نگاهي به فيلم باديگارد حاتمي كيا | محمد كيانوش راد
محمد كيانوش راد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد و نماینده ی اسبق مردم در مجلس در یادداشتی درباره ی فیلم بادیگارد که به انصاف نیوز ارسال شده، نوشت:
امروز براي ديدن فيلم حاتمي كيا ، ” باديگارد ” به سينما رفتم. فيلم” چ مثل چمران” را كه ديدم خواستم يادداشتي بنويسم كه ديدم شايد بگويند ، شما را به سينما چه ؟ پس منصرف شدم ، اما با ديدن فيلم باديگارد و بازيِ نويسنده و كارگردان با ذهن تماشاگر ، ديدم شايد طرح موضوع، به وضوح بيشتر فيلم كمك كند.
روشن است كه تلاش براي نمايش فداكاري هاو مجاهدت هاي سمبل هاي فداكاري ، در ميان همه اقشارِ اجتماعي ، خصوصا يادگارانِ دفاع مقدس ، هميشه و در هر حالتي تلاشي ارزشي و ارزشمند است. و آنهم در دوره كمرنگ شدن آرمانخواهي ها ، بدليل عافيت طلبي هاي رايج و گاه به بهانه واقع گرايي ، امري پسنديده و قابل احترام است. البته دلبستگي حاتمي كيا در مورد دفاع مقدس و رزمندگان راستين و پاك طينت و مدافعان وطن ، هميشه ستودني بوده و خواهد بود.
اين يادداشت به هيچ وجه نافي فيلم هاي ماندگارو خوب و اثرگذار قبلي حاتمي كيا نيز نيست. بي شك حاتمي كيا فيلم ساز بزرگي است و باديگاردفيلم دردمندانه اي است. . اما در اينجا صرفا ديدگاه نويسنده وكارگردان را نقد مي كنم.
البته من در سينما تخصصي ندارم و كاري به اضافه بودن برخي صحنه ها ويا حواشي فيلم ندارم ، اما از آنجا كه فيلم براي مخاطب ساخته مي شود ، مخاطب هم حق دارد برداشت خود را صريح و روشن ، در مورد فيلمي كه براي او ساخته شده است بيان كند.
حاتمي كيا در فيلم خيلي سعي مي كند از موضع داناي كل همه پديده ها را تحليل كند. برداشت من نه از موضع تحليلِ شخصيتي نويسنده و كارگردان و نه از موضعِ تكنيك هاي فني و موفقيت يا عدم موفقيت ايشان در اين جايگاه است . پس در اينجا حرفي نمي زنم.
خلاصه حرف حاتمي كيا چيست ؟
حاتمي كيا مي گويد : ديگر دوره اعتماد به سياسيون تمام شده است ، او حتا از اين هم فراتر مي رود و با كلام و تصوير مي گويد كه اصولا دوره سياست پاك تمام شده است. بايد از متخصصان علمي و هسته اي محافظت كرد. او مي گويد عنوان محافظ براي زماني بود كه سياستمداران پاك بودند و اكنون سياست ناپاك نيازي به محافظ ندارد ، و بايد باديگاردها را بكار گرفت.حتا در تقويت اين استدلال از نشان دادن دو تصوير دهه شصت و دهه نود كه ظاهرا عكس روحاني را نشان مي دهد هم ابايي ندارد. كارگردان مي خواهد اعلام كند كه دهه شصت دهه همه آمال وآرزوهاي من است و دهه نود هيچ چيزي ، جز برخي استثناء هايي كه فداي قاعده مي شوند ندارد.
حاج حيدر هم از نسلي است كه هنوز هستند ، اما آنها هم ديگر حفاظت از سياستمداران را نمي خواهند.
حاتمي كيا البته تنها يك سياستمدار را پر رنگ مي كند و لابد مي خواهد بگويد او سياستمدار نيست او رهبر است.
اينجاست كه مشت حاتمي باز مي شود و تناقضات فكري و رفتاري اين ديدگاه ، خود را نشان مي دهد.
اگر فيلم هاي هاليودي ، يك سياستمدار يا يك پليس يا يك روحاني را بي رحمانه به نقد مي كشند ، اولا پلشتي او را بخوبي و نه محافظه كارانه ، نشانه مي روند ،حاتمي كيا اينجا هم طفره مي رود و ما از بدي دكتر صولتي چيزي نمي بينيم. ثانيا بجاي رد اصل و اساسِ مذهب ،و يا سياست و يا نيروهاي پليسي و امنيتي ها ، صرفا به نقد روحاني ، كشيش و نيروهاي امنيتي مي پردازد .
حاتمي كيا ، دوره سياسون پاك را تمام شده مي داند ، اما از كليت نظام هم به خوبي دفاع مي كند. دفاع از نظام او هم بيشتر به دادن يك بيانيه با اعلام موضع مي ماند . حالا يا جهت اطلاع و ياگيشه ويا با صداقت تمام و از روي باوران را اظهار مي كند .
معلوم نيست اين نظام را تكنوكرات ها و متخصصين اداره مي كنند يا سياسيون هم در آن نقش دارند.
از نظر حاتمي كيا سياستمدران اگر كشته هم شوند ، چه باك امثال آنها بسيارند.
آيا امثال هاشمي ، خاتمي ، روحاني ، كروبي و ميرحسين و رهنورد و تاج زاده و بهزاد نبوي و ميردامادي ، مطهري ، عارف باشند يا نباشند اهميتي ندارد ؟
قطعا نويسنده اين را نمي گويد ، اما منطق فيلم و ديالگوگ ها همين را مي گويد و همين مشكل نويسنده در فقدان تعهدي روشنفكرانه به حقيقت است.
متاسفانه برداشت ضعيف و سطحي حاتمي كيا ، از پديده هاي اجتماعي و سياسي و در كنار آن ، ملاحظه همه چيز ، او را از كشتزار حقيقت ، به برهوت ناحقيقت پرتاب مي كند. چيزي كه در ساختن فيلم ” چ مثل چمران ” هم بخوبي نمايان بود.
اشكالي ندارد اگر حاتمي دوره سياستمدران پاك را تمام شده مي بيند ، اما نفس سياست در تعيين هدف و جهت كلي را براي متخصصين و امثال ميثمِ متخصصِ هسته اي را نمي تواند كتمان كند.
كارگردان با نشان دادن كليشه اي بنزهاي اين دوره ، شعارزدگي و نوعي پوپوليسم سينمايي را با آگاهي تمام به تصوير مي كشد ، او مي خواهد بگويد همه چيز عوض شد ،و اشرافيت حاكم شد ه است ، او هم مثل برخي كه بدلايل كاملا سياسي ، مردم را از سیاسيون مي ترسانند ، مردم را به سياستمداران بدبين مي كند . غافل از اينكه خودِ حاج حيدر هم سوارماشين بنز شده است ، بنزي كه در زمان خودش ، يعني دهه ٦٠ ، مظهر اشرافيت بود، اما امثال نخست وزير زمان دفاع مقدس اش ،يعني ميرحسين موسوي هم سوار آن نمي شد.
تبيين موضوعي اجتماعي و فرهنگي و سياسي ، علاوه بر دقت نظر و برداشت هاي عالمانه ي بي طرفانه ، نيازي بنياني به شجاعت و صداقتي از نوع صداقت روشنفكرانه دارد و نه مصلحت گويي از جنس سياستمدارانه ، كه حاتمي كيا ظاهرا مخالف اين نوع سياست مي نماياند .
حاج حيدر دوران حفاظتِ ازسياستمدران را تمام شده مي بيند و رهايي اش را در تغييرِ حفاظت از سياسيون به متخصصان مي بيند منطق روايي فيلم به ما مي گويد : كشتي يا نظام سوراخ شده است ، اما باز هم شايد بدليل مصلحت هايي ، حاج خيدر اعلام مي كند كه اگر امثال او را حذف كنند ، كشتي نظام سوراخ خواهد شد.
روايت هاي ده نمكي از اين جهات صميمانه تر و روراست تر يافته ام. راضي نگهه داشتن همه، خود هنري است كه از هركسي برنمي آيد. اما گاهي هم ، مشت آدم را باز مي كند.
انتهای پیام
نقد منصفانه ای نبود. استفاده از هر دستاویزی برای کوباندن درست نیست. منکر کاستی های فیلم های حاتمی کیا نیستم ولی به کار بردن برهوت ناحقیقت جدا ناپسند و خصمانه بود.
رضا جان
با نظرت موافقم