زادروز آغازهای نو | احسان شریعتی
احسان شریعتی در یادداشتی تلگرامی نوشت:
“من پرورده ٔ آزادیم، استادم علی است، مرد بیبیم و بیضعف و پرصبر،
و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مردی که هفتاد سال برای آزادی نالید !”
شمع (شریعتی مزینانی علی)
امروز را که سالروز دو جشن ملی و مذهبی است، در آستانهٔ سال نو، با یاد امام علی و دکتر محمد مصدق آغاز کردیم.
نامهایی که یادآور ارزشهایی چون استقلال، آزادی و عدالت از سویی، و حقیقت، کرامت و معنویت از دیگرسو یند.
نفرین و آفرینها، دوستیها و دشمنیها، در واقع، نه با نامها، که در «جهت»، یعنی با سمت-و-سوگیریهای تاریخی و اجتماعی معنا مییابند.
نامهای فوق هرچند در زمانه و صحنهٔ حیات خود بهظاهر پیروز محسوب نمیشدهاند، اما در تاریخ چنان توفیق و استقبالی یافتند که دشمنانشان را امروز جز بمثابهٔ ریشخند آنان نمیشناسیم! بدین معنا که آنها در تاریخ نیستند مگر چونان دشمنانِ ارزشهایی که آن نامها آفریدهاند.
با این پدران فکری و اخلاقی و چنین پشتوانهٔ تاریخی و فرهنگی غنیای، انتظار ملی و عقیدتی از ما جز این نیست که با انگیزه و روحیهای هرچه قویتر به مواجهه با امواج نومیدی و رویارویی با افسردگی ناشی از سلطهٔ موقت نیروهای جهل و جور و جوع بشتابیم.
در آستانهٔ سال نو، هرچند به دلیلهای گوناگونی که میدانیم (و از جمله، بحران معیشتی گسترده برای اکثریت زحمتکش مردم)، جشنی شایسته و عیدی برازنده نداریم، لیکن از راه رسیدن گریزناپذیر و ناگزیر بهار و سرآمدن زمستان را پیشاپیش به همهٔ هممیهنان و همراهان، لبیک و تبریک میگوییم.
و به امید مهار و چیرگی بر هجوم بحرانهای سال گذشته، به همتِ همهٔ یاران مردم، و آرزوی گشایشی دیگر در سال نو ..
فرارسیدنِ «نوروز … جشنِ جهان، روزِ شادمانیِ زمین و آسمان و آفتاب، جشن شکفتنها، شور زادنها، سرشارِ از هیجانِ هر “آغاز”»، بر شما مبارکباد !
آخرین روز اسفند است،
از سر شاخ این برهنهچنار،
مرغکی با ترنمی بیدار،
میزند نغمه،
نیست معلومم :
آخرین شکوه از زمستان است ؟!
یا نخستین ترانههای بهار ؟!
( م. سرشک)
**عکس: پشت درب های بسته منزل دکتر مصدق
انتهای پیام