از لیلی به لالای صداوسیما تا محدودیت دیگران
امید کاجیان، خبرنگار، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت: یک هفته پیش یک توصیه جدی به مسوولان روزنامهها و سردبیران و رسانههای عمومی رسید با این فحوا که به موضوع دختر آبی نپردازید. دختری که ناگهان به یک مسالهی امنیتی تبدیل شده و نتیجهاش منجر به این توصیه و منع شدن روزنامهها و رسانههایی که به اصطلاح خود را مستقل مینامند.
این رسانهها نیز بعد از فوت دختر آبی به این مساله نمیپردازند و یا صرفا یک خبر ساده به دور از هر متن احساسی را در موردش در گوشه و کناری منتشر میکنند. اما به موازات این منع، رسانههای نیمچه مستقل، رسانههایی از جمله صدا و سیما از اخبار 20:30 گرفته تا میزگرد شبکه 3 موضوع خود را به دختر آبی اختصاص میدهند و البته واضح است که با چه نگاه و زاویهای.
برخلاف سایر رسانهها که منع پرداخت به این موضوع را دارند، ظاهرا ماموریت اکید برای صداوسیما و خبرگزاریهای هم راستا صادر شده تا این ماجرا را به گونهای دیگر شرح و بسط داده و عملا تمامی آنچه که در شبکههای مجازی میان مردم دست به دست میچرخد را با این روش خنثی کنند.
محدود کردن رسانهها و مطبوعات برای پرداختن آزاد به دختر آبی از یکسو و از طرفی دیگر ایجاد فضای افراطی در رسانهی ملی و سایر رسانههای همسو با منش این سازمان، برای القای خواستههای از پیش تعیین شده، این پرسش را مطرح میسازد که پس سرنوشت آن رکن چهارم دموکراسی که دائم از آن شعار داده میشود چه خواهد شد؟
نمونهی این برخورد را بارها و بارها در مسائل دیگری نیز شاهد بودیم، مثلا حوادث دی ماه 96، حوادثی که در آن به رسانههای به اصطلاح مستقل گوشزد شد چندان به این موضوع نپردازند، یا حتی اندکی قبلتر از آن یعنی زمانی که احمدی نژاد و حمید بقایی برای سال 96 نامزد ریاست جمهوری شدند، مسوولین این موضوع را هم به مثابه زنگ خطری برای کشور ارزیابی کرده و اعلام داشتند نامی از این افراد تا اطلاع ثانوی برده نشود! از این نمونه توصیه نامههای پیامکی یا کلامی به مدیران و سردبیران روزنامهها بسیارند اما پرسش اینجاست که آیا راهکار حراست از امنیت کشور این است که در هر موردی که اندکی احساس خطر میشود باید رسانههای کمتر وابسته مانند مطبوعات را از پرداختن به یک موضوع منع کرد و در عوض در رسانههایی مانند صداوسیما و خبرگزاریهای همفکر، یک طرفه کلاه را قاضی؟ آیا این بدان معنا نیست که همان نیمچه استقلال مطبوعات و سایتها را با اینگونه توصیه نامهها میگیریم؟
برخلاف تصور عدهای از مسوولین ذیربط، محدود کردن رسانهها به برخی موضوعات خاص و طرح یکسویهی آن از طریق صداوسیما و برخی خبرگزاریهای همسو با سازمان، در دنیایی که شبکههای مجازی و رسانههای اجتماعی همه جا را در نوردیده است تاثیری منفی بر دید مردم میگذارد و اتفاقا نگاه عامه را نسبت به آن موضوع خاص حساستر میکند.
بر کسی پوشیده نیست که فعالیت رسانهای در کشور مملو از خط قرمزهای نوشته و نانوشته است که اساسا این حجم از محدودیتها به قدر کافی سوژه یابی و پرداخت موضوعات در رسانههای کشور را با چالش روبهرو کرده است. حال آنکه توصیه نامهها و پیامکهای گاه و بیگاه در مورد سایر مسائل خاص و درخواست اینکه به فلان مسالهای در فلان رسانه اشارهای نشود و یا آنکه به گونهای که دیکته شده اشاره شود، این محدودیتها را دوچندان کرده و اساس عنوان مطبوعات و رسانههای مستقل در کشور را به کلی زیر سوال میبرد.
این امر حتی معتبرترین رسانههای کشور را نیز به سمت زرد نویسی یا توجه به موضوعات نمایشی و دعواهای زرگری جناح چپ و راست برای مشغول کردن ذهن مردم به مسائل بی ارزش و سطحی نگری هدایت میکند، همین امر باعث سلب اعتماد مردم از رسانههای رسمی اما متفاوت از رسانهی ملی نیز خواهد شد. به عبارتی همانطور که امروز مردم از صداوسیما رویگردان شدهاند، تداوم این روند و ادامهی محدودیتها برای رسانهها و واداشتن آنها برای پرداختن به موضوعات سفارشی و نمایشی سیاسی، باعث رویگردانی ایرانیان از این رسانههای رسمی نیز میشود و این مطلب، گرایش، علاقه و اعتماد را به رسانههای خارج از کشور، شبکههای مجازی و کانالهای معاند حکومت بیشتر خواهد کرد، نتیجه آنکه رویکرد کنونی کشور و نحوهی برخورد با محتویات رسانههای ایرانی از تعیین خط قرمزها گرفته تا توصیه نامهها و افزایش محدودیتها برای آنان و دامن زدن به نگاه یکسویه و القائات یکطرفه در رسانهی ملی نه تنها فضا را به سود امنیت کشور باز نمیگرداند بلکه به مثابه خودزنی علیه امنیت ملی است و چه بسا این اقدام مسوولین، در بلندمدت ضد حکومتیتر از انتشار هر سوژهی خط قرمزی در رسانههای کشور است. به نظر میرسد به جای ایجاد بنبستهای بیشتر در رسانهها و لیلی به لالای صداوسیما و خبرگزاریهای همسو با آن گذاشتن و برنامهسازیهایی که بیشباهت به اعترافگیریهای معمول در رسانهی ملی نیست، میبایست تجدیدنظرهایی جدی در این زمینه صورت بگیرد. نباید گذاشت رسانهها در ایران به جای بیان دوسویهی تحلیلها و نظرات به چکشی برای دیکته کردن عقاید یک گروه تبدیل شود.
انتهای پیام