در حاشیهی مناظرهی آقایان تاجزاده و زیدآبادی
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی مناظرهی احمد زیدآبادی و سیدمصطفی تاجزاده [لینک] نوشت:
در ادامهی مناظرههای سیدمصطفی تاجزاده، او این بار در برابر احمد زیدآبادی، روزنامهنگار با سابقه و تحلیلگر مسایل سیاسی نشست. تفاوت این مناظره با مناظرههایی که آقای تاجزاده در یکی دو سال اخیر در آن شرکت کرده در اینجا بود که این بار خبری از طیف اصولگرا نبود و فردی که در جایی جز دوگانه «اصولگرا – اصلاحطلب» قرار گرفته روبروی او نشسته بود.
این مناظره از جهت دیگری هم جالب توجه به نظر میرسد؛ آقای زیدآبادی که بیشتر با قلم خود شناخته میشود از معدود دفعاتی بود که در سالهای اخیر در یک مناظره شرکت میکرد.
اگر بخواهیم به شکل خیلی خلاصه به آنچه در این مناظره گذشت بپردازیم میتوان گفت که سیدمصطفی تاجزاده معتقد است حرکت ایران به سوی دموکراسی منافاتی با حضور اصلاحطلبان در قدرت (البته نه به هر شکل و قیمتی) ندارد و احمد زیدآبادی هم بر این باور است که اگر احزاب، پایی در قدرت داشته باشند و پایی در جامعه به جایی نمیرسند و دموکراتیزاسیون در ایران بدون کنارهگیری اصلاحطلبان از قدرت و بازگشت آنان به جامعه ره به جایی نمیبرد.
دربارهی آنچه آقایان تاجزاده و زیدآبادی در این مناظره گفتهاند پرسشهایی بسیار قابل طرح است که میتواند بهانهای برای برگزاری مناظرهای دیگر باشد اما در ادامه تنها به دو پرسش به بهانهی این مناظره میپردازیم:
۱. احمد زیدآبادی میگوید: «حتما باید در انتخابات خود (اصلاحطلبان) را تعریف کنید؟ بروید در این انجمنها تاریخ درس دهید یا خاطرات زندانتان را تعریف کنید»
دربارهی این بخش از گفتههای آقای زیدآبادی، پرسش این است که آیا در شرایطی که همین اصلاحطلبانی که اغلب آنان هم نیروهای درجه اول اصلاحطلب نیستند و از اقبال بلندشان است که به دلیل حذف بسیاری از شایستگان در بخشهایی از نهادهای انتخابی حضور دارند، در قدرت نباشند امکانی برای آنکه امثال تاجزاده و زیدآبادی از «تاریخ و خاطرات زندان» بگویند به وجود میآید؟! آیا اساساً انجمنی باقی میماند که محل تاریخگویی شود؟!
۲. سیدمصطفی تاجزاده نیز در بخشی از این مناظره میگوید: «میگوییم اینها نامزدهای ما هستند، این هم برنامهی ما است. اگر رهبری پذیرفت ما مسوولیت میپذیریم، اگر نپذیرفت مسوولیت را دست رهبری و شورای نگهبان و دیگران میدهیم…ما تلاشمان را میکنیم، اگر نشد میگوییم که مردم! نگذاشتند؛ رهبری نگذاشت که انتخابات این دوره آزاد باشد»
به نظر میرسد ردصلاحیت شدن لیستی که مورد پسند آقای تاجزاده باشد با اعضای فعلی شورای نگهبان و سازوکار نظارت استصوابی امری بدیهی باشد و با نگاهی گذرا به شکل مواجههی شورای نگهبان با نامزدهای دورههای پیشین انتخابات به سادگی بتوان پیشبینی کرد که کسر قابل توجهی از نامزدهای اصلی مد نظر تاجزاده و همفکران او پیش از آغاز رقابت، حذف خواهند شد. بر اساس آنچه این فعال سیاسی اصلاحطلب پیشنهاد میدهد اصلاحطلبان پس از رد صلاحیت نامزدهای خود باید به مردم اعلام کنند «رهبری نگذاشت انتخابات آزاد باشد» و مسوولیت را به دست «رهبری و شورای نگهبان و دیگران» بدهند. فارغ از ارزش – داوری دربارهی اصل این پیشنهاد، واقعیت این است که اگر بر روی زمین تحلیل کنیم خواهیم دید که بسیاری از همجناحیهای تاجزاده نشان دادهاند که با این دیدگاه همراهی نخواهند کرد. در نتیجه امکان تحریم معنادار انتخابات از سوی اصلاحطلبان منتفی است و در خوشبینانهترین حالت آقای تاجزاده تنها میتواند حزب «اتحاد ملت» را با این پیشنهاد خود همراه سازد!
اما بیاییم فرض کنیم اصلاحطلبان همین گزینه را انتخاب کنند، نتیجه چه خواهد شد؟ یکدست شدن دوبارهی نهادهای قدرت و پر رنگ شدن بیش از پیش نقش جناح تندرو در ساختار تصمیمگیری کشور و حضور اصلاحطلبان در انجمنها برای گفتن تاریخ و خاطرات زندان!
حالا همان پرسشی که دربارهی گفتههای احمد زیدآبادی مطرح شد را میتوان خطاب به مصطفی تاجزاده تکرار کرد: آیا در شرایطی که همین اصلاحطلبانی که اغلب آنان هم نیروهای درجه اول اصلاحطلب نیستند و از اقبال بلندشان است که به دلیل حذف بسیاری از شایستگان در بخشهایی از نهادهای انتخابی حضور دارند، در قدرت نباشند امکانی برای آنکه امثال تاجزاده و زیدآبادی از «تاریخ و خاطرات زندان» بگویند به وجود میآید؟! آیا اساساً انجمنی باقی میماند که محل تاریخگویی شود؟!
به نظر میآید که اصلاحطلبان برای پاسخ به این پرسش که «آیا حضور در قدرت مفید است و یا عدم حضور در قدرت؟» در ابتدا میباید به سوالی دیگر پاسخ دهند و آن سوال این است: حضور جناح میانهرو (فارغ از آن که نامش اصلاحطلب باشد یا اعتدالگرا یا اصولگرای میانهرو یا…) در قدرت، ایران را به سوی دموکراسی حرکت میدهد و آسیب کمتری را برای منافع ملی به همراه دارد یا تقدیم قدرت به تندروها؟!
آقایان تاجزاده و زیدآبادی برای پاسخ به این پرسشها نیازی نیست راه دوری بروند و تنها کافیست تجربهی سالهای ۸۴ تا ۹۲ و به خصوص محدودیتها و تجارب تلخ شخصی و عمومی پس از انتخابات ۸۸ را فراموش نکنند.
انتهای پیام
واما تصورکرده ایددرصورت امتناع از پذیرش نامزدی اشخاص موردنظراصلاحطلبان فقط از حزب است که از ورود به انتخابات خودداری میکند؟ ظاهرا دیگران نگران چنین وضعیتی را چنین محدود وکم محاسبه کرده اید…..نه جناب این خواسته شامل بسیاریست……..