دولت و کودکانی که سنگ پرت میکنند!
غلامرضا بنیاسدی در یادداشتی با عنوان «دولت و کودکانی که سنگ پرت میکنند!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی اظهارات اخیر چهرههای تندرو علیه رئیسجمهور روحانی نوشت:
اگر از تنش، گلی میرست، امروز، گلستاننشین بودیم همهمان. اگر از تند مزاجیها، آرامش تولید میشد، استرس در این دیار نایاب میشد. اگر از درشتگوییها، طرفی میبستیم، طرفه اوضاعی میداشتیم دیدنی اما…
خودمان بهتر از هر کس میدانیم چه حالی داریم. اصلا هم نیازی به کنایه صحبت کردن نیست تا از زبان شاعر با آن صدای مخملی روانشاد خسرو شکیبایی، بگوئیم «حالِ من خوب است اما تو باور مکن!»
همهی اینها هم «تلخ میوه»هایی است رسته بر سرشاخههای تنش و تند مزاجی و درشتگویی، میروید. فراوان هم هست – متاسفانه – این میوهای که یک عدد آن هم زیاد است و نازیبنده به جامعهای که تکلیف به «یستمعون القول فیتبعون احسنه» شده است. برای مردمانی که به «جادلهم بالتی هی احسن» تربیت یافتهاند اما…
این روزها خیلیها آن تکلیف و این تربیت را فراموش کردهاند و به هم میگویند هرچه را نباید! خسته میکنند ما مردم را این حضرات. آن هم در روزگاری که خستهایم از گرانی و بلبشوی بی نظارتی. جانمان به لب رسیده از آنچه بر ما میرود اما با همه خستگی، پای امنیت و عزت کشور شهیدان و ملکِ ولایت که باشد، قد راست میکنیم و سینه ستبر. کور می کنیم چشمی که به این دیار، چپ، باز شود اما ماندهایم با مسئولان و تریبونداران و صاحب جایگاههای خودمان چه کنیم؟ آن نماینده که خود با حد اقل آرا به مجلس رسیده از زبان اکثریت مردم برای رئیسجمهور، تقاضای چند بار اعدام میخواند و آن تریبوندار دیگر، عیار معنویت و روحانیت رئیسجمهور را به صفر نزدیک میبیند و آن دیگری…
پای خدا و پیغمبر را هم همیشه به میان میکشند اما نمیدانند انگار که کلماتشان به مصداق همان تیشهای است که به ریشه اسلامیت و ملیت، توامان مینشیند. درک درستی از شرایط ندارند انگار آنانی که تکلیفشان اصلاح شرایط است. از آن طرف هم یاران روحانی تیغ کلام و نیزه توئیت در میان میگذارند برای مقابله با بدگویی آن طرفیها و دو طرف، همی میزنند و آن که زخم برمیدارد منافع ملی است و آن که از نفس می.افتد ملتی که سرمایهاش بر سرسره پول ملی هر روز بیشتر پایین میرود!
خبر ندارند از بازار که استعلام قیمت برای ادارات هم درد سری شده به اندازه کلاف سر درگم. تا استعلام قیمت را ثبت سیستم میکنند و قبل از آنکه مدیر بالادستی، تیک بزند، باید استعلام جدید بگذارند که در بازار، قیمتها چند ساعت هم ثبات ندارد چه رسد به چند روز اما در چنین زمانی آن مجلسی مرد، به قول «نقی معمولی»، و آن تئوریسین مرد و آن تریبوندار مرد و آن مشاور و آن دفتردار و… چشم بر واقعیتهای جامعه بسته، چنگ در روی هم میکشند که باز خون بر صورت ملت مینشیند. آن گفتهای نا به جا با این گوهای نسنجیده دارد شر به پا میکند برای کشور. کسی باید دهان اینها را بگیرد.
رئیسجمهور هم باید تدبیر کند گفتههای خود و یارانش را و بداند نیاز نیست هر گفتهای را جواب داد. بداند و به یاران خود بگوید «قطار اگر قدم به قدم بایستد و با کودکانی که به سمتش سنگ پرتاب میکنند مقابله کند هیچگاه به مقصد نمیرسد»؛ به یاد آورد رسم بهشتی بزرگ را که جواب توهینها را هرگز نمیداد و زمانی که دوستانش میگفتند چرا جواب نمیدهی این همه ظلم را می فرمود من وظیفهای ندارم برای جواب دادن و می خواند «إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا» را و میگفت خدا خود دفاع می کند.
حق هم همان بود و هرکه باور دارد که اهل حق است، بر ایمان خویش به خدمت مردم استوار بماند و دفاع از خویش را به خدا واگذارد و خود به تکالیف اصلیاش بپردازد که برای آن کرسی گرفته است. باری، حواسمان به مقصدمان باشد، مبادا مشغول کودک صفتانی شویم که به سوی ما سنگ پرتاب میکنند…
انتهای پیام
این درست! ولی روشنگری چه؟! آیا نباید همان کودک تخس را سرجایش نشاند و به او حالی کرد شان جمهور مردم را بداند و از حد و اندازه ی خود به بهانه ی رای مجلسی بودن، عبور نکند! این رسم را دولت مهرورز بانی بود و همه را به این وادی کشانده و از دو قطبی سازی بی احترامی و ناجوانمردی را باقی گذاشت تا نقد و منتقد بودن و روشنایی به تاریکی جهالت!!!!