«ميترا استاد با يک فرد امنيتی ارتباط داشت»
محمدعلی نجفی گفت: ميترا استاد با يک فرد امنيتي ارتباط داشت. او در واتساپ با آن فرد ارتباط داشت و فايلهاي صوتي من را ميفرستاد. من نميدانم آن فرد از طرف نهاد مأمور شده بود يا شخصا اين کار را ميکرد اما من نميتوانم ثابت کنم. چون فايلها در واتساپ فرستاده ميشد. هيچ راهي براي اثباتش ندارم. اما ميتوانم مشخصات آن فرد را بدهم؛ آن فرد کاملا قابل شناسايي است.
نهاد امنيتي من را که 40 سال در اين نظام کار کردم بايد حمايت ميکرد نه اينکه زندگي شخصي من را رصد کند. نهادهاي امنيتي بايد از ما در برابر هجمههاي خارجي محافظت کند. من خطا کردم و اين را قبول دارم. لغزش کردم اما از لغزش من استفاده و عليه من اقدام کرد. باز هم ميگويم اين اتفاق افتاد.
مرجان لقایی، روزنامهنگار در روزنامهی شرق نوشت: سومين دور رسيدگي به پرونده قتل ميترا استاد به دست محمدعلي نجفي، شهردار پيشين تهران، در حالي در دادگاه کيفري استان تهران به صورت علني برگزار شد که اين بار نجفي با ادبياتي متفاوت، دفاعيات خود را مطرح کرد و از نقش يک نهاد امنيتي در به حاشيه کشيدهشدن زندگياش صحبت و از مردم، نظام و دستگاه قضائي به خاطر لغزشي که داشت، عذرخواهي کرد.
جلسهاي که صبح روز گذشته در شعبه 10 دادگاه کيفري استان تهران به رياست قاضي مجيد متين راسخ و دو قاضي مستشار ديگر (حسينزاده و ابراهيمي) برگزار شد، بيشتر به پرسش و پاسخ بين نجفي و متين راسخ گذشت و افتخاري، نماينده دادستان نيز از توييتنويسهاي لسآنجلسنشين گفت و اينکه عمل نجفي باعث شده آنها قصد تضعیف نظام را داشته باشند.
در ابتداي جلسه رسيدگي، قاضي مجيد متينراسخ توضيحي درباره پرونده داد و گفت: اين پرونده يک بار در شعبه 9 دادگاه کيفري استان تهران مورد رسيدگي قرار گرفت و متهم به قصاص نفس محکوم شد. رأي صادره مورد اعتراض قرار گرفت و شعبه 41 ديوان عالي کشور نيز آن را رسيدگي و نقض کرد و دوباره پرونده به شعبه 9 بازگردانده شد. اين بار متهم با توجه به دريافت رضايت از اولياي دم، يک بار ديگر در قتل عمد مجرم شناخته و به ششسالونيم حبس و همچنين 15 ماه حبس به جرم حمل سلاح غيرمجاز محکوم شد. در نهايت اين حکم يک بار ديگر در شعبه 41 ديوان عالي کشور نقض شد و اين بار به شعبه 10 ارسال شد و حالا ما در اين شعبه به اين پرونده رسيدگي ميکنيم.
وي سپس از اختياري، نماينده دادستان، خواست تا کيفرخواست را بخواند.
نجفي وجهالمصالحه چند ميلياردي پرداخت کرد
نماينده دادستان در توضيح کيفرخواست گفت: محمدعلي نجفي، فرزند احمد، 69 ساله و داراي مدرک کارشناسي از دانشگاه شريف و کارشناسي ارشد و دکترا از دانشگاهي در ماساچوست آمريکا و استاد دانشگاه شريف، متهم به قتل عمدي ميترا استاد، همسر دوم خود است. نجفي که وضعيت مالي خوبي دارد، يک بار پيش از اين قتل با خوردن 20 عدد قرص کلونازپام خودکشي کرده بود؛ به همين دليل وقتي به بازپرس ويژه قتل گزارش داده شد که قتلي در برج دوبلار منزل محمدعلي نجفي اتفاق افتاده و همسر دوم او به قتل رسيده است، بلافاصله بازپرس به محل رفت و با توجه به نامه برجاي مانده، ظن به نجفي بيشتر شد و از آنجايي که با توجه به سابقه خودکشي او احتمال خودکشي داده ميشد، تلاش شد او قبل از خودکشي بازداشت شود. همچنين مدارک ديگري از سوي بازپرس به دست آمد و فيلم دوربينهاي مداربسته نشان ميداد نجفي ساعاتي بعد از قتل، آپارتمان را ترک کرده است. او دو کيف نيز در دست داشت. همچنين زهرا نجفي، دختر محمدعلي نجفي که جسد را کشف کرده بود، مورد بازجويي قرار گرفت و دو کيف و يک نامه که متعلق به نجفي بود، در خانه او کشف شد. مطالب دستنوشتهاي که محمدعلي نجفي براي دخترش نوشته بود، ظن خودکشي او را قويتر کرد. ضمن اينکه او در آن نامه نوشته بود که مقتول مهدورالدم بوده و با افراد زيادي ارتباط داشته است. بررسيهاي بيشتر بازپرس نشان داد نجفي و ميترا استاد به مدت هشت ماه به صورت صيغهاي و يک سال عقد دائم با هم زندگي کردند و در اين مدت چندين بار درگيري فيزيکي با هم داشتهاند. نجفي بعد از اينکه خودش را تسليم پليس کرد، گفت: ميترا به من فحش ميداد. او ميگفت خانوادهات را له ميکنم و ميخواست به خانوادهام آسيب وارد کند. روز حادثه بعد از اينکه اسلحه را مسلح کردم، وارد حمام شدم. ميترا در حمام بود. يک بالش روي اسلحه گرفته بودم، وقتي بالش را کنار زدم و ميترا اسلحه را ديد، دستش را روي شانه من گذاشت و اينطور بود که تير اول را شليک کردم و بعد هم تيرهاي بعدي شليک شد. ميترا ترسيده بود و به من ميگفت علي غلط کردم.
نجفي ميگويد: بعد از اينکه تير به ميترا برخورد کرد و او کشته شد، من قصد خودکشي داشتم؛ اما قبل از آن به قم رفتم و قبر پدر و پدربزرگم را زيارت کردم و بعد به زيارت حضرت معصومه(س) رفتم. آنجا چند نفري من را شناختند. بعد از آن تصميم گرفتم خودم را به پليس معرفي کنم و از خودکشي منصرف شدم. ماشين کرايه کردم و در نزديکي آگاهي شاپور پياده شدم و به اداره آگاهي رفتم.
نماينده دادستان گفت: نجفي مرتکب قتل زني بيدفاع شده و بعد چندين ميليارد تومان بر اساس شنيدههاي ما پرداخت کرده تا رضايت بگيرد. با اين مبلغ ميشد تعداد بسيار زيادي از زندانيان رجاييشهر را که سالهاست در زندان هستند و تا دهه 50 و 60 زندگي منتظر قصاص ميشوند، آزاد کرد؛ اما نجفي چون فرد ثروتمندي است، اين مبلغ را داشته و پرداخت کرده است. البته گفته ميشود بخشي مهريه مرحوم بوده است و ما چيزي دراينباره نميدانيم؛ اما اين شائبه ايجاد ميشود که هرکسي پول داشت، ميتواند همسر خود را بکشد. بنابراين من درخواست دارم اشد مجازات در نظر گرفته شود. نماينده دادستان از دادگاه درخواست كرد قرار وثيقه نجفي به بازداشت تبديل شود. اين در حالي است كه نجفي همچنان در زندان است.
عمل نجفي موجب سوءاستفاده توييتنويسان لسآنجلس نشين
نماينده دادستان گفت: من در کيفرخواست آوردم که عمل نجفي باعث شده نظم جهاني به هم بريزد؛ اما وکيل متهم ادعا کرد يک قتل خانوادگي نميتواند نظم جهاني را به هم بريزد. آقاي نجفي و آقاي گودرزي، من به شما ميگويم عمل آقاي نجفي باعث شد رسانههاي لندننشين و توييتنويسان لسآنجلسنشين جوسازي کرده و بخواهند نظام را ناکارآمد نشان دهند و ضعف مديريتي نظام را نشان دهند؛ چراکه نجفي سالها کارگزار نظام بوده است. او از طريق وکلايش مدعي شده است که ميترا روابط نامشروع زيادي داشته، اما نتوانستند اين ادعا را ثابت کنند. نجفي سه وکيل داشت؛ وکيل معزولش وظيفه برهمزدن افکار عمومي را داشت، وکيل دومش تحقيقات را زير سؤال برد و وکيل سومش هم احساسات را برانگيخت. دادستاني در موقع مناسب شکايت از وکيل متهم نجفي را به خاطر اظهاراتش انجام خواهد داد و اين حق را براي خود قائل است.
وي همچنين به مصاحبه نجفي در دادسرا اشاره کرد و گفت: دکتر شهرياري، رئيس دادسراي جنايي، به آقای نجفي گفتند که نبايد مصاحبه کني، اما ايشان مصاحبه کرده و حرفهايي زده که مورد سوءاستفاده رسانههاي لندننشين قرار گرفته است.
وي گفت: با توجه به مدارکي که ارائه شده است، من درخواست اشد مجازات متهم را دارم و مجازات تکميلي نيز شامل حال او ميشود.
در ادامه محمدعلي نجفي در جايگاه قرار گرفت؛ او اتهام قتل عمدي ميترا استاد را نپذيرفت و گفت: من از سال 60 که وزير شدم، با توجه به ترورهاي آن زمان نيروهاي امنيتي سلاحي در اختيار من قرار دادند. سلاحي که ميترا با آن کشته شد نيز همان سلاح بود اما من به عمد کاري نکردم و همه کارشناسان نيز گفتهاند که شليکها مستقيم نبوده و من در حالت بيتعادلي مرتکب قتل شدم.
قاضي متين راسخ از نجفي پرسيد: از چه زماني سلاح را در دست گرفتيد و چه زماني آن را مسلح کرديد و اخرين بار کي آن را تنظيم کرديد.
نجفي گفت: من از سال 60 سلاح داشتم؛ تا 15 سال قبل نيز تمرين ميکردم. من دوره نظامي را در لبنان زير نظر شهيد چمران که همرزم هم بوديم، گذراندم و کار با سلاح را به خوبي بلد بودم. سلاح ابتدا منزل همسر اولم بود. بعد از اينکه به طور کامل به خانه همسر دومم نقل مکان کردم، آن را در چمدان لباسهايم به خانه همسرم دومم آوردم. مسلحبودن آن را نميدانستم و اصلا نميدانم چه زماني مسلح شد. کار تمديد مجوز آن و تنظيم را هم محافظان من انجام ميدادند.
در اين هنگام قاضي متين راسخ از نجفي خواست واقعيت را بگويد و گفت: شما سالها کارگزار نظام بوديد. برخي از مسائلي که مطرح ميکنيد، قبلا نگفتهايد حالا ميگوييد، اين دنيا فاني است و اگر هم در اين دنيا چندصباحي باشيم در آن دنيا بايد پاسخگو باشيم.
سپس از او خواست که دفاعياتش را مطرح کند. نجفي گفت: قبل از اينکه جزئيات دفاعياتم را بگويم در پاسخ به شما ميگويم، همه ما بايد صداقت داشته باشيم و من هم شما را دعوت ميکنم به قضاوت عادلانه و خارج از مسائل سياسي. من ميخواهم به کشف حقيقت کمک کنم.
نجفي گفت: من سلاح را در خانه پنهان ميکردم، چون مهيار پسر ميترا کنجکاو بود. من به ميترا گفته بودم سلاح دارم اما توافق کرديم که به مهيار بگوييم سلاح در خانه نيست چون وقتي ما در خانه نبوديم، او وسايل را ميگشت و نميخواستيم که آسيب ببيند. با اين حال من هرگز سلاح را بيرون نياوردم تا روز حادثه.
قاضي پرسيد اختلاف شما و مقتول به چه دليل بود؟
نجفي گفت: ما سر مسائل بنيادي با هم اختلاف داشتيم؛ مثلا قبل از عقد دائم او با چادر به ديدار من ميآمد اما بعد از عقد او با حجاب نامناسب از نظر من بيرون ميرفت. بر سر مسائل اعتقادي هم بسيار با هم اختلاف نظر داشتيم. او گفته بود با من در دو اتاق هم زندگي ميکند اما بعد که عقد کرديم، به من گفت هرچه همسر اولم و دخترم دارند، بايد بگيرم و به او بدهم. از من ماشين پروشه ميخواست، خانه 300متري ميخواست و مسائل ديگر را مطرح ميکرد. من بارها گفتم من به زن اولم ظلم کردم، او خواسته ميترا براي جدايي را پذيرفت اما ميترا اموال او را هم ميخواست که بگيرد. من در برابر اين خواسته مقاومت ميکردم. به ميترا گفتم بايد از هم جدا شويم اما ميترا قبول نکرد؛ گفت من شما را له ميکنم. ميگفت روي صورت دخترم و همسر اولم و نوهام اسيد ميپاشد؛ به همين خاطر از امنيت آنها ميترسيدم. من با همسر اولم 40 سال زندگي کردم و پنج بار سر هم داد نزديم اما با ميترا چندين بار درگيري فيزيکي داشتم. ميترا حتي چاقو هم ميکشيد. اين مسائل بود که باعث شده بود بخواهم از او جدا شوم.
قاضي گفت: شما هزارو 362 سکه بهار آزادي مهريه متيرا کرديد در حالي که 200 سکه مهريه دخترتان است؛ چه دليلي وجود داشت اين کار را بکنيد؟ آيا مسئلهاي براي پنهانکردن داشتيد که ميترا با آن شما را تهديد ميکرد؟
نجفي گفت: ميترا به من ميگفت همسر اول تو خيلي ثروتمند است. اگر 500 سکه مهريه من بکني او بعد از مدتي ميگويد مهريه را ميدهم، ميترا را طلاق بده. او گفت به اندازه سال تولدم مهريه کنيم که ديگر همسر اولم نتواند درخواست طلاق ميترا را بدهد. من از آسيبرسيدن به خانوادهام و آبروريزي خيلي نگران بودم چون او گفته بود در فضاي مجازي آبروريزي راه مياندازد.
قاضي گفت: پس چرا بارها از يک نهاد امنيتي نام برديد؛ شما که ميگوييد مسئله شخصي بوده است؟ شما که از افراد ردهبالا بوديد، چرا بايد اين کار را ميکرديد؟ چرا چنين حرفهايي زديد درحاليکه واقعيت نداشته است.
نجفي گفت: بله؛ درست است. ميترا با يک فرد امنيتي ارتباط داشت. او در واتساپ با آن فرد ارتباط داشت و فايلهاي صوتي من را ميفرستاد. من نميدانم آن فرد از طرف نهاد مأمور شده بود يا شخصا اين کار را ميکرد اما من نميتوانم ثابت کنم. چون فايلها در واتساپ فرستاده ميشد. هيچ راهي براي اثباتش ندارم. اما ميتوانم مشخصات آن فرد را بدهم؛ آن فرد کاملا قابل شناسايي است.
نهاد امنيتي من را که 40 سال در اين نظام کار کردم بايد حمايت ميکرد نه اينکه زندگي شخصي من را رصد کند. نهادهاي امنيتي بايد از ما در برابر هجمههاي خارجي محافظت کند. من خطا کردم و اين را قبول دارم. لغزش کردم اما از لغزش من استفاده و عليه من اقدام کرد. باز هم ميگويم اين اتفاق افتاد.
قاضي گفت: چرا بحث مهدورالدمي را مطرح کرديد؛ شما که ميگوييد به اين اعتقاد نکشتيد؟
نجفي گفت: در دوراني که ميترا صيغه من بود، متوجه شدم با همسر سابقش در يک خانه زندگي ميکند. ميترا گفت هيچ رابطهاي با او ندارد اما چون پسرش ناراحت ميشود، چنين کاري کرده است. بعد از آن به من گفت روابط ديگري هم قبل از ازدواج با من داشته که همه را توبه کرده است.
قاضي گفت: اما شما نتوانستيد اين ادعاها را ثابت کنيد؛ واقعيت را بگوييد آقاي نجفي.
نجفي گفت: ميترا بارها من را با خيانت تهديد کرده بود. از روابطي صحبت کرده بود اما من هرگز نديدم او به من خيانت کند؛ حتي اگر او مهدورالدم بود کشتن او کار من نبود که اجرا کنم. من اشتباهم را قبول دارم.
قاضي گفت: کساني که شما معرفي کرديد، همگي گفتهاند با ميترا ارتباط نداشتهاند.
نجفي گفت: من بارها به بازپرس گفتم از ميترا نقل قول ميکنم. دو کارگردان را آوردند که يکي خيلي مطرح و مشهور است. من فقط در جلسه بازجويي يکي از آنها بودم. يک ديپلمات ديگر هم بود که بازپرس آرام به من گفت اطمينان دارد با او ارتباط داشته است. افراد ديگر که صحبت کردند، در حضور من يا به خواسته من نبود.
نجفی ادامه داد: میترا با من به مشهد آمد و توبه کرد، اما من را خیلی تهدید میکرد و آبروریزیها باعث شده بود که من تصمیم بگیرم از او به صورت توافقی طلاق بگیرم. چون از عواقب جدایی بدون رضایت او آگاه بودم، حتی به یکی از بزرگان قومشان زنگ زدم و درخواست کردم او را راضی به این جدایی کند. پدرش رضایت داشت و گفت جدا شوید، اما میترا راضی نمیشد. حتی دیگر اعضای خانوادهاش هم در جریان بودند که من درخواست جدایی دارم.
نجفی گفت: شلیک گلوله مستقیم نبوده و کمانه کرده است. من باز هم میگویم کمانهکردن عامل مرگ میترا بوده و حتی کارشناسان درخواست نبش قبر دادند، اما یک نکته را میخواهم تأکید کنم؛ اگر من گفتم به گذشته من توجه شود (اشاره نماینده دادستان در کیفرخواست) به این دلیل بود که اگر من فردی مؤثر و با عملکردی درست نبودم، تا این حد در جامعه التهاب ایجاد نمیشد و نمیگفتند نجفی چرا این کار را کرده است! این نشان از سابقه خوب من و اقدامات مثبتم در نظام دارد. من درخواست کردم به آنها توجه شود. من نگفتم قوه قضائیه به نفع من قضاوت کند. این یک برداشت بسیار اشتباه است. افرادی در شرایط من آزاد هستند، ولی وثیقه من را قبول نکردهاند. من درخواست دارم با این موضوع برخورد سیاسی نشود و کاملا قضائی برخورد شود.
در ادامه، گودرزی، وکیل نجفی، در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را درباره کمانهکردن گلوله و نظر دیوانعالی کشور و همچنین نظر کارشناسان بیان کرد. در پايان نجفي براي بيان آخرين دفاع در جايگاه قرار گرفت و گفت: از روي عصبانيت وارد حمام شدم و قصد شليك نداشتم. دوست داشتم قصاص شوم.
انتهای پیام