موانع تاریخی قرنطینه در ایران
سمیرا دردشتی در روزنامهی سازندگی نوشت: قرنطینه روشی تاریخی برای جلوگیری از فراگیر شدن بیماریهای واگیردار است. این روزها و در میانه عالمگیر شدن «ویروس کرونا»، بار دیگر بحث از این روش تاریخی در محافل علمی و سیاسی بالا گرفته است. گروهی این روش را غیرعلمی و غیرکاربردی قلمداد میکنند و برخی دیگر بر این باور هستند که این روش تاریخی در شرایط کنونی بهترین راهکار برای شیوع بیشتر بیماری است. نگاهی تاریخی به مشکلات قرنطینه در ایران نشان میدهد این روش حتی به لحاظ تاریخی نیز در ایران برخلاف بخشهای دیگر دنیا، کارآمدی لازم را نداشته است؛ چراکه از یکسو به شیوهای غیرعلمی و غیرمؤثر از سوی دولتها به اجرا گذاشته میشد و از طرف دیگر مردم با این پدیده که مستلزم محدودشدن آزادیهای شخصی آنان به نفع سلامت عمومی بود، همکاری لازم را نداشتند؛ که این امر نیز احتمالا ناشی از ضعف دولتها و البته عدم دسترسی آنان به لحاظ تاریخی به ابزارهایی بود که از طریق آن بتوانند آموزش همگانی و اقناع عمومی را در دستور کار قرار دهند.
عارضه ارتباطات
نخستینبار انقلابات صنعتی و ارتباطی به همهگیر شدن بیماریها انجامید. کشتیهایی که از فواصل دور در آن سوی اقیانوسها میآمدند، همزمان که کالاهای جدید را صادر میکردند، بیماریها را نیز به سواحل دیگر کشورها میآوردند و به این ترتیب بیماری از منطقهای به منطقه دیگر سرایت میکرد. وجود بیماریهای واگیردار اگرچه امری عادی در سراسر تاریخ ایران به شمار میرود، اما فقدان آمار دقیق و قاعده بودن این امر در تاریخ، کمتر ثبت آن را حائز اهمیت کرده است. به علاوه آنکه محدودیت ارتباطات معمولاً اثرات ناشی از این بیماریها را محدود به حوزه جغرافیایی خاصی میکرد. با این حال در دوران مدرن در حالیکه بهداشت در غرب اهمیت یافته بود، حضور سفارتخانههای خارجی، پزشکان و سیاحان دیگر کشورها سبب شده است که بیماریهای فراگیر از نظرگاه آنان حالت استثناء پیدا کند و به ثبت و ضبط رویدادهای مرتبط با آن پرداختهاند. به این ترتیب اگرچه هنوز هم آمار دقیقی از میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای واگیردار در دست نیست، اما گزارشهای مختلفی از شرایط بیماران و رفتار دولت و مردم در برابر بیماریها از دوران قاجار در دسترس است. همچنین در این دوران ارتباطات بینالمللی به لحاظ تجاری و سیاسی افزایش پیدا کرد و این امر نیز به همهگیرتر شدن بیماریها دامن میزد. با این حال برای سالها اراده چندانی در سطح دولتی برای مقابله با این بیماریهای فراگیر وجود نداشت و از آنجا که دولت کنترل محدودی بر مناطق خارج از پایتخت داشت، تلاش برای مقابله با این بیماریها چندان عملیاتی نیز نبود.
موانع قرنطینه
قرنطینه در تاریخ ایران مانند بسیاری از دیگر اصلاحات با نام «امیرکبیر» پیوند خورده است؛ اما نباید از نظر دور داشت که امیرکبیر به یکباره اهمیت این موضوع را درنیافت و بودند پیش از وی پزشکان خارجی که در دربار ایران خدمت میکردند و بر استفاده از این نوع مبارزه با بیماری تأکید داشتند. از جمله «تانکوجن» که از عدم وجود سیستم قرنطینهسازی در ایران شکایت میکند یا «کرمیک» پزشک عباسمیرزا که بر اهمیت آن تأکید دارد.
گونههایی از قرنطینهسازی را نیز حکام محلی در دستور کار قرار میدادند. از جمله آنکه در سال ۱۲۰۰ه.ش طی اپیدمی شدن وبا در شیراز و در سال ۱۲۱۰ه.ش در زمان فراگیری طاعون در بوشهر، اقداماتی به این منظور صورت گرفت. اقدام مشابهی نیز در زمان فراگیری طاعون در تبریز انجام شده بود. با این همه نخستینبار «امیرکبیر» بود که در سال ۱۲۳۱ه.ش در سطح دولتی کار قرنطینه را به صورت گسترده پیگیری کرد و آن زمانی بود که وبا در غرب کشور فراگیر شد و به همین جهت وی دستور قرنطینهسازی در مرز عراق با ایران را صادر کرد. این دستور در شرایطی صادر شد که زائرین عتبات در کرمانشاه محل شیوع وبا به سر میبردند و مقامات عثمانی در عتبات مقررات قرنطینه وضع کرده بودند تا از سرایت بیماری به آن مناطق جلوگیری کنند. با این حال فقدان پیشبینی لازم برای تأمین آذوقه و محل استراحت این جمعیت در کرمانشاه و نبود قوانین مناسب به این منظور سبب شد در نهایت جمعیت زائرین از مقررات قرنطینه پیروی نکنند و به مسیر خود به سوی عراق ادامه دهند.
به این ترتیب به نظر میرسد همین مقدار دستور برای قرنطینه نیز تحت فشار همسایگان خارجی انجام میشد. به علاوه دردسر دیگر نگرش مردم و عدم همکاری آنان برای تداوم این فرآیند بود. در مواردی افراد برای آنکه از قرنطینه خارج شوند، به مأمورین دولتی رشوه پرداخت میکردند و گاهی اوقات این امر از طریق فرار یا با ضرب و شتم نیروهای دولتی صورت میگرفت. به علاوه حکام محلی که حضور نیروهای دولتی به منظور قرنطینه را مخل فعالیت خود میدانستند و موجب تشدید نظارت بر منطقه ارزیابی میکردند، در مواردی به کل منکر وجود بیماری در منطقه خود میشدند.
در یک مورد گزارشهایی مبنی بر مرگ چند تن از زوار اصفهانی در اثر وبا به مرکز میرسد، اما والی شهر در برابر درخواست حکومت برای قرنطینه مدعی میشود که این افراد در نتیجه پیری و بیماریهای غیرواگیر از دنیا رفتهاند. کمبود بودجه و درگیری دولت قاجار در جنگها، امضای قراردادهایی که به موجب آن باید غرامت پرداخت میکرد و سفرهای خارجی شاه، عملا موضوع قرنطینه را در درجه چندم اهمیت برای تخصیص بودجه قرار میداد.
مجلسی برای سلامت
تشکیل مجلس «حفظ الصحه» در سال ۱۲۴۷ه.ش به ریاست «دکتر تولوزان» یکی از نخستین اقدامات بهداشتی سازمانیافته در تاریخ ایران محسوب میشد. اغلب پزشکان این مجلس را ایرانیان تشکیل میدادند، اما پزشکان خارجی نظیر دکتر دیکسن (پزشک سفارت انگلیس)، دکتر آرنور و دکتر بگمر نیز در این مجلس حضور داشتند. اولین جلسه این مجلس در تاریخ یكشنبه ۸ فروردین ۱۲۶۰ه.ش به طور رسمی در مدرسه دارالفنون تشكیل شد. در اولین صورتجلسه این مجلس مقرر شد که به مناسبت شیوع مرض طاعون در عراق، زیارت عتبات عالیات ممنوع شود، تعدادی پزشک به نقاط مختلف کشور سفر کنند و دستور تشكیل قارانتین (قرنطینه) در سرحدات ایران و عراق و همچنین در بندر بوشهر صادر شود. این امر البته آنگونه که اعضای مجلس گمان میکردند دستوری و فرمایشی نبود، چرا که نه دولت قاجار حاضر بود به لحاظ مالی و عملیاتی از مصوبات مجلس «حفظ الصحه» حمایت کند و نه مردم این امر را به راحتی میپذیرفتند. اغلب ناظران بینالمللی بر این باور بودند که حمل اجساد ایرانیان تا عتبات آن هم در شرایط غیربهداشتی یکی از دلایل شیوع بیماریهای واگیر در مرزهای ایران و عراق بود. با این همه درخواستها و وصیتها برای دفن در عتبات به حدی زیاد بود که عملا دولت توان چندانی برای جلوگیری از آن نداشت. الگود پزشک سفارت انگلستان و پژوهشگر تاریخ پزشکی ایران در مورد تلاشهای تولوزان و مجلس تحت هدایت وی چنین مینویسد: «خستگیناپذیر. او یك سیستم قرنطینهای مقدماتیای را بنیاد گذاشت، خدمات واكسیناسیون عمومی كه دكتر كلوكه بنیان گذاشته بود را حیات بخشید. پزشكانی را كه توسط خودش در دارالفنون تربیت شده بودند و مسلح به تجهیزات لازم برای رویارویی با اپیدمیها در روستاها بودند، به استانها اعزام كرد.» تولوزان و شاگردانش کوششهایی برای واکسیناسیون و ساخت قرنطینه و آگاهیبخشی به مردم درباره بیماریهای واگیر انجام دادند. با این همه، چون مجلس «حفظ الصحه» بودجۀ مشخصی نداشت، اغلب برنامههای آن به خوبی پیش نمیرفت و گاه نشستهای آن برای مدت طولانی برگزار نمیشد. بیش از چهل سال گذشت تا این مجلس جایگاهی در دولت پیدا کرد و بودجهای برای آن در نظر گرفتند. مشکلات مربوط به قرنطینه و افزایش کیفیت بهداشت در ایران در تمام دوران قاجار تداوم پیدا کرد، اما با تلاشهای سازمانهای بهداشت بینالمللی و پزشکان خارجی و داخلی تا حدودی بهبود در کیفیت بهداشت کشور را شاهد هستیم. این اقدامات در دوران حکومت پهلوی اول به جهت کنترل بیشتر دولت در مناطق مختلف کشور و میل شاه به تحولات سریع در حوزه بهداشتی با شدت بیشتری دنبال شد.
انتهای پیام