خرید تور تابستان

پیشنهادهای کرباسچی به روحانی برای سال آخر: البته دستش باز نیست

/ رییس جمهور باتوجه به کارشکنی‌ها و نارسایی‌ها از اصلاح امور ناامید نشود /

بابک مجیدی، انصاف نیوز: غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی به انصاف نیوز می‌گوید یکی از دستگاه‌های دولتی که تغییر در آن می‌تواند کمک کننده باشد وزارت کشور است. او تاکید می‌کند که «مجموعه‌ی وزارت کشور دولت آقای روحانی در مدت زمان باقی مانده باید تغییر کند. فرمانداران و استانداران و سایر مدیران محلی که از نزدیک با مشکلات مردم سروکار دارند، انگیزه کافی ندارند و به همان شکل کارمندی کار می‌کنند».

یک سال و نیم دیگر عمر دولت دوازدهم به ریاست حسن روحانی به پایان خواهد رسید. در طول 6 سال گذشته حوادث زیادی در طول دوره ریاست جمهوری روحانی اتفاق افتاد. سال 98 برای دولت او یک سال عجیب و غریبی بود که کرباسچی رخ دادن آنها در یک قرن را هم غیرقابل باور می‌داند.

مهمترین اقدام دولت گران کردن بنزین بود که واکنشی گسترده از سوی مردم معترض درپی داشت و باعث به آشوب کشیده شدن کشور و کشته شدن تعدادی از معترضان شد که هنوز آماری از آن اعلام نشده است و بعد از این اتفاق آخر بود که بخشی قابل توجه از جریان حامی دولت هم با صندوق‌های رای قهر کرده و در نهایت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شکست خوردند؛ موضوعی که یکی از دلایل آن را برخی منتقدان «ناکارآمدی دولت تدبیر و امید» می‌دانند.

اما آیا در این یک سال و نیم باقی مانده از دولت حسن روحانی راهی هست که عملکرد دولت سیری صعودی بگیرد و به حامیان او انگیزه‌ای برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 دهد؟ دولت در وقت اضافه‌ی باقی‌مانده، برای بهتر کردن کارنامه‌ی خود چه راهکاری پیش رو دارد؟

متن کامل گفتگو با غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی را در زیر می‌خوانید:

انصاف نیوز: آقای روحانی در طول یک سال و نیم آینده‌اش باید چه پروژه سیاسی را دنبال کند تا برای کارنامه‌اش تاثیرگذار باشد و هم حامیان خود را راضی نگه دارد و حتی باعث شود علیرغم شکست در انتخابات اسفند برای  1400 شانسی داشته باشند؟

من فکر می‌کنم اینکه خود آقای روحانی یا مجموعه‌ی دولت ایشان و یا حتی مجموعه‌ی حاکمیت بخواهد کاری انجام دهد، باتوجه به اینکه بحث فقط محبوبیت دولت یا جناح خاص سیاسی اصلاحات و اعتدال نیست بلکه بحث برای رفع مشکلات سیاسی کل کشور و کل نظام است و جایگاهی که باید کل حاکمیت در افکار عمومی و در ذهن مردم داشته باشد، این موضوع نیازمند یک کار همگانی است. شخص آقای روحانی البته می‌تواند خیلی موثر باشد و مهم‌ترین کار ایشان حتما باید این باشد که کارایی دستگاه‌های اجرایی را بالا ببرد. در زمینه‌هایی که نارضایتی‌ از دستگاهای اجرایی و مشکلات مربوط به آنها وجود دارد -البته مشکلات کشور ریشه‌ای‌تر از آن است که فقط به دستگاهای اجرایی منحصر شود- اما بحث مجموعه سیاست‌هایی است که در مسائل داخلی و خارجی و در حل مشکلات اقتصادی و حل مسائل روابط بین الملل، در شرایطی که نارضایتی مردم را بدنبال دارد، تاثیر عمده دارد. به هر حال چون دولت آقای روحانی، محصول اراده‌ی سیاسی جناح اصلاحات و اعتدال است، این نارضایتی خود به خود به آنها منتقل می‌شود.

اما من فکر می‌کنم مسائل کشور در حال حاضر فراتر از این بحث است. ما باید فکر کنیم که در شش ماه، یک سال و حتی دوسال آینده چه کاری باید انجام دهیم تا مسائل نظام و کشور حل شود. مشکلاتی که مردم در زندگی خود دارند باید حل شود. طبیعتا آقای روحانی در بخش اجرا و در مسائلی که مربوط به کارایی دستگاهای اجرای است خیلی می‌تواند نقش داشته باشد؛ مثلا انتخاب نیروهایی که بتوانند کار سرنوشت‌سازی در دستگاه‌ها -با تمام آن تنگناها- انجام دهند. کار دشواری است و فقط به شخص آقای روحانی مربوط نمی‌شود.

تغییر در کدام دستگاه‌های اجرایی که اشاره کردید می‌تواند اثرگذارتر باشد؟

تمام دستگاهای اجرایی؛ به نظر من در راس آن وزارت کشور است. درست است در حال حاضر وزارت خارجه، اقتصاد، بانک مرکزی و… خیلی در مسائل و زندگی مردم تاثیرگذارند، اما وزارت کشور مجموعه‌ای از مدیران را در سراسر کشور دارد. مدیران محلی که ارتباط‌ مستقیمی با زندگی، مسائل و مشکلات مردم دارند. قبلا هم در مصاحبه‌ای گفته بودم که متاسفانه وزارت کشور به عنوان اینکه بخواهد نیروهایی انتخاب کند که مثلا نیروهای بی‌طرفی باشند یا نیروهای سیاسی خاصی نباشند که چهره‌ی سیاسی‌شان در جامعه شناخته شده باشد به عنوان یک جناح سیاسی، در واقع باعث شده است نیروهایی در مدیریت‌های محلی قرار بگیرند که در سطح استاندار‌ی‌ها و فرمانداری‌ها به غیر از کار کارمندی هیچ انگیزه‌ای در آنها احساس نمی‌شود.

به هر حال هر دولتی که بر روی کار می‌آید، اگر انگیزه‌ی نیروهایی که در آوردن این دولت و حفظ آن نقش داشتند داشتند مورد توجه قرار نگیرد و نیروهای سیاسی که وابسته به این تفکر و جناح هستند را به کار نگیرند، نیروهایی می‌آیند که انگیزه چندانی ندارند؛ یعنی نیروهایی که نه در آوردن و استقرار این دولت نقشی داشتند و نه طبیعتا در بقای این دولت نقشی ایفا می‌کنند و انگیزه‌ای ندارند.

متاسفانه وزارت کشور با سیاستی که اتخاذ کرده، کسانی را در مدیریت‌ها گذاشته که ممکن است آدم‌های بدی هم نباشند ولی انگیزه‌ای ندارند و بیشتر حالت کارمندی دارند. در حالیکه مدیریت‌های محلی باید انگیزه داشته باشند و استاندارها و فرماندارها باید بتوانند ادارات مختلف را وادار به کار و تلاش کنند، کارآمدی آنها را بالا ببرند، مشکلات مردم را بررسی و به دولت مرکزی منتقل کنند. این نقص متاسفانه از آغاز تا الان در وزارت کشور وجود داشته و بارها هم دلسوزان مختلف این مسئله را مطرح کرده‌اند. به نظرم یکی از کارهایی که دولت می‌تواند فعالانه در آن نقش داشته باشد همین بحث مدیریت‌های محلی است؛ با همه‌ی تنگناهایی که وجود دارد اما اگر مدیران محلی داشته باشیم که با استفاده از نیروها و امکانات موجود کشور بتوانند فعال باشند، دلسوزانه با مردم ارتباط برقرار کنند، انگیزه داشته باشند و کارآمدی ادارات مختلف را در حل مشکلات مردم بالا ببرند، این مسائل می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد.

البته که مدیران و وزارتخانه‌های دیگر هم در جهت سیاست‌های کلان باید دلسوزانه کار کنند؛ ولی بعضی از بخش‌ها وجود دارد که به سیاست‌های کلانی برمی‌گردد که همه‌ی آن هم در اختیار دولت و دستگاه‌های اجرایی نیست. ازسوی دیگر برخی از بخش‌ها هم هست که می‌تواند بسیار موثر باشد که من بعنوان مثال وزارت کشور را گفتم. از اینگونه اصلاحات هست که می‌توان به دولت فعلی توصیه کرد تا در این زمان باقی مانده بتواند کاری انجام دهد. واقعا مدیران محلی و عوامل وزارت کشور که در سراسر کشور حضور دارند، می‌توانند مردم را باانگیزه کنند، چهره‌ی دولت و دستگاه‌های دولتی را تغییر دهند، مسائل مردم را بررسی و نارضایتی‌ها را یا از بین ببرند یا با همکاری دولت مرکزی و وزارتخانه‌های مختلف، حداقل تلاش کنند این نقایص را برطرف کنند.

آیا آقای روحانی  در دولتش فردی تنها است؟ آیا در انتخاب وزرا استقلال کافی و در تصمیم‌هایی که می‌گیرد قدرت کافی را دارد؟

همه‌ی رئیس جمهورها در طول این چهل سال معضلاتی دارند اما بالاخره باید تدبیر کنند. طبعا رئیس‌جمهور که دستش باز نیست؛ نه مجلس، نه نهادهای دیگر، نه دستگاه‌های قضایی و در بالاتر خود نظام و کلیت نظام به این صورت نیست که دست رئیس جمهور را باز بگذارند تا در هر زمینه‌ای هر کاری بخواهد انجام دهد. مهم این است که سیاستمداری مثل آقای روحانی که هم دانش بالایی از شرایط کشور و نیروهای سیاسی دارد تدبیر کند. واقعا در طول این چهل سال کمتر کسی را داریم که مثل ایشان اینچنین نیروها و جریانات سیاسی را بشناسد و در سازوکارهای کشور باتجربه باشد.

به نظرم مشکلی که در ارتباط با کار آقای روحانی وجود دارد این است که در ایشان اراده‌ی اجرایی و توانمندی اجرایی کمتر دیده می‌شود؛ به دلایل مختلف، وقت‌هایی انسان باتوجه به کارشکنی‌ها و نارسایی‌ها از اصلاح امور ناامید می‌شود و یا انگیزه‌هایش را از دست می‌دهد. ولی من فکر می‌کنم رئیس جمهور نباید بگذارد در هیچ حالتی -با توجه به همه‌ی مشکلات- آن انگیزه‌ی بالا و اراده‌ی قوی اجرایی در خودش ضعیف شود. در طول این چهل سال همه‌ی روسای جمهور اینگونه بودند که به خصوص در دور دوم موانع و مشکلات برای آنها  زیادتر می‌شده.  ولی به هر حال  انسان نباید بگذارد با هر شرایطی آن اراده اجرایی در درونش ضعیف شود.

حامیان آقای روحانی  چه کاری باید انجام دهند تا ایشان در یک سال و نیم آینده شرایط بهتری بوجود آورد؟ در شش سال گذشته ما ندیدیم آقای روحانی از سوی حامیانشان مورد تعریف و تمجید قرار بگیرد. هر بار که او از طرحی مثلا از گران شدن بنزین در سال 98 خبر داد، کسی پشت آقای روحانی در نیامد تا از این طرح حمایت کند. حامیان رئیس‌جمهور چه کاری باید انجام دهند تا با قدرت بیشتری به سمت جلو حرکت کند؟

متاسفانه حامیان آقای روحانی به جای اینکه به فکر مسائل کشور و حل مشکلات مردم باشند، هم در گذشته هم در این شرایط که معضلات کشور زیاد است، به فکر جایگاه سیاسی خودشان در افکار عمومی و جنبه‌های تبلیغاتی که برای یک جناح سیاسی وجود دارد، هستند. این ممکن است که یک جناح سیاسی به این فکر کند «چه دلیلی دارد از یک دولت که تا یک سال و نیم دیگر هست بیایم حمایت صد درصدی بکنم!» اما اگر هر جناح سیاسی -بخصوص جناح‌های سیاسی حامی دولت- مسئله مردم، نظام و کشور را در نظر بگیرد و فکر کند که هر یک روزی، هر یک ماهی، هر یک سالی و بالاخره هر واحد زمانی، اگر بشود بخشی از مشکلات مردم را حل کرد، این خدمتی است به ثبات و پایداری نظام و از همه مهم‌تر خدمتی است به مردم؛ مردمی که جناح‌های سیاسی، همیشه امیدوار هستند از طرف آنها حمایت شوند.

به نظر من حامیان آقای روحانی باید تا آخرین لحظه و آخرین روز، با این فکر که دولت هر قدمی در جهت حل مشکلات مردم بردارد باید از او حمایت شود، باید دولت را به حل معضلات تشویق کنند.

در همان قصه‌ی بنزینی که شما مثال زدید، به هر حال دولت آنچه انجام داد با تحلیلی بود که بسیاری از اقتصاددان‌های حامی دولت که وابسته به جناح سیاسی حامی دولت بودند مدت‌ها بود که توصیه می‌کردند. ولی وقتی آن معضلات به وجود آمد، احساس می‌شد آن حمایت و پشتیبانی سیاسی و فکری از مسائل نشد و به نوعی خواستند خودشان را از این مسئله کنار بکشند. در حالیکه آن اقشاری که حرف‌های سیاسی آنها در جامعه تاثیر می‌گذارد و مورد توجه قرار می‌گیرد، در چنین مقاطعی باید بیایند و از دولت حمایت کنند.

ارزیابی شما از نقش آقای روحانی در این سال‌ها که نتیجه عملکرد او باعث شد مردم در انتخابات اسفندماه شرکت نکنند چیست و چقدر آقای روحانی در این اتفاق نقش داشت؟

نمی‌شود اینقدر مطلق صحبت کرد. ما اگر بپذیریم مردم، مردم آگاهی هستند و در ذهن خودشان تحلیل دارند و ارزیابی می‌کنند، باید قبول کرد که این اتفاق طبیعی بوده است. غیر از دوره‌ی آقای هاشمی که به عقیده‌ی ما با مدیریتی که کرد توانست بعد از خودش قدرت را به بخشی از نیروهای سیاسی که در جهت او فکر می‌کردند و هماهنگ با دولت قبل بودند، منتقل کرد، ما هم در دولت آقای خاتمی و بعد در دولت آقای احمدی‌نژاد این اتفاق را داشتیم که وقتی دولتی سرکار می‌آید هر چقدر هم بتواند خدمت و کار کند نمی‌تواند همه‌ی معضلات و مشکلات مردم و کشور را حل کند؛ منهای مسائل و مشکلات جدیدی که ممکن است پیش بیاید. همین بخش‌هایی از مشکلات مردم که حل نمی‌شود، در یک جامعه‌ی آزاد که در آن می‌توان دولت و دستگاه اجرایی را نقد کرد، برای رقبا دستاویزی است تا از همین نقایص و کمبودها در انتخابات بعدی و تغییر انتقال قدرت به دولت بعدی استفاده کنند و بر افکار عمومی اثر بگذارند. این در دولت آقای خاتمی و دولت آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاد. در دولت آقای روحانی هم باید این روند عادی و طبیعی را در نظر داشته باشیم.

توقع بی‌جایی است اینکه آقای روحانی حتما به‌گونه‌ای عمل کند که دولت بعدی هم عین همین نیروها و عین همین دولت آقای روحانی باشد؛ منهای مشکلات و معضلاتی که هر دولتی نمی‌تواند ادعا کند همه‌ی آنها را حل کرده است، واقعیت این است یکسری معضلات فوق‌العاده مثل بلاهای طبیعی سیل و زلزله و اخیرا همین بلای ویروس هم در این دوره رخ داده.

به طور مثال سیل‌ها، زلزله‌ها و همین جریان ویروس که در دوران آقای روحانی اتفاق افتاد، در طول یک قرن معلوم نیست در دنیا رخ دهد؛ غیر از اینها اتفاقات سیاسی عجیبی هم افتاد. دولتی آمد که روابط سیاسی بین‌الملل را تنظیم کند و این موضوع می‌توانست منتج به دستاوردهایی ‌شود. کسی فکر نمی‌کرد در گوشه‌ای از دنیا مثل آمریکا و بعدها انگلستان و برخی از کشورهای دیگر، یک جناح تمامیت‌خواه و فوق‌العاده ملیت‌گرایی که فقط منافع ملیت خود را در نظر دارد، اینگونه سرکار بیاید.  کسی فکر نمی‌کرد چهره‌ای مثل ترامپ سرکار بیاید که هیچ یک از ضوابط و قواعد بین‌المللی را رعایت نکند و فقط دنبال افکار عمومی و منافع ملت خود باشد؛ این  یک اتفاق نادر است که برای دولت آقای روحانی افتاد. فکر کنید اگر ترامپ نیامده بود و برجام دنبال می‌شد، بحث‌های رونق اقتصادی چقدر برای این دولت و جناحی که دولت را آورد می‌توانست موفقیت‌آمیز باشد. ولی این اتفاقات نیفتاده و فارغ از بحث‌های جانبی که ممکن است کسانی داشته باشند و نقدهایی دارند، اما به هر حال انچه که آتفاق افتاد و تلاش کردند همین بود.

مجلس هم به همین شکل بود. اگر این اتفاقات برای دولت نمی‌افتاد، احتمال بسیار زیاد درمجلس هم آن جناحی که سر کار بودند، چنین شکست و رویگردانی از طرف مردم متحمل نمی‌شدند. به هر حال در یک جریان رای گیری و دموکراسی، وقتی مردم از یک جناحی ناامید می‌شوند یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند و یا اگر هم شرکت کنند به جناح مخالف رای خواهند داد. فکر می‌کنم در آینده و در مسئله‌ی دولت هم باید توقع چنین چیزی را داشت. این توقع به جایی نیست جناحی که دولت آقای روحانی را آورد، دوباره رای بیاورند. به هر حال نقایص وجود دارد و مردم عملکرد دولت را مقایسه می‌کنند و آنچه موفقیت‌آمیز بوده، معمولا در افکار عمومی به عنوان وظیفه‌ی دولت تلقی می‌شود. مردم نقایص را می‌بینند و دیگرانی که می‌آیند وعده‌هایی می‌دهند و تلاش می‌کنند رای کسب کنند و بالاخره اگر توانستند به آن وعده‌ها عمل کنند برخی از مشکلات حل می‌شود و اگر  هم باز نتوانستند، جناح رقیب در انتخابات دور بعد می‌آید و بر روی آن نقایص دست می‌گذارد. این خاصیت دست به دست شدن قدرت ادامه پیدا خواهد کرد. مهم این است که در این دست به دست شدن‌ها مردم آسیب کمتری ببینند و مسائل کشور بهتر حل شود.

چقدر احتمال می‌دهید آقای روحانی در مجلس بعدی برای به ثمر نشستن فعالیت ها و کارهایش، با توجه به جریان تندرویی که در انتخابات بر سر کار آمده، به مشکل نخورد؟

فکر نمی‌کنم مجموعه نظام اجازه دهند بحران‌های ویژه‌ای در روابط بین مجلس و دولت پیش بیاید. فکر نمی‌کنم دیگر بدتر  از آن روابطی که بین آقای احمدی‌نژاد و مجلس نهم -که همان هم در نهایت مدیریت شد- در جریان بود، چیزی پیش بیاید. فکر می‌کنم روابط بین دولت و مجلس در کلیت نظام مدیریت ‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. من که میگم بهترین کار اینه که روحانی هم مثل کرباسچی یه کاری کنه که هم آینده اقتصادیش تامین بشه و بعدش هم مثل آقای کرباسچی جاش تو سیاسیون محکمتر هم بشه

  2. ۶۵سال دارم ودر تمام رای گیری ها شرکت کردم! فقط از ۲بار از تمام رای هائیکه داده ام سخت پشیمانم
    ۱-رای به دکتر بنی صدر راضی ام
    ۲-رای به اولین انتخاب شورای شهر در تهران بودم وراضی ام…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا