خرید تور نوروزی

همه آموزگاریم! | احسان شریعتی

احسان شریعتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «همه آموزگاریم!» نوشت:

بار دیگر در گوشه‌ای از جهان جنایتی رخ داد. فجیع‌ترین وجه تکرار این سنخ رخداد این است که نادانان ملهم از عصر «جاهلیت» ‌بهانهٔ ارتکاب جرم خود را دفاع از پیام‌آوری می‌پندارند که به‌تصریح متن تنها برای این فرستاده شده‌ بود که «برای جهانیان نماد مهر باشد» (۲۱/۱۰۷) و خصلت بارزش این‌که «با خلق ازسوی خدای به مهر خوش‌خو گشته بود، چه اگر ذره‌ای خشن و سخت‌دل می‌بود بی گمان از پیرامونش پراکنده می‌گشتند» (۳/۱۵۹)، و نام آئین و دستور دولتشهرش را دین صلح مدنی با پرهیز از خشونت کور قبایلی صحرانشینان نهاده بود. و اما امروز شماری از دوزخیانِ زمین، محروم نه از دانش، که از خوی و منشِ آدمی، به‌نام برگشت به «بُن‌یاد»ها، با درهم‌آمیزی ظرف و مظروف، تز و آنتی‌تز، عصر و اثر، جاهلیت و اسلام، «ادارهٔ توحش» بدوی و مدنیّت، … امر برایشان مشتبه شده که با جهنم ساختن جهان به بهشت می‌روند. غافل از آن‌که فقط همین یک جرم، به‌ننگ آلودن نام آئین و بنیانگذار، کافیست که جاودانه در آتشی که خود در جهان برافروخته‌اند بسربرند! مگر در این آئین «کشتن شخصی بی‌آن‌که کسی را کشته باشد برابر نبود با کشتن تمامی بشریت؟» مگر آن پیام‌آور از روز نخست دعوتش تا واپسین دم هماره در معرض انواع اهانت و پرخاش و خشونت قرار نگرفته بود و از خود واکنشی جز «ترک»(ذر) و عدم اعتراض(«اعراض») و دل‌گردانی(«تولّی») و صبر و انتظار(و «تربّص») و بصیرت و استماع و مراقبت(«ترقّب») و مُهلت‌(مدارا) و واگذاری(«توکل») و «هجران» نشان داده بود و بدو کار دیگری تکلیف و توصیه شده بود؟ زیرا او «وکیل» و «حفیظ» مردم نبود تا به «جبار» و «مصیطر» و «مکلف» بدل گردد و بکوشد دین خود را از طریق «اکراه» و «حرج» (فشار و زحمت) و «الزام» تحمیل کند. (نگا. بازرگان، عبدالعلی، «آزادی در قرآن»، تهران: قلم، چ.۲، ۱۳۸۶)

نتیجهٔ منطقی این که این قول و فرض را بپذیریم که همان‌ منشی که روزی بر محمد و خاندانش دشنام می‌گفت و او به شیوه‌های فوق با آنان مدارا و مقابله می‌کرد، امروزه به‌بهانهٔ دفاع از او و دینش فرمان قتل علیه بدگویان («سبّ») او می‌دهد تا نام او را به ننگ آلوده و رسمش را به خون رنگین ‌سازد و در ذهن و ضمیر مردم سراسرارض دین رحمت را کیش نفرت بنمایاند و به گرایش‌های اسلام‌هراسانه، نژادپرستی مسلمان ستیز راست افراطی و جنگ‌های نوصلیبی قدرت‌های مسلط دامن زند و بهانه و میدان تاخت‌وتاز بخشد.

خطاب به چنین مسلمان‌نمایان جاهلی می‌شایست باردیگر نهیب زد که “بریده باد دست ابی‌لهب‌”های روزگار، و دور باد لکهٔ ننگ دین «کفر» و «شرک» از دامانِ دین «سلم» و «توحید»! دین شما برای خودتان و دین ما برای خودمان. لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ!

هر کس با شیوه‌ای که برای چگونه بودن خود در جهان و کُنش‌ ورزیدن در جامعه و با هم‌نوعان خویش برمی‌گزیند آموزگاری می‌گردد از برای جهانیان. آزرده از گزند بدآموزی‌های شاگردان نآموخته‌ از آئین و از گذشت روزگار، بیآییم و با پرهیز از خشونت عصر «جهل»، آموزگار مهر، آدمیّت و مدنیّت، «مدارا و مروّت» (با دشمنان و با دوستان) گردیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا