هفت تپه فقط دو کلمه نیست
ماندانا صادقی، روزنامهنگار از خوزستان – آبادان در یادداشتی با عنوان «هفت تپه فقط دوکلمه نیست» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
«صدای کارگران هفت تپه را کسی نمیشنود. خودکشی عمران شریفی مقدم، تشنگی غیزانیه، وضعیت قرمز کرونا و مانورهای تبلیغاتی استاندارخوزستان در رسانههای تهران و حالا قتل فاطمه برحی دختر نوزده سالهی آبادانی مجال اندیشیدن و تحلیل را پیرامون وضعیت جامعهی کارگری خوزستان (به طوراخص هفت تپه) از روزنامهنگاران سلب کرده است. برگزاری نهمین جلسهی دادگاه متهمان ارزی که در راس آن کارفرمای شرکت هفت تپه قراردارد، مصادف شد با اولین روز اعتصاب کارگران. کارگرانی که باتحمل تمام ناملایمات از برپایی هرگونه تجمع اعتراضی خود داری کرده بودند* آنان باپرهیز از اعتصاب یا تجمع عملا نشان دادند که علاقه ای به ایجادتنش درکارخانه ندارند و راضی به رکود در تولید نیستند.
روزنامهی شرق درگفتگو با یوسف بهمنی از عدم پرداخت ۳ماه حقوق کارگران توسط کارفرما پرده برداشت امادرفاصلهی کمی از انتشار این گفتگو، استاندار خوزستان در جریان مصاحبهی زنده اینستاگرامی باسایت خبری انصاف نیوز از عقب ماندگی یک ماههی حقوق کارگران سخن گفت!!
فارغ ازاینکه حقوق و بیمه درمانی کارگران چند روز یا چند ماه به تعویق افتاده است، ذکر این نکته ضروری است که فروکاستن مطالبات کارگران هفتتپه به حقوق و بیمه درمانی درواقع چشم بستن برکلیت موضوعی است به نام “هفت تپه و دادگاهارزی”!
امید اسدبیگی به عنوان مهم ترین چهرهی پروندهی بزرگ اخلال ارز، با به گروگان گرفتن حقوق پرسنل و بازی در زمین هفت تپه توانسته است نسبت به بقیهی افراد حاضر در پرونده ازحاشیه امنیت بیشتری برخوردار باشد. در حالی که رستمی با لباس زندان دردادگاه حاضرمیشود، این امید اسدبیگی است که در آزادی کامل و همراه با وکیل درجایگاه متهم قرارمیگیرد و با تاکید برنحوه خرید شرکت هفت تپه به عنوان شرکتی ورشکسته و زیان ده، و سپس با اعلام ارقام دهن پرکن میلیاردی و میلیونی و تزریق آن به شرکت از روند تولید در هفت تپه سخن می گوید تا نه به عنوان متهم در اخلال بازار ارز بلکه به عنوان منجی حیات کارگران هفت تپه شناخته شود و بعد هم از دادگاه خارج میشود.
اسدبیگی با انگشت گذاشتن روی مسایل کارخانهی هفت تپه در دوره دولتی بودن آن و مطرح کردن موضوعاتی احساسی وهیجانی مانند: “اگرجرمی مرتکب شدهام مرا اعدام کنید” یا”من متعلق به این کشورهستم” و ضرردهی ناشی از تورم و بالا رفتن قیمت ارز و انتقاد از دلالان و مافیای شکر، نقش خودش رادراین پرونده، به “کارگزاری متاسف وپشیمان” تقلیل می دهد و می کوشد با فرافکنی اتهامهایش را یک بار زیرسایهی مشکلات هفتتپه به عنوان بنگاهی ضررده و یک بار زیر عنوان افزایشورونق تولید وافتتاح کارخانههای متعدد در مجموعهی هفت تپه پنهان یا کم رنگ کند.*
اسدبیگی به خوبی آگاه است که آسایش یا تنش در کارخانهی هفت تپه به حضوراو درکسوتِ “مدیرعامل” ماندن بستگی دارد و از این طریق می کوشد با گرو گرفتن حقوق پرسنل و تاخیر در پرداخت حقوق و بیمه درمانی راه فرار از دادگاه را (به دلیل اینکه تنهاشخصی است که می تواند حقوق راپرداخت کند) باز نگه دارد و ازسویی دیگر با ایجاد حاشیه بر اعتراض های صنفی کارگران و سوءاستفاده از مطالبات هفت تپهایها در قالب همان اعتصاب های چندساعته از زیر بار مسولیت قانونی اش به عنوان مدیرعامل و مسئول مستقیم نابه سامانی های چندسالهی اخیرکارخانه شانه خالی کند تا در نهایت دردادگاه ارزی موج سواری کند.
هم اکنون کارکنان هفت تپه برخلاف آنچه که برخی از رسانه هادر خصوص تعطیلی کارخانه نوشته اند با هوشمندی هم درحالت اعتصاب هستند و هم کار. چرا که حاضر نیستند حاصل دسترنج خود را بر باد بدهند. کارگران با این عمل همچنان که فرصت سوء استفادهی اسدبیگی را از تجمع های صنفی خود گرفته اند مطالبات خود را به صراحت بیان کرده اند. پرداخت حقوق معوقه، تمدید دفترچه های بیمه درمانی، بازگشت به کارهمکاران اخراجی، تعیین تکلیف کارگران درشُرف بازنشستگی، و روشن شدن هرچه سریع تر وضعیت اتهام های اسدبیگی نه تنها خواسته های زیادی نیست بلکه بی توجهی نسبت به آنها….
نیاید روزی که از کارگر دیگری درخوزستان بااشک و آه نام ببریم.
*آخرین اعتصاب کارگران ۹۸/۹/۱۱
*نحوه راه اندازی یا تولید یا بهره برداری از کارخانه های مورد ادعای اسدبیگی فعلا محل مناقشه می باشد»
انتهای پیام