خرید تور نوروزی

تأملی بر حضور ایران در آن‌سوی مرزها

سیداکبر موسوی در یادداشتی تلگرامی نوشت:

به گمان من مسئله حضور ایران در دیگر کشورها مسئلهٔ سادهٔ یک‌خطی نیست که با جملهٔ «ایران سیاست‌های فرامرزی دارد و سیاست‌های فرامرزی بد است» حل شود و بعد با آن قاسم سلیمانی را نفی کنیم. در یک حالت ساده و بی‌هیچ زمینه‌ای بله دخالت و یافتن امنیت در سرزمین‌های دیگر را می‌‌توان نفی کرد و یا دستکم زیر سؤال برد. اما زمینه نباید حذف شود و مسئلهٔ پیچیده و حتی بسیار پیچیده به مسئلهٔ ساده و یک‌خطی تنزل یابد.

اگر همهٔ کشورهای همسایهٔ ما، همهٔ کشورهای خاورمیانه چیزی شبیه عمان -یا دستکم تصور ما از عمان- بودند، اگر اسرائیلی نبود که رؤیای نیل تا فرات را در سر دارد، اگر عربستانی نبود که با دلارهایش در پاکستان و افغانستان و … در پی نفوذ است، اگر ترکیه‌ای نبود که در پی احیای عثمانی است، اگر آمریکایی نبود که هم به کشوری در شرق ما حملهٔ نظامی کرده است و هم به کشوری در غرب ما، اگر داعش نبود، اگر تفکر وهابیت نبود که شیعیان را کافر می‌دانند و خون‌شان را هدر، اگر تلاش سعودی و امارات و آمریکا و عربستان و روسیه و … برای نفوذ در عراق و افغانستان و سوریه و لبنان و … نبود. اگر همان‌ها از تجزیه‌طلبان داخلی حمایت نمی‌کردند، اگر همه اینها ساکت بودند و سر جای خود می‌نشستند و رؤیای نفوذ منطقه‌ای نداشتند، بله سیاست دخالت ایران و حضور قاسم سلیمانی را می‌شد در یک خط ساده محکوم کرد. اما مسئله ساده نیست؛ مسئله پیچده است؛ بلکه بسیار پیچیده است. اگر قاسم سلیمانی و سپاه ایران جلوی حملهٔ داعش به بغداد را نمی‌گرفت، الان وضعیت چه می‌شد؟ اگر سلیمانی و ایران و … با داعش در سوریه مقابله نمی‌کرد، وضعیت چگونه بود؟ اگر سیطره و سلطه و مالکیت آمریکا در خاورمیانه بی‌هیچ مزاحمی بود، وضعیت چگونه بود؟ رؤیای نیل تا فرات اسرائیل به کجا رسیده بود؟ من جواب را نمی‌دانم. واقعاً نمی‌دانم. اما تنها می‌دانم مسئله بسیار پیچیده است. بسیار پیچیده. با یک خط «به جای رسیدگی به محرومان داخلی، نباید در آن سوی مرزها می‌جنگید» نمی‌توان مسئله را پاسخ داد. اگر ما آن سوی مرزها نبودیم، عراق دست که بود؟ یکی از ده‌ها پیچیدگی این مسئله این است که «اگر ما نباشیم، سعودی خواهد بود» و «سعودی خیرخواه ما نیست». «اگر ما نباشیم، آمریکا خواهد بود» و «آمریکا خیرخواه ما نیست».

شاید این اشکال جدی باشد که ما خودمان در این وضعیت نقش داشتیم، سیاست ما باعث تشدید این بحران پیچیده شده است و هر کنش ما باعث واکنش دیگران شده و هر کنش آنها باعث واکنش ما. مخالف نیستم. اما همهٔ تقصیر ما نیستیم. در این خاورمیانه، اسرائیل هست. اسرائیل پش از انقلاب هم باعث درگیری‌هایی در خاورمیانه بود. عربستان هست که چه پیش از بن‌سلمان و چه پس از او، بارها خواستار حملهٔ نظامی به ایران بوده و آمریکا را تحریک می‌کرده است. نکرده؟ در این منطقه داعش بود که در رؤیاهایش تسخیر سرزمین پارس بود. نبود؟

حرف من این است، مسئله را ساده و یک‌خطی نبینید. مسئله بسیار پیچیده است. در مسائل بسیار پیچیده، احکام یک خطی اخلاقی، جایی ندارند و باید سراغ احکام پیچیده رفت. مثال ساده‌اش اعتراض موسی به خضر بود که چرا کشتی را سوراخ کردی. خضر مسئله را پیچیده می‌دید. موسی یک خطی. خضر میان این دو راه گیر کرده بود که اگر کشتی سوراخ نشود، پادشاهی ستمگر آن را غصب می‌کند که خسارتی جبران‌ناپذیر است و اگر کشتی سوراخ شود، خسارتی جبران‌پذیر است؛ اما از غصب پادشاه نجات می‌یابد. موسی «پادشاه ستمگر» را حذف کرده بود و ماجرا را فقط «تجاوز به مال غیر» و تخریب مال دیگری می‌دید. حق با موسی است؛ تجاوز و تخریب مال دیگری نادرست است؛ اما حق با خضر است، گاهی تخریب مال دیگری، اگر پادشاه ستمگر غاصبی آن سوی آب باشد، به سود مالک کشتی است. آن سوی مرزها پادشاهان ستمگر غاصبی ایستاده‌اند.

سخن من این نیست که سیاست ایران در آن سوی مرزها درست است یا نادرست است. من نمی‌دانم. اما وقتی تحلیل می‌کنیم، باید پادشاهان ستمگر غاصب آن سوی آب را هم ببینیم و مسئله را سادهٔ یک‌خطی نکنیم و موسی‌وار بانگ اعتراض برنداریم که اگر هر چیز را ساده ببینم فراق میان ما و واقعیتِ گرگ‌منش خارجی است. «هذا فراق بینی و بینك». مسئله بسیار پیچیده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا