فتحعلیشاه، روحت شاد!
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «فتحعلیشاه، روحت شاد!» نوشت:
در دو سال گذشته شنیدن شعار «رضاشاه، روحت شاد» که از سوی برخی معترضان، حتی در شهرهای مذهبی همچون مشهد و قم و یا شهری همچون خمین که زادگاه بنیانگذار انقلاب اسلامی است، خشم برخی مسوولین را در پی داشته است؛ بیآنکه این مسوولین بهطور ریشهای و فراتر از انگ جاسوسزنی به شعاردهندگان، در جستجوی چرایی چنین شعارهایی باشند. آن هم پس از چهار دهه روایت یکسویه درباره تاریخ دوره پهلوی، به نظر میآید بخش زیادی از آنچه ریسیده بودند، پنبه شده باشد.
اما سیاستهای نادرست برخی مسوولین، نه تنها روایت رسمی درباره دوره پهلوی را بهطور اساسی زیر سوال برده، بلکه به نظر میآید دیگر دورههای تاریخی را هم به چنین سرنوشتی دچار خواهد کرد. برای نمونه عموما مسوولین هنگام سخن گفتن درباره دوره قاجار، واژههای تحقیرآمیز درباره این دوره و پادشاهانش به کار میبرند و کتابهای تاریخ مدارس نیز، آکنده از رویدادهایی است که خیانت قاجار به ایران خوانده میشود. در این میان، دو قرارداد ترکمانچای و گلستان که بخشهای زیادی از خاک ایران را جدا ساخت، جایگاه ویژهای دارد. برای نمونه دقیقا یکسال پیش حسن روحانی در سخنرانی 22 بهمن از جدایی بخشهایی از کشورمان در «دوران شاهنشاهی سستعنصر قاجار» و به دست «پادشاهان خائن قاجار» ابراز ناراحتی کرد.
اما نکته اینجاست که به نظر میآید روند جدایی بخشهایی از خاک کشورمان به دست روسیه، همچنان ادامه دارد. در بدترین شرایط انزوای سیاسی ایران، روسیه به سرعت وارد عمل شد و با استفاده از فرصت، تلاش کرد کنوانسیون رژیم حقوقی دریاچه کاسپین که نزدیک به دو دهه نتوانسته بود آنگونه که میخواهد به ایران تحمیل کند را، دوباره به جریان انداخت. در نشستهای این کنوانسیون که در تابستان 1397 در قزاقستان برگزار شد، به نظر میآید ایران از بسیاری از حقوق تاریخی و جغرافیایی خود برای این دریاچه عقبنشینی کرد و به سهم تحمیلی 11 درصدی آن گردن نهاد. این در حالی است که در همان بازه زمانی که بسیاری از کارشناسان حقوقی نسبت به امضای چنین قراردادی ابراز نگرانی کرده بودند، دولتمردان این گمانهزنیها را رد کردند. اما برخلاف چهار کشور دیگر ساحلی این دریاچه، دولت ایران تنها دولتی بود که برای فرار از فشار افکار عمومی شهروندانش، مفاد و دستاوردهای این کنوانسیون را «تفسیری» و «غیرقطعی» اعلام کرد. از آنجا که حقوقدانان پیش از این نسبت به مفاد این کنوانسیون هشدارهای لازم را دادهاند (برای نمونه، دکتر محمدعلی بهمنی قاجار در این یادداشت (اینجا) مفصلا به تضییع حقوق ایران در این کنوانسیون پرداخته است)، در اینجا به چند نکته غیرحقوقی دیگر در این زمینه میپردازیم.
1. همانگونه که پیش از این بارها نوشتهام (برای نمونه در این یادداشت با نام «روسیهپرستی تا کجا؟ (اینجا)»)، سیاست «نه شرقی نه غربی» در جمهوری اسلامی، که بر سر در وزارت امور خارجه هم نقش بسته، به نظر میآید به سیاست نه غربی، فقط شرقی تغییر جهت داده است. در این راه، برخی مسوولین ما تا آنجا پیش رفتهاند که برای مقابله با غرب، به دامان شرق پناه بردهاند. این یعنی از میان بد و بدتر، ایران گزینه بدتر را برگزیده است. چرا بدتر؟ در ادامه توضیح میدهم.
2. با نگاهی به کشورهای نزدیک به قدرتهای شرقی و مقایسه آنها با کشورهای نزدیک به قدرتهای غربی، میتوان به بالاتر بودن سطح رفاه، ارتباطات بیشتر بینالمللی، شرایط بهتر فرهنگی-اجتماعی، توسعه سیاسی بیشتر و… کشورهای گروه دوم پی برد. در حالیکه کشورهای نزدیک به بلوک شرق (از کره شمالی گرفته تا کشورهای امریکای جنوبی) با مسائل و مشکلات گسترده اقتصادی، سیاسی، حقوق بشری، اجتماعی و… روبرو هستند. در اینکه چه قدرتهای غربی و چه قدرتهای شرقی، منافع خودشان را بر منافع کشورهای نزدیک به خود ترجیح داده و گاه دوستان خود را قربانی میکنند، تردیدی نیست. اما اگر نسبینگر باشیم، شرایط در کدام گروه بهتر است؟
3. برخلاف قدرتهای غربی که چندین دهه است استعمار مستقیم و اشغال و انضمام خاک کشورهای دیگر به سرزمینهای خود را کنار گذاردهاند، قدرتهای شرقی همچنان در این زمینه فعالاند. کشور چین بر کشورهای تایوان و تبت، همه دریاهای اطراف خود، و خاک برخی همسایگان ادعای ارضی دارد (در یکی از آخرین موارد و پس از سالها فشار بر تاجیکستان، بالاخره در سال 1390 توانست 1158 کیلومتر از خاک این کشور را بهطور رسمی از تاجیکستان جدا کرده و به خاک چین بیفزاید). روسیه نیز (اگر از تجاوزهای تاریخیای که اصلیترین قربانیاش خاک و سرزمین ایران بود چشم بپوشیم)، بخشهایی از خاک گرجستان را سالها پیش اشغال کرد و اکنون نیز چند سالی است علیرغم همه معاهدات و هشدارهای بینالمللی، شبه جزیره کریمه را از کشور اوکراین جدا و به خاک خود افزوده است. بنابراین در نشستهای مربوط به رژیم حقوقی سرزمینی با این کشورها، سخن گفتن از «حسن همجواری» و «به خاطر روابط خوب» بیمعناست.
اکنون رییس مجلس دومای روسیه به ایران آمده است. اخبار رسمی حاکی از گفتگو درباره امضای این کنوانسیون دارد. کنوانسیونی که اگر بدون برطرف شدن حفرههای حقوقیاش، آن هم در دهه سوم سده 21 میلادی امضا شود، لکه ننگی است بر دامان مسوولینی که آنرا امضا کردهاند و مسوولینی که در برابر آن سکوت کردهاند. آنگاه شگفتانگیز نخواهد بود که شعاری دیگر در اعتراضات شنیده شود که بگوید: «فتحعلیشاه، روحت شاد» که دستکم نزدیک 13 سال برای از دست ندادن این سرزمینها جنگیدی.
انتهای پیام
فتحعلی شاه ، روحت شاد
عملا سهم ایران حول وحوش همان ۱۱ درصد میشه اینکه برخی میگن ۵۰ درصد
این نشان ازتعطیلی تعقل در چنین افرادی هست که در این صورت مرز دریایی ایران مرزهای ترکمنستان و آذربایجان را رد کرده و چه بسا به روسیه برسد و حتی ۲۰ درصد هم به بالای خط مرکزی این دو جمهوری می رسد که با عقل جور در نمیاد
حضرت پیر ! با این استدلال سخیف شما ، اگر بخش شمالی خزر به 100 کشور تقسیم شود ، سهم ایران باید بشود حداکثر 1 درصد ! موید و پیر باشید !
اخه چرا شلوغ میکنید…. ایران بر اساس کدام کنوانسیون و چقدر از دریای خزر سهم داشته …..همون رضاه شاه قلدر بیسواد که تو نوشته تون ازش تمجید کردین ( اگه الان بود اصلا چیزی به معنای رسانه وجود خارجی نداشت ) برین تاریخ رو بخونین و ببینید که با حماقت هاو اجرای نسخه های انگلیسی چه فرصت های طلایی رو برای تعیین حداقل 30درصدی از سهم ایران در خزر رو از دست داد و نه تنها اینجا که حتی سهم تقریبا 100 درصدی ایران در خلیج فارس رو هم از دست داد و جنوب این دریای کاملا ایرانی و فارسی رو سهم وهابیون سعودی و اماراتی و و …. کرد….؟؟
حداقل یک ارجاع علمی و منطقی به مورخین بزرگ و صاحب نام هم بدین ( به یادداشت های عبدالله شهبازی در مورد سهم ایران از دریای خزر مراعه کنید) تا معلوم بشه که خبر نوشتین نه یک بیانیه سیاسی همراه با بغض