“عملیات فریب” از منظر فقه
حجتالاسلام هادی سروش در یادداشتی تلگرامی با عنوان “”عملیات فریب” از منظر فقه” نوشت:
“به تازگی یکی از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس ؛ عملیات کربلای ۴ [ که منجر به شهادت بسیاری از بهترین جوانان و نیروهای انسانی شد] را ، “عملیات فریب” نامیده و آن را برای بدست آوردن پیروزی بزرگتر دانسته !!
🔻نکاتی مورد توجه در این راستا :
اول ؛
همانطوریکه “خیانت” در هیچ یک از مناسبات رفتاری انسان روا شمرده نشده ، در جنگ نیز ؛ مشروع نیست و خارج از آموزه های جایز از دیدگاه فقهی در “کتاب الجهاد” است.
این مهم ، در جامع ترین اثر حدیثی در فقه شیعه بنام “وسائل الشیعه” با عنوان “باب تحریم الغدر” آمده (ر.ک:ج۱۵ص۶۹) و نیز در کتاب معروف فقهیِ شرائع و به تبع آن صاحب جواهر ؛ فتاوای صریح به عدم جواز هر خیانتی را داده و فرموده ؛ “لایجوز الغدر”(ر.ک:ج۲۱ص۷۸).
و “غدر” شامل هر نقض عهد و یا پایمال کردن اصول اخلاقی و خیانت است .
قطعا در هر جنگ و یا دفاعی که این ضد ارزش دیده شود ، نه آن جنگ ؛ “جهاد فی سبیل الله” است ، و نه آن دفاع ؛ “دفاع مقدس” به حساب خواهد آمد !
دوم ؛
بکارگیری خُدعه در جنگ
مرحله پایین از “غدر” ، بنام “خُدعه” است که بمعنای فریب است.
اسلام ؛ همانطوریکه اجازه خیانت نمیدهد ، اجازه فریب و زرنگ بازی و نامردی را برای هیچ کس و هیچ شرائطی نمیدهد.
اصلا اسلامی که اجازه فریب حیوانی را نمیدهد ، قطعا اجازه فریب هیچ انسانی را نخواهد داد.
البته حساب به کار گرفتن “خُدعه” در جنگ به گونه ی دیگری است که نیاز به تبیین مختصری دارد.
در حدیث و به دنبال آن در فقه ، حدیثی وارد شده با این تعبیر ؛ “الحَرب خُدعة” ؛ در جنگ فریب جای دارد.
حضرت علی (ع) فرمود: از رسول خدا (ص) در جنگ خندق شنیدم که فرمود: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ».(وسائل الشیعه از کتاب فقیه صدوق)
“خدعه جنگی” ؛ یک نوع برنامه ریزی و زرنگی و ورود و نفوذ به حریم دشمن است که او بسادگی نتواند احتمالش را دهد .
اعاظم از فقهاء شیعه ، برای به کاری خدعه در جنگ توجه دقیقی دارند ؛ آنان برای تبیین “خدعه جنگی” مثال و مصداق هایی مانندِ استفاده از صدای بلند ، استفاده از خضاب کردن مو سر و صورت (تغییر دادن موی سفید سر وصورت) و یا استفاده از نیروهای حفاظتی و اطلاعاتی و نیز مشغول کردن دشمن ، و مانند آن نام برده اند ، تا هر حرکت خلاف اصول انسانی به بهانه “الحرب خدعة” توسط نظامیان مورد استفاده قرار نگیرد.
جدی ترین نمونه استفاده از اصل “الحرب خدعة” شاید روش حضرت علی (ع) در جنگ خندق ، با عمرو بن عبدود باشد که ایشان ، او را به کار دیگری مشغول کرد و سپس به پای او شمشیر زد. عمرو گفت: ای علی،خدعه کردی. حضرت جواب داد «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» جنگ، فریب است.
این حداکثر استفاده از “خدعه” در جنگ است و نه بیشتر .
سوم ؛
جابجائی خدعه با خیانت !
هر تاکتیکی که خروجی اش ؛ خروج از اصول اخلاقی و حدود انسانی با زیرپا گذاشتن اصول اولیه انسانی در برابر دشمن برای غلبه بر او باشد ، گرچه میتواند با توجیه “خدعه جنگی” کاربردی شود ، اما تحقیقاً ورود به مرزهای ضد ارزشی “خیانت” ، و حرام است .
لذاست که ؛ “غدر” که همان خیانت است ، هیچ گاه مورد تجویز رسول خدا (ص) و ائمه (ع) شمرده نشده و به تبع آن ؛ مورد تجویز فقهی هیچ فقیهی برای استفاده در جنگ در برابر دشمن قرار نگرفته بلکه ؛ خلاف شرع بودنش ، مورد اجماع فقهاء است.(ر.ک ؛ جواهر ج۲۱ص۷۸).
چهارم ؛
کاربرد خُدعه ؛ باید روی دشمن و امکانات او متمرکز شود ، آن هم با حفظ حدود مربوطه اش .
خیلی روشن است که استفاده از اصل “الحرب خدعة” روی سپاه اسلام و فریب آنان ؛ کاملا از محل بحث خارج بوده و استفاده از چنین تاکتیک جنگی نامشروع است.
خصوصا آنجا که برای یک پیروزی بالاتر و یا سرگرم کردنِ دشمن ، فریبکاری روی “جان سپاه اسلام” برود و جان آنان را بستاند !
این روش ها؛ قطعا زیر مجموعه “الحرب خدعه” قرار نمیگیرد و در عنوان “غدر” جا دارد و از بدترین خیانت هاست ! و موجب “ضمان” در برابر خسارت های وارده بر رزمندگان سپاه اسلام خواهد شد.
پنجم ؛
خطری بسیار بالاتر
اگر خدای ناخواسته فرماندهی برای بدست آوردن پیروزی بر دشمن ، از روش تاکتیک فریبکارانه نسبت به سپاه خودی بهره گیرد ، جای این خوف بسیار خطرناک میرود که در صورت استمرار و نهادینه شدن چنین روش های مخاطره آمیزی در حکومت اسلامی ، برخی بیایند و در عرصه سیاست هم ، دست به “عملیات فریب” زده و جان شهروند و شهروندانی را به بهانه ی بدست آوردند پیروزی بزرگتر برای اسلام ، ستانده و بر آن افتخار هم بکنند !!
بی جهت نبوده و نیست ؛ اسلام عزیز ، در بخشهای فقه ، اخلاق و کلام به خوبی تبیین نموده که ، استفاده از هر گونه ابزار باطل ، برای هر هدف مقدسی مورد نهی و انکار است .”
انتهای پیام
اگر فریب دشمن جایز نیست ، ممکن است جناب هادی سروش در زمینه تقیه نیز نظر خود را بنویسند .
حجت الاسلام هادی سروش بزرگوار
قبول بفرمایید اصولا از درون فقه موجود، اخلاق درآوردن کار مشکلی است !
از مباحث بهتان و غیبت بگیرید تا حقوق غیر و دیگراندیش تا غیره