خانم مجری شبکه افق و حرف شاه
مهرداد خدیر در یادداشتی در عصر ایران نوشت: «اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند و از ایران برود. برود همان جاهایی که آن رفاه و آن مدل زندگی را دارند. همۀ ما ایرانیها به زندگی سلحشورانه احتیاج داریم و این مدل را می پسندیم و فقط مانده گامهای عملیاتی تبیین شود.»
این سخنان را خانم مجری شبکۀ افق سیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامۀ زندۀ تلویزیونی بر زبان آورده و چون در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بازنشر میشود، بسیار دیده شده و واکنشهای فراوانی برانگیخته است.
این خانم البته مجری معمولی نیست و بهعنوان نمایندۀ یک گفتمان شناخته میشود و اگر همان مجری برنامۀ «نیمه پنهان ماه» باشد که گفتوگوهای جذابی با خانوادۀ شهدا انجام میداد، تأسف مضاعف را برمیانگیزد.
این نوشته اما نمیخواهد به ابراز تأسف بسنده کند. بلکه میخواهد ۱۰ نکته را به او یادآوری کند:
۱. قبل از تولد ایشان و در رژیم گذشته، محمدرضا پهلوی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ – قریب ۴۵ سال پیش – در پی اعلام تأسیس حزب «رستاخیز» و در سخنانی که در روزنامۀ اطلاعات در روز ۱۲ اسفند ۱۳۵۳ درج شد، به صراحت گفت: «کسی که وارد این تشکیلات سیاسی (حزب رستاخیز) نشود و معتقد و مؤمن به این سه اصل که من گفتم (قانون اساسی مشروطه، انقلاب شاه و ملت و نظم و نظام پادشاهی) نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر قانونی یعنی به اصطلاح خودمان، تودهای و به اصطلاح خودمان و با قدرت اثبات، بیوطن. جای او یا در زندان ایران است یا اگر بخواهد همین فردا با کمال میل و بدون اخذ حق عوارض، گذرنامهاش را در دستش میگذاریم تا به هر جای دنیا که دلش خواست برود.»
البته برای کاهش بار منفی چنین تهدیدی در بخش دیگری اضافه کرد: «اگر تودهای و بیوطن نباشد و به این جریان (حزب رستاخیز) هم اعتقاد نداشته باشد، علناً و رسماً بگوید من موافق نیستم ولی ضد وطن هم نیستم.»
شاه البته این نکته را بهعنوان شرط محال بیان کرد و فرض او این بود که هر که وطندوست باشد، قاعدتا عضو حزب رستاخیز میشود و اعلام علنی و رسمی مخالفت با حزب رستاخیز نیز مشخص بود هزینه دارد.
حال میتوان به این خانم گفت وقتی شاه بهخاطر این جمله شماتت شد و خود او نیز ناگزیر از توضیح و هزینۀ گزافی بابت این سخن پرداخت، شما چرا حرف او را ولو با منظوری دیگر و بی هیچ نسبت گفتمانی و اعتقادی تکرار میکنید؟
۲. شاید گفته شود شاه میگفت اگر عضو حزب رستاخیز نمیشوید بروید؛ حال آن که این خانم میگوید اگر اعتقاد به زندگی سلحشورانه ندارید، جمع کنید و بروید! درست است که در بخش اول مشترک نیست ولی در اصل تهدید یا توصیه به ترک میهن، اشتراک لفظی به وضوح دیده میشود: از ایران بروید!
۳. در هر کشوری اغلب مردم زندگی عادی و معمولی دارند. کاملا عادی و تنها اقلیتی بهگونهای دیگر زندگی میکنند و نمیتوان از همه انتظار داشت «زندگی سلحشورانه» داشته باشند. در همان صداوسیما که ایشان در آن شاغل بودند یا هستند و از مجموع ۴۰ هزار کارمند آن چند نفر مدل زندگی سلحشورانه مورد نظر ایشان را اجرا میکنند؟ آیا بهتر نیست ایدههای خود را از سازمان متبوع خودشان شروع و عملیاتی کنند؟
۴. «گامهای عملیاتی مدل زندگی سلحشورانه» را کدام نهاد تبیین میکند؟ صداوسیما یا شورای عالی انقلاب فرهنگی یا خود ایشان؟
۵. هنوز یک هفته از سخنان رهبری در دیدار با مردم قم نمیگذرد که در آن به «وحدت زیر تابوت پیکر سردار سلیمانی» اشاره کردند. آیا سخنان خانم مجری – کارشناس شبکه افق، نسبتی با این کلام راهبردی دارد؟
۶. اصل ۳۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح میکند: «هیچکس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل اقامت مورد علاقهاش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور کرد، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد.» با این وصف آیا میتوان ایرانیانی را که بهگونهای متفاوت از ایشان میاندیشند، از اقامت در محل مورد علاقهشان منع کرد یا راند؟
۷. اگر درست حدس زده باشم و او همان مجری مصاحبههای جذاب و تأثیرگذار با خانواده برخی از شهیدان باشد، خود بهتر میداند که بهخاطر تفاوتهایی که با زندگیهای عادی داشتند، خاص شدند وگرنه اگر همه چنین بودند که این اعتبار و امتیاز را نداشتند. تمام ۸۲ میلیون ایرانی که نمیتوانند زندگی سلحشورانه داشته باشند.
۸. از سخنان ایشان برمیآید تصور میکنند جامعه هم مثل ادارات و سازمانها قابل گزینش و فیلترگذاری و کنترل است و شگفتا که این سخنان را از یک رسانه مطرح میکنند و نمیدانند اتفاقا بهخاطر تنوع رسانهها در عصر انقلاب هوش، نمیتوان یک مدل زندگی را ولو سلحشورانه تحمیل کرد و از جانب همۀ مردم ایران سخن گفت. هر چند که با این همه تبعیض و مشکلات اجتماعی و معیشتی غالب مردم اگر هم نه زندگی سلحشورانه که قطعا زندگی فداکارانه و تابآورانه دارند و اتفاقا اگر آن همه کانال تلویزیونی محدود به یکی – دو کانال رسمی و بقیه برونسپاری شود خود کاهش بودجه سازمانی که هر سال ۲۰۰۰ میلیارد تومان میبلعد یک «گام بزرگ عملیاتی» است.
۹. شگفتی دیگر این که این سخنان را به بهانۀ شهادت سردار سلیمانی مطرح کرده است؛ در حالی که خود او هرگز چنین سخن نمیگفت. دکتر مصطفی چمران که زندگی سلحشورانه داشت، دوست صمیمی دکتر صادق طباطبایی بود که با مدل زندگی کاملا متفاوتی زندگی میکرد. وقتی خود سلحشوران دیگران را به زندگی سلحشورانه فرانمیخوانند ایشان از چه جایگاهی چنین فراخوان و تهدیدی را بر زبان میآورد؟
۱۰. دست آخر این که فرض کنید فردی بخواهد «جمع کند و برود». آیا ارز و ویزا به سادگی فراهم است؟
میپذیرم که بهخاطر تحقیق و گفتوگو دربارۀ زندگیهای سلحشورانه تحت تأثیر قرار گرفتهاند اما لحن آن شهیدان هرگز این گونه نبود و اتفاقا یکی از دلایل حضور گسترده مردم در مراسم تشییع هفته گذشته احساس تفاوت نگاه او با ادبیاتی از جنس همین موضوع مورد نقد بود.»
انتهای پیام