خرید تور نوروزی

تراژدی آزادی …

امیرطاها علوی، فعال سابق دانشجویی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی مشکل اعتیاد در زاهدان نوشت:

کمی مانده به نیمه شب، انتهای [خیابان] آزادی رسیدم.

فاصله‌ی نقطه‌ای که عکس‌ها گرفته شد تا مرکز شهر کمتر از ده دقیقه (البته با وسیله‌ی نقلیه) است. اینجا زندگی به نوعی کاملا متفاوت جریان دارد. جریانی که بوی دود و اعتیاد و زاغه نشینی می‌دهد. این بخش شهر انگار نفرین شده است، نفرینی از جنس بی‌تفاوتی و فراموش کردن. گویا مشکلات این بخش از شهر زاهدان مساله‌ای لاینحل بود است که فقط سعی شده به طریقی صورت مساله پاک شود. مردان و زنانی دیده می‌شوند که هر کدامشان بدون هیچ قید و بندی کنار خیابان برای خودشان آتشی روشن کرده‌اند، تک نفره یا دسته جمعی مشغول مصرف مواد مخدر (غالبا صنعتی و تزریقی) هستند.

کودکان، زنان و مردانی مشغول، فروش مواد مخدر، جمع آوری ضایعات، اتومبیل‌های لوکس با شیشه‌های دودی، اتومبیل‌های کهنه و فرسوده، فاضلاب مهار نشده و راه یافته به خیابان اصلی همراه با بوی تعفن برانگیز، آسفالتی که رنگ و رخ باخته و انگار وجود نداشته، سرنگ‌های آلوده به خون و مواد مخدر تزریقی که احتمالا مشترک بوده‌اند؛ اینها بخش‌های دیگریست که به چشم می‌خورند.

آری در این نقطه زندگی سیاه و سفید جریان دارد. گویا قانون وجود ندارد، نمی‌شود گفت که انسانیت مرده است یا خیر، اما هیچ نکته‌ی مثبت و نوید دهنده‌ی یک زندگی طبیعی وجود ندارد.

اما احتمالا مسوولین امور فرهنگی و اجتماعی و قضایی این شهر و استان در خواب فرورفته‌اند و تمام تلاش ایشان به فراموشی سپردن این بخش از شهر بوده است.

از برخی دوستان که سوال می‌کنم می‌گویند چند سازمان غیر دولتی و مردم نهاد در این منطقه فعالیت می‌کنند اما حجم مشکلات به‌قدری زیاد است که سازمان‌های مردم نهاد به تنهایی نمی‌توانند مشکلات بزرگ و قابل توجهی را حل کنند.

فاجعه‌ی اجتماعی و بهداشتی در منطقه رخ داده است که اگر برای ترمیم زخم آن چاره‌ای اندیشیده نشود قطعا بخش‌های دیگر شهر را درگیر خواهد کرد (البته به نظر من اکنون خواسته با ناخواسته بخش‌های متعدد شهر درگیر مشکلات این منطقه شده است).

گناه کودکان چیست؟

گناه کودکانی که در این منطقه به دنیا آمده و یا در آینده به دنیا خواهد آمد چیست؟ چه آینده‌ای جز اعتیاد فقر بیکاری و بیماری در انتظار آنهاست؟

آمار دقیقی از تعداد به دام افتادگان اعتیاد و افرادی که در آینده‌ی نزدیک به جمع آنها اضافه می‌شوند در دست نیست لیکن مساله‌ی محرز این است جمعیت این دست افراد در حال افزایش است و مانند باتلاقی کودکان را به درون خود می‌بلعد!

اما‌ چاره چیست؟ 

برای رفع یک معضل با این ابعاد همکاری بسیاری از سازمان‌ها و تشکیلات دولتی و مردمی اعم از استانداری و فرمانداری، امور فرهنگی واجتماعی شهرداری ستاد مبارزه با مواد مخدر، نیروی انتظامی، فعالین فرهنگی و اجتماعی، قوه قضاییه و علما و … نیاز است.

با آگاهی بخشیدن و فرهنگ سازی فراهم آوری زمینه‌ی اشتغال و تحصیل و جمع آوری عمده‌فروشان و خرده‌فروشان مواد مخدر و ایجاد کمپ‌های ترک اعتیاد به شکل اصولی و علمی مشکلات این بخش حل شدنی است.

ناگفته نماند هر تلاشی صورت گرفته است جای تقدیر دارد اما این تلاش باید مستمر و افزایش یابد. 

امیدوارم این یادداشت کوتاه تلنگری باشد برای همه‌ی آنانی که می‌توانند برای رفع مشکلات این چنینی تلاش کنند.

به امید رفع مشکلات و ریشه‌کن شدن مشکلات این چنینی از تمام سرزمینمان ایران.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا