تحلیل عباس عبدی از ادعای رویترز دربارهی کشتهشدههای آبان
«عباس عبدی»، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در روزنامهی اعتماد نوشت:
خبر رويترز درباره كشته شدن ۱۵۰۰ نفر در حوادث ايران به كلي معادلات سیاست خبري رسمی كشور را بهم ريخت. در واقع بهتر است بگوييم معادلات بيخبري را بهم ريخت و يك بار ديگر نشان داد كه چگونه يك جامعه از بياعتباري نهاد رسانهاي خود ضربه ميخورد.
خيليها ميتوانند خبر رويتر را نقد كنند، ولي اين كار را انجام نميدهند، زيرا چنين خبري از دو حال خارج نيست يا به طور تقريب درست است يا به طرز معنادار و فاحشي نادرست است. اگر درست است كه طبعاً كسي نبايد آن را رد كند ولي اگر نادرست است، پيش از رد و اصلاح آن بايد پرسيد كه چه وضعيتي داريم كه يك خبرگزاري بينالمللي چنين خبري را از روي اشتباه يا عمد منتشر ميكند و تكذيب جدي و موثری هم نميشود؟
در واقع ريشه قلب واقعيت و دروغ در اخبار کشور؛ در وجود نظام رسانهاي بسته و يكسويه است. چرا بايد اخبار ايران را ديگران و به نام منابع مطلع و ناشناخته بازتاب دهند؟ يك بار ديگر به دستورالعملها يا توصيههاي ابلاغ شده به مطبوعات در طول اين حوادث مراجعه كنيد، پاسخ روشن ميشود. بنابراين خودكرده را تدبير نيست.
آن روزي كه دادستان كل گاه ميگويد تعداد را نميدانم، گاه عدد ديگران را تكذيب ميكند و گاه با اعتماد به نفس ميگويد كه افراد خارجي دسترسي به آمار ندارند يا اعلام ميشود كه تعداد را دادستاني ميگويد ولي هيچگاه عدد و رقمي گفته نمیشود و… بايد فكر چنين روزي را ميكردند.
واقعيت اين است كه رفتار ما در اين حوادث هيچ ارتباطي با خواست عمومي و حتی مقررات جاری کشور ندارد. از پيش خود انتشار هر خبري را محرمانه اعلام ميكنيم، در حالي كه به كلي اشتباه ميكنيم. كساني كه كشته شدهاند، يا بيگناه بودهاند و به ناحق كشته شدهاند، يا در حال تهاجم بودهاند و نيروي حملهكننده ميتواند بر حسب مقررات موجود از خود دفاع كند، يا آنكه برحسب اتفاق كشته شدهاند. هر كدام باشد هيچ دليلي براي ممنوعيت انتشار اطلاعات آنها وجود ندارد.
پس چرا اين قدر بسته عمل ميشود؟ حتماً ميگويند انتشار آنها مستمسكي براي تبليغ عليه كشور ميشود؟ مگر اعداميهاي قاچاق مواد مخدر نميشد كه هميشه اعلام ميگرديد؟ مگر از موارد قصاص نميشود كه اعلام ميكنيد؟ به علاوه حالا كه اعلام نکرديد، مگر مشكل حل شد؟ اعلام رسمي و دقيق بهتر بود يا مثلاً تا ۵ یا ۶ برابر بيشتر خبر دادن؟!!
تا هنگامي كه نظام رسانهاي كشور از وضعيت فاجعهبار كنوني بيرون نيايد، هر روز شاهد يكي از اين مشكلات خواهند بود. گمان ميكنند با محروم كردن ديگران از حق دسترسي به اطلاعات ميتوانند خيال خود را راحت كنند، در حالي كه ديگران نيز به هر طريقي شده خبر را يا به دست ميآورند يا جعل ميكنند يا به تقريب حدس ميزنند. و در همه موارد نيز ميكوشند بيش از احتمالات قابل قبول باشد.
در همين مورد خبر رويتر، اگر به جاي ۱۵۰۰ نفر ميگفت ۱۵۰۰۰ نفر باز هم در ماجرا تغييری حاصل نميشد. و فقط باورپذیری ان قدری سختتر میشد. اين نتيجه طبيعي نظام بسته رسانهاي است. نظامی که در پی منافع سیاسی کوچک و کوتاه مدت و البته نقد است ولی هزینههای سنگین بلند مدت را نسیه فرض میکند و تن به آزادی رسانه نمیدهد. غافل از این که سررسید هزینههای نسیه به سرعت فرا میرسد و باید چند برابر پرداخت شود.
اگر چه عدد اعلامي رويتر معقول نيست، زيرا با شواهد عيني تأييد نميشود ولي اين مهم نيست، چرا كه كمابيش جا میافتد. مثل ۱۷ شهريور كه تا سه دهه بعد تعداد كشتههايش بالاي ۳۰۰۰ نفر يعني ۳۰ برابر بيشتر (حدوداً) اعلام ميشد. ولي سه دهه بعد چه فايده برای آن نظام دارد كه واقعيت آن چه بوده است؟ البته يك كشته هم زياد است و بايد نسبت به آن حساس بود. ولي در هر حال تعداد آنها نشانه ابعاد ماجرا است. متاسفانه مسأله اين است كه در ساختار كنوني رسانهاي كشور ممكن نيست كه چنين اطلاعاتي توليد و منتشر شود.
بنابراين تا اطلاع ثانوي بايد هزينه اين انسداد رسانهاي را بپردازند. اين تصميمي است كه در داخل گرفته شده است به اين معنا كه مرجعيت رسانهاي و اطلاعرساني را به خارج از كشور بردهاند. بنابراين خودكرده را تدبير نيست.
انتهای پیام