خبرنگار فشنگ نمیشمارد!
روزنامه اعتماد نوشت: «خب ببینید در اداره آگاهی هستیم. خیابان وحدت اسلامی. ساعت ۷ بعدازظهر امروز بود که آقای نجفی، قاتل همسر دومشان خودشان را به اداره آگاهی معرفی کردند. هماکنون برای توضیحاتی (نزد) سردار لطفی، رئیس آگاهی و کارشناسانشان هستیم.»
خبرنگار صداوسیما پشت به شهردار سابق تهران و سردار ایستاده است و با چند جمله کوتاه و گاه ناقص حضور «قاتل» را در اداره آگاهی اعلام میکند.
در پسزمینه، محمدعلی نجفی فنجان چای به دست دارد و چند ثانیهای هم جهت نگاهش به سمت دوربین میچرخد. این اولین سکانس از ماجرای نحوه پوشش صداوسیما از خبر قتلی بود که روز هفتم خرداد ماه تبدیل به مهمترین و عجیبترین خبر حادثه شد.
«یک، دو، سه، چهار…» این سکانس دوم است.
خبرنگار صداوسیما اینبار رو به دوربین آلت قتل را در دست دارد و با گفتن این که «این کلتی است که آقای نجفی با آن همسر دومش را به قتل رسانده» خشاب را از کلت جدا میکند و گلولههای موجود در آن را میشمارد تا نشان دهد که جای ۵ گلوله خالی است. صحنه شمردن گلولههای آلت جرم اضافه شد به پخش تصاویر نجفی در حال اعتراف برای خبرنگار تلویزیون و بعد چرخیدنش در راهروهای اداره آگاهی، تصاویری که در کنار هم نشستند تا پرونده قتلی را که حتماً یکی از مهمترین پروندههای مشترک حوزه سیاست و حادثه است، تبدیل به کلافی پیچیدهتر کنند.
از صبح تا غروب یک قتل رخ داد، پیگیریها شروع شد، متهم خودش را معرفی کرد و ناگهان روند بررسی پرونده و اعتراف به دست دوربین صداوسیما سپرده شد تا پیش از قاضی، مخاطبان به قضاوت ماجرا بنشینند.
شوک اعتراف شهردار سابق تهران و وزیر اسبق آموزش و پرورش به قتل همسر دومش هنوز کاربران شبکههای اجتماعی را تکان میدهد.
سوی دیگر این شوک نحوه پرداختن صداوسیما به این خبر است که در اغلب انتقادات تند و سوالهای فراوان همپای خبرهای مربوط به پرونده نجفی پیش میرود. «آلت قتل در دست خبرنگار صداوسیما چه میکند؟»، «چرا پروندههای فساد پشت درهای بستهاند و حالا خبر پرونده نجفی لحظه به لحظه پوشش خبری زنده میگیرد؟» انتقادها روانه صداوسیما و بعد هم اداره آگاهی شد که چطور پیش از به پایان رسیدن از اولین روز پرونده، متهم و آلت جرم واعترافگیری و جزئیات پرونده را در اختیار دوربین تلویزیون گذاشته است.
از صفر تا صد با نظارت پلیس بود
سرهنگ بابک نمکشناس، رئیس مرکز اطلاعرسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ حتماً از روز گذشته تا به حال هجوم این انتقادها را حس کرده است که پیش از به پایان رسیدن سوال، به سرعت به سراغ جواب میرود. او به «اعتماد» میگوید: «ببینید آلت جرم زمانی در اختیار خبرنگار قرار گرفت که متهم صراحتاً به ارتکاب جنایت با اسلحه کشفشده اعتراف میکند. یعنی بعد از آن است که سلاح خالی که خشابش از آن جدا بود را در اختیارش قرار میدهیم آن هم با نظارت بچههای آگاهی.»
در ویدئوی منتشر شده البته خبرنگار است که خشاب را رو به دوربین از بدنه اسلحه جدا میکند.
اما گذشته از این نشان دادن این گونه وسیله قتل چرا در این پرونده خاص و به این وضوح صورت میگیرد؟ سرهنگ نمکشناس معتقد است که این اتفاق عجیبی نیست و بارها پیش از این تکرار شده است: «در خیلی از پروندهها که طرف زورگیری یا دعوا میکند، خبرنگاران رسانهها و خبرگزاریها اسلحه را میگیرند و عکس میاندازند. این اتفاق مسبوق به سابقه است و تا به حال مشکلی پیش نیامده است. در طرحهایی که اجرا میکنیم بعضاً حتی حالت نمایشگاهی از سلاحها برگزار میکنیم و خبرنگاران میآیند فیلم میگیرند، سلاحها را برمیدارند و برای عکس و اینها استفاده میکنند و بعد هم میگذارند سر جایش. همه این کارها هم از صفر تا صد با نظارت پلیس انجام میشود.»
بعد بدون اشاره به شبکههای اجتماعی در مورد برخی از انتقادات وارد شده به اداره آگاهی میگوید: «این که ما اسلحه پر را در اختیار آقای فتحعلی (داود فتحعلیزاده، خبرنگار صداوسیما) گذاشتیم و نمیدانیم آثار انگشت از رویش پاک میشود و اینها اصلاً درست نیست. متهم خودش آمده اسلحه را تحویل داده و گفته من قتل را با این انجام دادهام. ادله اصلی هم اعتراف متهم است. ضمن این که صرف آن سلاح ما را به قاتل بودن آقای نجفی نرسانده است، هزار دلیل و شواهد داشتیم که آقای نجفی این قتل را انجام داده است.»
ظرف یک صبح تا شب پرونده نجفی به نظر بسته شده است. این گونه نمایش تلویزیونی سلاح و اعتراف آیا از نظر پلیس به معنای مختومه شدن پرونده است؟ «متهم که در همان ساعات اولیه شناسایی شد. از زمان شناسایی اولیه تا دستگیری متهم هم کمتر از ۱۲ ساعت و شاید ۱۰ ساعت طول کشید. حالا بحث روند رسیدگی به پرونده قتل یک بحث متفاوت است. ما باید بازسازی صحنه را انجام دهیم، متهم در صحنه جنایت توضیح دهد که چه کرده تا نهایتاً با نظر مقام قضائی بگویند تحقیقات جهت ارسال متهم به زندان و دادگاه تکمیل است. آن موقع با دستور قضائی متهم را در اختیار زندان قرار میدهیم. معمولاً روند رسیدگی به پروندههای قتل یک هفته تا ۱۰ روز طول میکشد.»
رسیدگی به پرونده قتل به گفته او یک هفته تا ۱۰ روز زمان میبرد تا متهم به زندان روانه شود. آن چه در روز اول به دست آمده است یک پیکر بیجان است، یک اسلحه و یک متهم که به قتل اعتراف کرده است. پخش تلویزیونی اعترافات متهم به قتل و به نوعی صدور حکم از سوی بینندگان این تصاویر اختلالی در رویه دادرسی به وجود نمیآورد؟ سرهنگ نمکشناس با قاطعیت میگوید: «نه!» و بعد توضیح میدهد: «خیلی موضوعات دیگر هست که در کنار این اعترافات و اسلحه ما را در همان ساعات اول مطمئن کرد که قتل توسط آقای نجفی انجام شده است. حالا در اطلاعرسانی احتیاط کردیم و گفتیم نکند خبری را منتشر کنیم و ایشان که در این شرایط روحی قرار گرفته بخواهد خدای نکرده به خودش آسیبی وارد کند. ما بر این مبنا کمی احتیاط کردیم وگرنه ایشان از همان ساعات اولیه حضور همکارانم در صحنه قتل به عنوان قاتل شناسایی شده بودند. بعد هم که خودشان به صراحت اعتراف کردند.»
آلت جرم نباید در دست غیر کارشناس باشد
«یک قتل اتفاق افتاده که نه اولین قتلی است که در جامعه رخ داده و نه آخرین آن خواهد بود. منتها کسی که اقرار به قتل کرده آقای نجفی است که شخص شناختهشدهای است و دلیل این جوسازیها هم همین است که ایشان به نسبت سایر قاتلانی که ما دیدهایم استثنا بوده است. بازتاب جریان به این شکل قطعاً بازتاب مؤثر و مفیدی نخواهد بود و عکسالعمل جامعه هم به این نحوه بازتاب مفید نیست.» محمدرضا گیوکی، قاضی سابق جنایی و وکیل دادگستری نظر متفاوتی نسبت به نمکشناس دارد.
او به «اعتماد» میگوید که نمایش تلویزیونی این پرونده که هنوز نقاط مبهم آن برطرف نشده با روند معمول و عادلانه پروندههای جنایی منافات دارد: «شاید به این دلیل که زمانی در حوزه پیشگیری از جرم مسئولیتی داشتم، این نحوه انعکاس را مغایر با پیشگیری از جرم میدانم. این قدر راحت اسلحه را در دست گرفتن و فشنگهایش را شمردن اصلاً کار خبرنگار نیست. تحقیقات در این مرحله باید کاملاً محرمانه باشد و برملا کردنش هم از نظر پیشگیری از جرم کار غلطی است و هم این که یک درصد باید احتمال بدهیم که یک عامل دیگری در این قتل دخیل باشد.»
قاضی سابق بر اساس تجربههایش در پروندههای مختلف میگوید که حتی از یک درصد شک و احتمال هم نباید گذشت: «من دارم در مورد یک فرض صحبت میکنم. شاید آقای نجفی به دلیلی این قضیه را به گردن گرفته باشد. در پروندههای اینچنینی به کرات داشتهایم که کسی جرم را به گردن میگیرد تا کس دیگری به دام نیفتد. نکته دیگر حواشی است که پیرامون این قضیه درست میشود. این که حالا گفته میشود خانمی که مقتول است میخواسته اطلاعاتی را بیان کند. رسانههای بیگانه به این موضوعات اشاره میکنند و حواشی دامنه میگیرد. به نظر من این پرونده باید مثل سایر پروندهها روند منطقی و قانونیاش را طی کند. به نظرم اتفاقی که در نحوه بازتاب این پرونده رخ داد غلط بود. بازپرس رسیدگیکننده و ریاست محترم مجتمع جنایی نباید اجازه میدادند که قبل از اثبات موضوع، اینجزئیات رسانهای شود چون بازتابش در جامعه و انظار عموم بسیار بد بود.»
گیوکی موضوع نشان دادن اسلحه توسط خبرنگار صداوسیما را به عنوان مثالی برای ابهامات موجود در این پرونده مطرح میکند: «سلاحی را که خبرنگار نشان میدهد سوالهای زیادی را پیش میآورد. سلاحی که ۱۳ گلوله میخورد و ۵ گلولهاش شلیک شده. اولاً که این اصلاً کار رسانهای نیست و شما چرا دارید فشنگها را میشمارید؟ این کار پلیس و مقام قضائی است که این فشنگها کجا و چرا استفاده شدهاند. از طرف دیگر این حرفها با اظهارات خود آقای نجفی متناقض است که میگوید من به شکل اتفاقی شلیک کردم. بله یک گلوله میتواند تصادفاً شلیک شود. دو تا هم ممکن است اما وقتی ۵ گلوله شلیک میشود دیگر بحث اتفاق نیست و موضوعی فراتر است. همه اینها یعنی هنوز نکاتی هست که به اثبات نرسیده و مرجع قضائی و انتظامی در حال گمانهزنی هستند، پخش این مسائل چه در صداوسیما، چه در مطبوعات و چه در فضای مجازی یک کار غلط و بیمبنا است.»
از نظر او نمایش عمومی پروندهای که هنوز یک روز هم از شروعش نگذشته است میتواند در روند دادرسی ایجاد اختلال کند، چرا؟ «چون اذهان عمومی الان به این سمت سوق پیدا کرده که آقای نجفی یک شخص قاتل است و باید به اشد مجازات برسد این روند غیر عادلانه است. من نمیخواهم از آقای نجفی دفاع کنم اما قبل از این که این موضوع رسیدگی شود به این شکل مطرح کردنش هم غیر قانونی است و هم غلط و نباید ماجرا این گونه پیش میرفت.»
او این اشتباه را جایی به صورت ویژه خطرناک میداند که به انتهای پرونده و حکم احتمالی قصاص بیندیشیم: «وقتی یک قتل اتفاق میافتد، قطعاً آلت قتالهای هم وجود دارد. هر بزهی که اتفاق میافتد باید آلت مجرمانه برای اثباتش وجود داشته باشد. حالا در این موضوع آلت جرم اسلحه است، این سلاح باید از جهات مختلف بررسی شود و تا آخر رسیدگی به روند دادرسی حفظ و نگهداری شود. باید نوع گلولهها، اثرانگشت قاتل بر آلت قتاله و جهتگیری آلت قتاله در ارتکاب جرم بررسی شود که بحث عمد و غیر عمد را معلوم کند. میدانید که بر حسب اثبات این قضیه مجازات قصاص مطرح است. قصاص هم یعنی جان یک انسان دیگر هم به میان میآید؛ یک نفر کشته شده و یکی هم به فرض اثبات قصاص خواهد شد. برای همین دلایل باید محکم باشند و این دلایل باید تا انتهای جریان نگهداری شوند.»
دوربین صداوسیما همچنان روشن است. حالا دیگر تصویر وزیر اسبق، شهردار سابق و آن محمدعلی نجفی که پیشتر میشناختیم با لباس مجرمان و در حال سوال و جواب با بازپرس هم منتشر شده است تا تصویر نجفی سابق به قاتل فعلی گره بخورد. نمایش تلویزیونی پیش از رسیدن دادگاه علنی یا غیر علنی، کار قضاوت را بر عهده گرفته است.»
انتهای پیام
برای توجیه یک عمل خلاف عقل وشعور (که کمترینش ازبین بردن ترس و واهمه از استفاده از سلاح است)باید توسط پلیس سهل واسان بودن نمایشش تعریف شود……بایدبرین حال واوضاع گریست…..