خرید تور نوروزی

وزیر کشور خاتمی: منتخبان پیام مردم را دریابند وگرنه رفوزه می‌شوند

 

* همه شاهد بودند که جبهه اصلاحات تا لحظات پایانی منتهی به انتخابات هفتم اسفند، درگیر و گرفتار بحث تأیید صلاحیت‌ها بود. از کاری که در جبهه اصلاحات انجام شد و از روزهایی که گذشت بگویید.

– بحث انتخابات حدود یک سال‌و‌نیم پیش در محافل محتلف سیاسی مطرح شد. اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها هرکدام به شکلی مقوله انتخابات برایشان حائز اهمیت بود.

اصلاح‌طلبان در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 چرخش چرخ سیاسی را با یک نرمش سیاسی و جابه‌جایی معنادار در کاندیداها تعریف کردند و موفق شدند باخت را به برد تبدیل کنند. به اعتقاد من این یکی از نقاط قوت تصمیم‌گیری در سطح بالای اصلاحات بود که باعث شد در بدترین شرایط، مناسب‌ترین تصمیم گرفته شود و باعث شد نتیجه که از نظر رقیب از قبل معین بود، به هم بخورد و شرایط باخت به برد تبدیل شود. با گذر زمان و بهره گیری از این فضا، انتخابات 94 مورد اهتمام اصلاح‌طلبان قرار گرفت و جلسات مختلفی در سطوح مختلف جبهه اصلاحات در این باره برپا شد و بحث‌های مربوط به انتخابات در جمع‌های کوچکتر هم ادامه یافت تا با پیشنهاد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به شکل‌گیری شورای عالی سیاست‌گذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان که متشکل از 40 نفر از نیروهای فعال اعم از حزبی و غیرحزبی بود و با محوریت آقای عارف منجر شد. یکسری کارها از قبل طراحی شده بود که این شورا هم همان مسیر را رفت تا ما نگاهمان نگاه اجماعی باشد.

یکی از نقاط قوت جریان اصلاحات این بود که از اول نگفت چه کسانی کاندیدای ما هستند و اعلام کرد که هر کسی که در خودش توانایی و صلاحیت می‌بیند و می‌تواند رأی مردم را با خودش همراه کند، در انتخابات ثبت‌نام کند. جریان اصلاح‌طلب گفت که تا ثبت‌نام انتخابات به صورت خاص، به کسی نمی‌گوییم که ثبت‌نام کند یا نه. بعد از ثبت‌نام و بعد از مراحل رسیدگی به صلاحیت‌ها و نهایی شدن لیست کسانی که می‌توانند در عرصه رقابت انتخاباتی حضور یابند، جریان اصلاحات از بین افرادی که از فیلترهای مختلف عبور کردند، نیروهای خود را انتخاب کرد.

* آیا این به دلیل عدم شناخت از نیروهای فعال در حوزه های انتخابیه بود؟

– نه، معنایش این نیست. در حوزه‌ها از دو سال قبل رقبا معلوم بودند و نوعی صف‌بندی رقابتی به وجود آمده بود و معلوم شده بود. مشی ای که اصلاح‌طلبان مشخص کرده بودند این بود که هیچ کسی را تا قبل از اعلام نظر مقامات مسئول به عنوان کاندیدا معرفی نکنند و همین باعث شد که بعد از رسیدگی‌ها تصمیم‌گیری راجع به لیست انجام شود و این نقطه قوت بود.

نقطه مشکل هم این بود که بالاخره تعداد زیادی از نیروهای شاخص تأیید نشدند و از گردونه رقابت با عنوان عدم احراز و یا عدم صلاحیت خارج شدند. چند هزار نفر از داوطلبان با عنوان عدم احراز صلاحیت نتوانستند کاندیدا شوند. این مسئله نه تنها برای من که برای بسیاری از آشنایان به مقوله انتخابات، چیز عجیبی بود که وقتی چهار مرجع رسمی استعلام، راجع به فردی نظر منفی ندارند و حتی تشکیلات خود شورای نگهبان یعنی دفاتر نظارتی و کانال‌هایی که از آن‌ها استفاده می‌کنند، هم راجع به فردی نظر منفی نداشتند، با این حال صلاحیت فرد تأیید نشده است. این امری مبهم است چون بعد از اینکه این نهادها نظر دادند برای مجریان و ناظران حجت تمام می‌شود؛ یعنی این فرد مشکلی ندارد. تشخیص اینکه این فرد به درد مجلس می‌خورد یا نه بر عهده مردم است و این نهادهای اجرایی و نظارتی نیستند که نظر می‌دهند که این فرد مناسب مجلس هست یا نیست. آن‌ها فقط می‌خواهند بفهمند که فرد شرایط مندرج در قانون را دارد یا نه و بعد از اینکه نهادهای مرجع اظهار نظر کردند، نباید تردیدی برای نهادهای مسئول در مورد صلاحیت به وجود بیاید. اما آن انبوهی از داوطلبان که عنوان عدم احراز را دریافت کردند برای من به عنوان کسی که آشنا به مقررات است، سوال برانگیز است که چرا این اتفاق افتاد؟ برخی قضات و شخصیت‌های برجسته دانشگاهی و حوزوی تأیید صلاحیت نشدند و این خیلی عجیب بود. ان‌شاءالله خود شورای نگهبان و نهادهای مسئول بررسی کنند که چه کسانی را تأیید نکردند. برخی‌ها از همین تأیید نشده ها امروز در مسند قضاوت هستند و با جان و مال مردم سرکار دارند اما این‌ها را تحت عنوان عدم احراز یا عدم التزام از عرصه انتخابات کنار گذاشتند و این جای بحث دارد. پیشنهاد می کنم شورای نگهبان بعد از انتخابات بررسی کند و ببیند که مقدمات کار چگونه فراهم شد که این‌ها از گردونه رقابت خارج شدند. آیا شورای نگهبان از این حذف ها راضی است؟ یا این حذف به دلیل مشکلاتی است که در مسیر قانون وجود دارد؟

آنچه نیاز است بعد از این همه فراز و فرود‌ها مورد توجه قرار بدهیم این است که جریان اصلاح‌طلب اکثریت جامعه ما را تشکیل می‌دهد و 60 تا 65 درصد نیروهای فعال جامعه ما گرایش اصلاح‌طلبانه دارند. یعنی به رأی مردم احترام می‌گذارند و می‌خواهند هرکسی با ظرفیتی که دارد در خدمت نظام باشد و من فکر می‌کنم که عده زیادی از مردم و کنشگران سیاسی، تنگ‌نظری و حذف رقیب را نمی‌پسندند.

بالاخره جریان اصلاح‌طلبی علی‌رغم همه موانع توانست یک قدم دیگر به جلو بردارد. گام اول در سال 92 بود. با تدبیری که در روزهای پایانی انتخابات شکل گرفت، با کنار رفتن آقای عارف و اجماع روی آقای روحانی، صفحه جدیدی در مناسبات سیاسی کشور باز شد. در جریان انتخابات 94 گام دوم برداشته شد و من فکر می‌کنم که این گام را اصلاح طلبان با همراهی مردم با دقت بیشتر برداشتند. جریان اصلاحات بستری را فراهم کرد که چندصدایی از این مجموعه به جامعه القا نشود و این کار بزرگی بود. کار شورای عالی این بود که با ایجاد هماهنگی باعث شد همه آنهایی که اصلاح‌طلبانه فکر می‌کردند و با روش اعتدالی در جامعه حرکت می‌کردند، دور یک عنوان جمع شوند. حامیان دولت، اصلاح‌طلبان و هرکسی که فکر می‌کرد باید در آینده با هماهنگی با این جمع و عموم مردم حرکت کند، در کل کشور یک لیست منتشر کردند. هر جا هم که به نتیجه نرسیده بودیم و یا بعضی احزاب درون جبهه اصلاحات ساز جداگانه زدند، باعث شد که ما شکست خوردیم که البته تعداد آن کم است. به هرحال این بخش از کار را اصلاح‌طلبان انجام دادند یعنی بستری را فراهم کردند برای مردم که به یک لیست واحد نگاه کنند.

کار بسیار اعجاب انگیز و غرور‌آفرینی که مردم، به‌خصوص مردم تهران، انجام دادند این بود که این پیام را خوب دریافت کردند و علی‌رغم همه مشکلات و موانع، پای صندوق‌ها به شکل بسیار خوبی حضور پیدا کردند. مردم توجه نمی‌کردند به اینکه ممکن است در لیست افرادی باشند که مورد پسند آن‌ها نباشند. مردم به این نتیجه رسیدند که حضور پای صندوق رأی و رأی دادن به یک لیست یعنی اعلام حمایت از یک جریان. مردم به شکل بسیار روشنی این پیام را دادند که ما می‌خواهیم هم حضور داشته باشیم و هم با این جریان قرابت فکری بیشتر داریم.

بنابراین این اتفاق بسیار میمون و مبارکی بود که اولا اصلاح‌طلبان به اجماع رسیدند و تا حدود زیادی این اجماع را محترم شمردند و ثانیا مردم هم آن را تقویت کردند.

انتخاباتی برگزار شد که مقدمات پرفراز و فرودی داشت اما نتیجه انتخابات با همه فراز و فرودها این واقعیت را نشان داد که اگر کنشگران سیاسی اصلاح‌طلب، اجماعی حرکت کنند و تفرقه و تشتت نداشته باشند، مردم هم از اجماع و همدلی جریان سیاسی مقبولشان استقبال خواهند کرد. به همین دلیل من فکر می‌کنم که خیلی روشن و گویا انتخابات 94 گام دومی بعد از انتخابات 92 بود. اگر اصلاح‌طلبان از انتخابات 94 درس صحیحی بگیرند و نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف را برطرف کنند، ان‌شاءالله در انتخابات 96 گام سوم را محکم‌تر خواهند برداشت.

* شما ابتدا که نتیجه بررسی صلاحیت ها مشخص شد، خیلی امیدوار به ارائه لیست نبودید چرا و چگونه شد که در نهایت این لیست فراهم آمد؟

– من از ابتدا حضور در انتخابات و ارائه لیست را کار درستی می‌دانستم اما وقتی که جمعی بسیار زیاد از نیروها در سراسر کشور از گردونه رقابت خارج شدند من خیلی امیدوار نبودم که ما بتوانیم لیست کاملی را ارائه کنیم و اما بحمدالله این طور نشد. من همیشه می‌گفتم که به هر قیمت در انتخابات شرکت می‌کنیم و هرجا که کاندیدایی داریم حتما لیست می‌دهیم و هرجا هم کاندیدا نداریم اعلام می‌کنیم که کاندیدا نداریم. اشکال کار همین بود که افراد شناخته‌شده از گردونه رقابت خارج شده بودند و چهره‌های جدیدی در تهران و حوزه‌های انتخابیه آمده بودند که ما با آن‌ها خیلی آشنایی نداشتیم. ولی خوشبختانه در بررسی‌ها به این واقعیت رسیدیم که در بین همین چهره‌های ناشناخته انسان‌های بسیار فرهیخته‌ای هستند که در عرصه رقابت حضور دارند و می‌شود با این‌ها لیستی کاملی را آماده کرد به گونه‌ای که ما در تهران وقتی بررسی برای آماده کردن لیست را شروع کردیم با تعدادی از نیروهای فرهیخته بیش از آنچه فکر می‌کردیم روبه‌رو شدیم. یعنی ما نه تنها دستمان خالی نبود، بلکه نیروهای بسیار خوبی داشتیم که نتوانستیم وارد لیست کنیم. برخی از این افراد را می‌شناسم که از مدیران عالی رتبه کشور بودند و برخی هم مشاور من در دوران وزارت کشور بودند.

آنچه گفته شد نیمه پر لیوان بود، اما نیمه خالی هم باید مورد توجه قرار گیرد. در 60 یا 70 حوزه انتخابیه فردی از نیروهای اصلاح‌طلب نبود که وارد لیست کنیم. در هر صورت حتی آنجایی که ما نتوانستیم لیستی ارائه دهیم، نیروهایی که مورد عنایت مردم قرار گرفتند بیش از 90 درصدشان نیروهایی هستند که یک ویژگی دارند که افراطی و تند نیستند. مردم در همان جاها به افرادی از اصولگرایان رأی دادند که افراد متعادلی هستند و دنبال بحران‌سازی برای کشور نیستند.

به همین دلیل هم معتقدم مهم‌ترین ویژگی مجلس آینده این است که تعداد افرادی که می‌خواهند در کار دولت کارشکنی کنند و چوب لای چرخ دولت بگذارند بسیار کم است یعنی تعداد نیروهایی که به صفت معارض دولت و مخالفت دولت در مجلس دهم شناخته می‌شوند، بسیار کم است و اکثریت قاطع مجلس یا نیروهای اصلاح‌طلب هستند یا اصولگرایانی هستند که مشی آرام‌تری دارند و مجلس آینده مجلس نرمال و متعادلی خواهد بود.

* فکر می‌کنید نتیجه این انتخابات و تغییر 30 کرسی تهران برآیند چه چیزی بود؟

– آنچه اتفاق افتاد نتیجه اتفاق نظر و اجماع اصلاح‌طلبان بود که بالاخره آمدند برای خبرگان و مجلس یک لیست واحد ارائه دادند و مردم هم باورشان شد که باید به یک جریان پاسخ مثبت بدهند. مردم یعنی همان 60تا 65 درصدی که معمولا گرایش اصلاح‌طلبانه دارند، احساس کردند که باید به یک گفتمان و یک لیست رأی دهند و به همین دلیل هم این اتفاق افتاد. این به معنای این نیست که همه آنهایی که رأی نیاوردند با هم یکسان هستند؛ نه چنین چیزی نیست. شاید در بین افرادی که رأی نیاوردند، اگر قرار بود که لیستی رأی ندهیم، بودند کسانی که ما به آن ها رأی می‌دادیم ولی بالاخره مردم و جریان فعال سیاسی اصلاح‌طلب به این نقطه رسیدند که اختلاف نظر‌ها را کنار بگذارند و حرکتشان جبهه‌ای باشد و مردم هم این را پسندیدند.

در این انتخابات جمع‌بندی مردم این شد که به همه لیست رأی بدهند و این ویژگی انتخابات 94 است که نشان می دهد مردم به یک بلوغ سیاسی و شناخت صحیح رسیده اند. البته تصمیم مردم نتیجه یکسری مقدمات بود؛ از جمله ردصلاحیت حاج‌ حسن‌آقا خمینی که برای مردم توجیه پذیر نبود. مردم از خود می پرسیدند اگر علت عدم شرکت در امتحانات است که افراد دیگری هم در آزمون شرکت نکردند ولی صلاحیتشان تأیید شد در حالی که خیلی از نظر فضل حوزوی از ایشان کمتر هستند. ولی سید حسن‌آقا صاحب تألیفات فقهی و کلامی، حوزه درس ممتاز و شاگردان بسیار است. دوم اجماع اصلاح‌طلبان، سوم ریزش کاندیداها. در یک کلام بی‌توجهی به پاره‌ای از واقعیت‌ها و عدم تأیید صلاحیت حاج‌ سید حسن خمینی که هیچ توجیهی برای مردم نداشت از جمله مقدمات کار بود که مردم در رأی خودشان نشان دادند که این نوع طرز تفکر و برخورد را نمی‌پسندد.

* رأی نیاوردن حتی یک اصولگرا از تهران چه پیامی داشت؟

– اگر یادتان باشد من در مصاحبه‌های قبلی، از جریان اصولگرا تقاضا کردم و گفتم که شما چند دوره است که تمام انرژی خود را بر حذف رقیب متمرکز کرده‌اید و نیامده‌اید که رابطه خودتان را با مردم بسنجید و با مردم همراه بشوید. امیدتان به این است که رقیب را از صحنه خارج کنید تا رقابتی نباشد و به این ترتیب رأی بیاورید. حالا بیایید یک بار روش را تغییر دهید. به جای حذف رقیب، آشتی با مردم را در برنامه‌ کاری خود بگذارید. متأسفانه این بار هم تندتر از گذشته به حذف رقیب پرداختند. پیام اصلی رأی مردم در آن چیزی که در انتخابات 94 اتفاق افتاد خیلی روشن است و آن این است که شما خودتان را ثابت کنید و امید به حذف رقیب و صحنه رقابت را از بین بردن برای همیشه کار ساز نیست‌. یک عده که ناشناخته هستند و اصولگرایان و جریان رقیب هم آن‌ها را نمی شناسند می‌آیند و اصلاح‌طلبان آنان را مطرح می‌کنند، رقیب اصولگرایان در انتخابات می‌شوند و رأی هم می‌آورند که همین اتفاق افتاد. پس اصولگرایان به اعتقاد من از اسفند 94 باید حداقل این یک درس را بگیرند که حذف رقیب و از بین بردن صحنه رقابت برای همیشه کار ساز نیست‌. باید یک مقدار واقع بینانه‌تر با مردم همراه بشوند و آن خواست‌ها مطالبات و آن چیزی که در درون جامعه است بیشتر مورد توجه قرار دهند.

* آیا در این دور، بدنه سنتی اصولگرایان مانند همیشه رأی خود را داشت؟

– هنوز نمی‌توانم داوری درستی داشته باشم. اینکه گفته می‌شود مردم جنوب شهر 6 درصد کمتر شرکت کردند یا شمال شهر بیشتر شرکت کردند، من هنوز نمی‌توانم چیزی بگویم. دلیلش هم این است که چون نمی‌دانم که پایه مقایسه را چه زمانی قرار می‌دهند. اگر پایه مقایسه مجلس نهم باشد، باید گفت که مجلس نهم رقابتی نبوده است که بگوییم مشارکت کمتر یا بیشتر بوده است. اگر پایه رقابت مجالس قبلی مثل مجلس ششم، پنجم و سوم باشد آن وقت می‌شود به یک داوری بهتری رسید.

به نظر من مردم در یک شکل تقریبا قابل قبولی در انتخابات شرکت کردند. البته جریان خاکستری که کمتر رأی می‌داد و خیلی انگیزه‌ای برای رأی دادن نداشت، در این انتخابات شرکت کرد و برای رأی دادن انگیزه پیدا کرد. ممکن است بگوییم که مثلا آمدن افراد خاموش و افرادی که بی‌تفاوت بودند و کمتر در انتخابات‌ها شرکت می‌کردند، یک مقدار فضای انتخابات را در بعضی از مناطق پررنگ‌تر کرد ولی خیلی نمی‌شود این را مبنا قرار داد و گفت که مثلا جنوب شهر قهر کرده است و شمال شهرامیدوار شده است.

* از تجربه کار با جریان آقای لاریجانی بگویید. چه شد که دو نفر از نامزدهای این جریان وارد لیست شدند آیا مخالفتی با این‌ افراد نشد؟

– اصلا ما با آقای لاریجانی هیچ وقت وارد مذاکره نشدیم. ما برای بستن لیست نهایی با حامیان دولت و اعضای حزب اعتدال و توسعه که بعضی از وزرای دولت در آنجا بودند، مذاکره داشتیم و هر کسی که خارج از گرایش اصلاح‌طلبی چه در تهران و چه در حوزه‌های دیگر مورد حمایت قرار گرفت، حاصل تعامل اصلاح‌طلبان و حامیان دولت است و نه اصولگرایان معتدل که آقای لاریجانی دراین دوره نماد و سمبل آنان بود. البته اصلاح طلبان از آقای لاریجانی حمایت کردند نه اینکه با گروه ایشان ائتلافی شده باشد. بنابراین آقای لاریجانی و تیمش خودشان با سازوکاری که داشتند، وارد صحنه شدند. افرادی که ممکن است به آقای لاریجانی هم علاقه‌مند باشند اگر در تهران و شهرستان‌ها توانستند وارد لیست اصلاح‌طلبان شده باشند منشأ آن تعامل اصلاح‌طلبان با گروه حامیان دولت و یا حزب اعتدال و توسعه است. البته تعامل اصلاح‌طلبان که اکثریت مجلس دهم را دارند با تیم آقای لاریجانی باید در مجلس دیده شود. یعنی آنجاست که آقای لاریجانی و دوستانش باید بالاخره دریک عرصه تعامل، جریان اکثریت که جریان اصلاح‌طلبان و حامیان دولت است، بنشینند و به توافقی برسند که این مسیر خردورزانه‌ای که تاحالا طی شده است در مجلس هم خودش را نشان بدهد.

* چه شد که علی مطهری را با وجود این که بند چهارم میثاق‌نامه اصلاح‌طلبان را امضا نکرد، در لیست قرار دادید؟

– آقای مطهری را با صفت شخصی‌اش آوردیم. علی مطهری را با همین ویژگی‌هایی که دارد و ممکن است در پاره‌ای از موارد با ما اختلاف نظر داشته باشد، وارد لیست کردیم. مطهری کارنامه مثبتی در مجلس داشت و اگر او هیچ یک از بندهای میثاق‌نامه را هم امضا نمی‌کرد ما او را وارد لیست می‌کردیم. علی مطهری نماینده‌ای است که حرف خودش را می‌زند. البته به این معنا نیست هر حرفی که او می‌زند حتما من هم می‌پسندم اما او آدم مستقلی است و مستقل هم عمل کرده است. بنابراین ما او را فارغ از جریانات احزاب و گروه‌های سیاسی وارد لیست کردیم.

* آیا قبول دارید که علی مطهری نسبت به بسیاری از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس نهم، اصلاح‌طلبانه‌تر رفتار کرد؟

– ‌قطعا همین طور است. علی مطهری در پاره‌ای از موارد بسیار اصلاح‌طلبانه رفتار کرده است و در پاره‌ای از موارد هم نظرهایی دارد که ما نمی‌پسندیم. اما یک نکته خیلی روشنی که در این انتخاب مردم دیده شد این بود که مردم به آقای مطهری، نماینده صریح و حق طلب و همچنین عضو لیست اصلاح‌طلبان رأی دادند. یک عده دور آقای مطهری را گرفتند و لیستی را تحت عنوان صدای ملت آماده کردند و فکر می‌کردند که چون آقای مطهری کارنامه خوبی دارد، ممکن است آن افراد به تبع آقای مطهری رأی بیاورند. در حالی که افراد آن لیست از نفرات 60 به بعد شدند ولی آقای مطهری هم به اعتبار شخص خودش که کارنامه بسیار مثبتی داشت و هم به اعتبار اینکه در لیست اصلاحات بود، نفر سوم شد.

* چرا برخی افراد توانمند همچون آقای حسن سبحانی را در لیست قرار ندادید؟

– آقای حسن سبحانی بارها گفته است که جزو جریان اصولگرایی است. ما که بنا نداشتیم با اصولگرایان لیست بدهیم. دو جور اصولگرا داریم. یک نمونه کسانی هستند که به هیچ وجه نمی‌شود با این‌ها وارد صحبت شد و یک عده اصولگرایان عاقل و خردورزی هم هستند که می‌توانیم با آن‌ها رقابت منطقی داشته باشیم نه اینکه ما بیایم جای آن‌ها و آن‌ها بیایند جای ما. به همین دلیل هم اصولگریانی از قبیل حسن سجانی که مشی عاقلانه‌ای دارند را به عنوان رقیب مناسب در عرصه انتخابات تلقی می‌کنیم و نه به عنوان یک شریک فکری.

* آیا نسبت به برخی افراد حاضر در لیست فعلی اصلاح‌طلبان برتری نداشت؟‌

– بعضی از افراد را ما در تعامل با جریان دولت وارد لیست کردیم. ممکن بود همان جریان ـ یعنی جریان نزدیک به دولت ـ، حسن سبحانی را ارائه بدهند. ما بعضی از افراد را در تعامل با جریان حامی دولت مورد توجه قرار دادیم.

* از اکنون بحث برای ریاست مجلس دهم شکل گرفته است و برای این کرسی نام عارف و لاریجانی شنیده می‌شود. آیا شورای سیاست‌گذاری برنامه‌ای برای این موضوع دارد که یک دوقطبی شکل نگیرد که به ضرر مجموعه حامیان دولت باشد؟

– من در این باره نظر شخصی‌ام را می‌گویم و نه به عنوان عضو شورای عالی سیاست‌گذاری. نظر شخصی من این است که بحث برای ریاست مجلس زود است. هنوز 69 نفر دیگر در مرحله دوم انتخابات باید وارد شوند و این 69 نفر می‌توانند موازنه را تغییر دهند. به نظر من این بحث‌ها درباره هیئت رئیسه مجلس دهم زود است و باید آن را به بعد از مرحله دوم موکول کنیم.

گذشته از این، من قبلا گفتم که باید بحث درون مجلس را به درون مجلس واگذار کرد. باید نیروهایی که وارد مجلس شدند به عنوان منتخب مردم به آن‌ها حق داد که بحث کنند چه کسی رئیس و چه کسی نائب رئیس باشد. این حرف و حدیث‌های بیرونی نباید بر تصمیماتی که منتخبان مردم باید در مجلس بگیرند، سایه بیندازد.

منتخبان مردم هم که از فضای جامعه فاصله نگرفته‌اند و بالاخره یک جامعه‌ای را داریم که با رأی دادنش، پیامی داده است و منتخبان باید پیامی را که جامعه داده است، خوب دریافت کنند وگرنه در همان قدم اول رفوزه می‌شوند. بنابراین من فکر می‌کنم که باید این دو اصل را رعایت کرد: اول اینکه تا پایان دور دوم انتخابات بحث هیئت رئیسه کنار گذاشته شود چون باعث اختلاف می‌شود و دوم اینکه موضوع را باید به منتخبان مردم واگذار کرد و آنها هم با توجه به دریافتی که از حضور مردم در صحنه سیاست دارند تصمیم خواهند گرفت که پاسخ روشنی به این نگرش مردم بدهند.

* برای چند درصد 69 کرسی‌های مجلس، کاندیدا دارید و آیا پیش‌بینی شده است که مرحله دوم انتخابات مجلس دهم همچون هفتم اسفند برگزار شود؟

– با قوت و قدرت دوستان ما در حوزه‌هایی که به مرحله دوم کشیده شده است، فعال هستند که البته رقبا نیز فعال هستند و این رقابت تا پایان مرحله دوم ادامه خواهد داشت. در اکثر حوزه‌ها به استثنای چند حوزه که هیچ کسی اصلا نیست، کاندیدا داریم یا می‌توانیم از یکی از کاندیداها حمایت کینم و تلقی من این است که اکثریت منتخبان در مرحله دوم از اصلاح‌طلبان خواهند بود و در بعضی جاها خیلی روشن است که اصلاح‌طلبان پیشتاز هستند و فاصله‌شان با رقیب خیلی زیاد است.

* برای اینکه این گام دوم تا انتخابات 96 ادامه داشته باشد، برنامه‌ای دارید؟

– ما در 92 توفیقی داشتیم و در 94 جلو رفتیم و تکمیلش کردیم، یعنی یک قدم به جلو برداشتیم و انتظار این است که در 96 یک قدم از 94 جلوتر بیفتیم. برای اینکار باید نقیصه‌های 92 و 94 را ببینیم و نقطه‌های قوت را تقویت کنیم. در این وسط تصمیم‌گیری جریان اصلاحات مهم است و همچنین باید دید احزاب، گرو‌ه‌ها و تشکل‌ها تا چه اندازه تواسنتند درک واقعی از آنچه اتفاق افتاده پیدا کنند. اگر احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب به سمت همگرایی بیشتر بروند، می‌توانند در 96 هم موفق باشند. اگر این طعم شیرین پیروزی در 94 در دهانشان مزه خاصی کرده باشد و فکر کنند که دیگر کار تمام شده است و هرکسی دنبال کاسبی خودش برود، قاعدتا در انتخابات 96 نمی‌توانند آنگونه که شایسته است سرنوشت را رقم بزنند. این وابسته به این است که چقدر جریان اصلاحات بتواند از این دستاورد که اصل آن یک چیز است و آن اینکه اگر اجماعی صورت بگیرد و اگر افراد به جای صد درصد مطالبات به هفتاد درصد هم قناعت کنند و همراه حرکت کردن را هم بیاموزند، موفق می‌شوند.

* امیدها به مجلس دهم و انتظارات از آن بسیار زیاد است. به نظر شما اولویت مجلس دهم باید چه باشد؟

– یک برنامه‌ای تحت عنوان برنامه اصلاح‌طلبان برای مجلس دهم ارائه داده‌ایم. اما باید توجه کرد که مجلس یکی از سه قوه است و با یک واقعیتی روبه‌رو است که نمی‌تواند همه آن را تغییر دهد. مهم‌ترین کاری که مجلس می‌تواند انجام دهد، حفظ روحیه مردمی است که در انتخابات و در شکل‌گیری مجلس کارساز شدند. همچنین توجه به «شعار امید، آرامش و حل مشکلات معیشت مردم» است که شعار اصلاح‌طلبان است. دو موضوع آن یعنی امید و آرامش در انتخابات بود و رکن سوم هم توجه به معیشت مردم است. قطعا مجلس آینده باید به معیشت مردم توجه کند و دولت و همه امکانات کشور در این رابطه بسیج شود. اگر مجلس در این مسیر نتواند گام بردار معلوم است که مردم به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کنند. خوشبختانه اولین پروژه کاری مجلس دهم، ریل‌گذاری برنامه ششم توسعه است. باید مجلس بتواند به‌خوبی این کار را انجام دهد تا معیشت مردم به وضوح در آن دیده شود که در این صورت من فکر می‌کنم مجلس موفقی خواهد شد.

* رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود در ایام پایانی سال 94، تأکید کرده‌اند که اگر هم نقدی به شورای نگهبان وارد است باید از مسیر اصلاح قانون پیگیری شود. اصلاح قانون انتخابات موضوعی است که رئیس جمهوری و وزیر کشور هم قبل و بعد از انتخابات هفتم اسفند از آن سخن گفتند. به نظر شما چه بخش‌هایی از قانون انتخابات مجلس نیاز به اصلاح دارد؟ مجلس دهم و همچنین دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری در این زمینه چه باید بکنند؟

– رهبری این عبارت را قبلا هم به شکل دیگری گفته‌اند. من درباره مجلس خبرگان چیزی نمی‌دانم و از سازوکار آن مطلع نیستم و به همین دلیل در مورد لیست کاندیدای مجلس خبرگان هم نظری ندادم ولی کسانی که در این دوره وارد خبرگان شدند دیدند که در این دوره در مقایسه با قبل، مردم رقابتی رأی دادند و و انتخابات بسیار رقابتی شد.

درباره انتخابات مجلس در نوع نگاه برخی دست‌اندرکاران به مردم و بعضی از جریانات و سازوکارها با مشکل رو‌به‌رو بوده‌ و هستیم. مثلا دولت چند ماه کار کرد که انتخابات به صورت الکترونیک برگزار شود اما یک هفته قبل از برگزاری انتخابات شورای نگهبان گفت که من موافق نیستم. بالاخره باید معلوم شود که برگزارکننده انتخابات دستگاه اجرایی است یا ناظر؟

شورای نگهبان ناظر است و باید بر تمام مراحل انتخابات نظارت کند اما نباید در بحث اجرا، باید خودش را عقب نگه دارد تا جایگاه نظارتی حفظ شود. بنابراین قانونی که برگزاری انتخابات مجلس را مورد هدف قرار می‌دهد باید نواقص اجرایی و نظارتی اش برطرف شود. یعنی مجریان در جایگاه اجرا و ناظران در جایگاه نظارت باشند و اگر این اتفاق بیفتد همه مشکلات برطرف می‌شود و هیچ نقدی هم به هیچ یک از ارگان‌ها مطرح نمی‌شود. نقدها آنجا وارد می شود و مسئله از آنجا شکل می گیرد که یکی از دو رکن تصمیم‌گیری اجرا و نظارت در جایگاه خودش تعریف نشود و در حوزه دیگری دخالت داشته باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. جمهوری اسلامی تبدیل شده بقول خودشان اصول گرا اصلاح طلب دولت گرا ولی مردم بفکرنان شب وپرداخت قبوص گران اب برق گاز موبایلن وکرایه ماشین وپول بنزین گران وانوقت اینها خودشان را کردن چند شاخه مانمیدانیم فرق این شاخه ها چیست؟از نطرمردم وقتی .گرانی را میبینند و عدم کارایی بوروکراسی وقانون مند نبودن کشوررا .اینها برایشان مطرحه ون زید باشد یا.؟-؟-؟اینهمه کارگذار ک خود را خدمتگذارمردم میدانن کدامیک میتوانند حل کنند مساله قیمت هندوانه راک درتهران کیلو2هزارتومنه!؟ودرترکیه هندوانه ایران کیلو100تومن میخورند.وخجالتم نمیکشند بجای انکه قیمتها رادرست کنن هی برای قدرت طلبی سروکله هم میزنند انگار اصل قصیه را ک خدمترسانی بمردم کشوره در کاسه فراموشی گذاشته اند فقط اقا ما اقاما میکنن ک چ؟چ ایتکه در مملکت بی قانون شیرتو شیر .هرمنی ک ماشد پولها راحت میبرد وجوابگوی هیچ خلق الله هم نیست اگر قانونه قانون گفته مصونیت قضایی برای احدی نیست.بعد میان دزدی میکنن میگن یارو تا مقام دارد کاریش نمیتوان کرد.به به برای همینه ک همه میدوند مقامی بگیرند.درحالیکه در قوانین مدون کشور ما وهمه کشورهای جهان هیچ مقامی مصونیت قضایی ندارد یعنی هرکس چ مقامدارباشد یابی مقام درصورت انجام جرم باید محاکمه شود.تمام.اگر این رااجرا کردین دیگه همه ماستاشونو کیسه میکنن وبجای گرفتن صندلی پست ومقام فرار میکنن از ترس محاکمه پس بخود ایید ومقام رابرای خدمت بخواهید ن سرقت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا