخواهند خشونت به خرج دهند. پزشکان درباره یکی از گروگانها تشخیص اماس دادند که فورا امام دستور آزادی او را صادر کردند. ضمن آنکه همان روزهای اول امام فرمودند «سیاهپوستان و زنانی که جاسوس نیستند آزاد شوند» که هشت ۹ نفر آزاد شدند. این مسئله انعکاس زیادی بین مردم آمریکا پیدا کرد که دو قشر آسیبپذیر، محروم از حقوق انسانی و مورد تبعیض آن جامعه یعنی زنان و سیاهپوستان آزاد شدند. هرگز دانشجویان رفتار تندی با گروگانها نداشتند.
*علت این اقدام دانشجویان چه بود؟
دانشجویان در اعتراض به ورود شاه به خاک آمریکا این کار را انجام دادند. دانشجویان تحلیلشان این بود که آمریکا در ایران کودتا کرده و احتمال اینکه دوباره کودتا کند خیلی بالاست. چهار پنج سال پیش در شیلی و همان موقع در پامانا داشت کودتا میکرد. از آن روز تاکنون هم چهل پنجاه کودتا در کشورهای مختلف انجام داد و در امور آنها دخالت کرد بنابراین اتفاق عجیبی نبود. این واقعیتها را اگر جوانان بدانند، آن وقت میتوانند قضاوت درستی کنند. البته دانشجویان هم شاید موافق بودند یک جاهایی زودتر میشد هزینهها را کم کرد. بعد از ۴۴۴ روز تمام این افراد به سلامت آزاد شدند و سالم به خانهشان برگشتند. یعنی ذرهای آسیب به یک نفر از گروگانها در طول این مدت وارد نشد. اینکه دورهاش طول کشید تصمیم مجلس و امام بود. بعد از شکلگیری مجلس، دانشجویان دیگر کارهای نبودند.
یادمان نرود آمریکا و جریان همسو با آن ظرف چهار دهه گذشته در جنگهای مختلف عامل کشته شدن پنج میلیون کودک بودهاند. حالا بماند که چقدر خانوادهها آواره شدند و چقدر خانهها و زندگیها نابود شد. اینها واقعیتهاست. اینها واقعا اتفاق افتاد ولی در سفارت آمریکا هیچ اتفاقی نیفتاد. ما امروز روی پای خودمان ایستادهایم و سرفرازیم اما خیلی از کشورهای منطقه زیر چکمههای ترامپ هستند و متأسفانه امنیت و زندگیهایشان نابود شد. مشکل داریم و نمیتوانیم انکار کنیم. حتما اتفاق ۱۳ آبان ۵۸ هزینه داشت ولی هزینهاش کمتر از فایدهاش بود.
انتهای پیام
سرکار خانم ابتکار، نکته اول اینکه دوره دروغ بافی سالها است که به پایان رسیده، امروز در عصر اطلاعات و شبکه های اجتماعی هیچ کس نمیتواند به این راحتی منکر همه چیز شود مگر کسانی مانند شما، نکته دوم هم اینکه در رابطه با دخالت آمریکا در امور داخلی ایران، این چیزی نبود که در سال 59 شروع شده باشد، این موضوع با استناد به اسناد دارای طبقه بندی محرمانه که اخیرا در سایت ویکی لیکس منتشر گردید، از سال 56 آغاز شد و همانگونه که شاهد بودیم آمریکا در این قمار بطور کامل بازنده بود، لطفا تاریخ را جعل نکنید، بی فایده میباشد
این خانم هم مانند بسیاری دیگر در ساخته شدن آنچه که امروز ایران نامیده شده نقش داشته اند و وضعیتی را ایجاد کرده اند که حتی فرزندان خودشان هم حاضر به تحمل آن نیستند و با امکاناتی که به صورت رانتی در اختیارشان هست به راحتی مهاجرت می کنند. مهاجرت یا به عبارتی فرار از این وضعیت انتخاب بسیاری از مردم این سرزمین است به خاطر شرایطی که امثال ایشان در این کشور ایجاد کرده اند و نکته جالب اینجاست که این انتخاب شخصی فرزندان همه آنهاست و اغلب آنها نیز علی رغم همه امکانات و رفاهی که در اختیار آنهاست باز هم حاضر نیستند شرایط موجود را تحمل کنند.
خانم ابتکار شما قبول دارید که با کاری که شما و دوستانتان انجام دادید عواقب آن را فرزندان ما بعداز 40 سال میبینند. در حقیقت تحریم های ظالمانه آمریکا علیه ایران و چراغ سبز نشان دادن آمریکا به صدام برای شروع جنک محرکش شما بودید. شما با این عمل 40 سال عضو حکومت شدید و توانستید فرزندان خود را با پول این مملکت به خارج بفرستید.
سال 57 اینجانب درخارج از ایران در یک شرکت خارجی کار میکردم بمن پیشنهاد داده شد جهت راه اندازی یک نیروگاه در عراق با قرار داد ارزی به آنجا بروم من آن را رد کردم و با قرار داد ریالی جهت راه اندازی نیروگاه نکا به ایران اعزام شدم. ولی هنوز افتخار میکنم که به وطن خودم خدمت کرده ام.
خانم ابتکار گفتهاید “یک جنگ روانی در جریان است تا افرادی که مورد اعتماد و علاقه مردم هستند تخریب شوند.” اگر هنوز هم فکر میکنید مورد علاقه و اعتماد مردمید اشتباه میکنید. مردم مدتهاست که علاقه و اعتمادشان را به آنهایی که وعده دادند و عمل نکردند از دست دادهاند. نگاه دایجان ناپلئونی را کنار بگذارید. اعتماد به نفس همیشه هم چیز خوبی نیست…