صد نکته محسن امینزاده درباره دیپلماسی و امنیت ملی ایران
محسن امینزاده، معاون وزارت امور خارجه دولت اصلاحات در وبسایت مشق نو نوشت:
استراتژی هستهای ایران
۱) همچنان افراطیترین دشمنان و مخالفان ایران در جهان، برای پیشگیری از احیای برجام تلاش میکنند. طبعا این تلاشها نشاندهنده اهمیت زیاد برجام برای ایران و اهمیت زیاد عدم اجرای آن برای دشمنان و مخالفان ایران در سطح جهان است.
۲) اجرای برجام فقط گواهینامه همراهی جامعه جهانی با برنامه توسعه هستهای ایران نیست، بلکه بهمنزله خروج ایران از انزوا با حفظ صنایع صلحآمیز هستهای خود، باز شدن اقتصاد جهانی بهروی اقتصاد ایران و نقشآفرینی بینالمللی ایران است.
۳) برجام بزرگترین موفقیت تاریخ دیپلماسی ایران و حرفهایترین و تخصصیترین تدبیر ممکن برای خارج کردن پرونده ایران از اختیار مطلق آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل بوده است.
۴) تنها یک راهحل خیلی بهتر از برجام وجود داشته است؛ عدم اقدامات دولت احمدینژاد برای کشاندن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحویل آن به دولت آمریکا. در سال ۱۳۸۴ با ادامه مذاکرات ایران با جامعه بینالمللی نه زیانی به برنامه هستهای تحمیل میشد و نه راه تحریمهای بینظیر جهانی علیه ایران هموار و پایا میشد.
۵) ایران در بهترین دوره روابط خارجی پس از انقلاب و کمتنشترین مناسبات با آمریکا در دولت خاتمی، صاحب تکنولوژی غنیسازی هستهای شد.
۶) دولت احمدینژاد با بدترین کارنامه فعالیتهای دیپلماتیک پس از انقلاب، مسیر رفتن پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال تحریمهای بینالمللی علیه ایران به رهبری آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل را هموار کرد. مذاکرهکنندگان هستهای دولت احمدینژاد نیز بهکلی فاقد صلاحیت حرفهای برای مذاکره با جامعه جهانی و حل بحران هستهای بودند.
۷) برجام راهحل شگفت خروج پرونده ایران از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد در شورای امنیت سازمان ملل و خروج کشور از این فاجعه ساخته شده توسط ماجراجویان و کاسبان تحریم در دولت احمدینژاد بود.
۸) مذاکره مقتدرانه دیپلماتیک هیچ نسبتی با سخنرانی برای بسیجیان ندارد. دیپلماسی حرفهای در آموزههای سپاه و بسیج و حتی سپاه قدس جایی ندارد و نیازمند دانش، تخصص، تجربه، بینش و خرد راهبردی، شجاعت هماوردی در مذاکره و چانهزنی دیپلماتیک، اعتماد به نفس و قدرت تاثیرگذاری، اقناعسازی و خلاقیت در مذاکره است.
۹) شباهت برخی اظهارات دکتر ولایتی وزیراصولگرای امور خارجه و دکتر صالحی وزیر دوره کوتاه پایان دولت احمدی نژاد با دیدگاه های اصلاح طلبان در مورد خطرات ماجراجویی بجای دیپلماسی، موید دیدگاه های مشترک صاحبان تجربه و تخصص سیاست خارجی در مورد ضرورت دیپلماسی حرفه ای و خطر دیپلماسی ستیزی در تحقق امنیت ملی و توسعه ملی است.
۱۰) در روابط بینالمللی هیچ پدیدهای مطلق نیست. نه دوستیها و دشمنیهای میان دولتها ابدی است و نه فرصتها و تهدیدها پایدار است.
۱۱) تجربهها نشان میدهد که ایران در وضعیت دیپلماسی مقتدرانه از فرصتهای مهمی برای اقتدار ملی و توسعه ملی خود برخوردار شده است و در وضعیت اقدامات ماجراجویانه، در سطح جهان در موضع ذلت قرار گرفته و فرصتهای مهم خود را برای اقتدار ملی و توسعه ملی از دست داده است.
قدرت نرم آمریکا علیه ایران
۱۲) تحریمهای دولت ترامپ علیه ایران موفقیت بزرگی برای آمریکا بهمنظور نمایش تواناییاش برای اعمال تحریم نامحدود علیه یک کشور با حداکثر کارایی بود.
۱۳) هرچند مقاومت ملت و زمینگیر نشدن کامل اقتصاد ایران موفقیت مهمی برای ایران بود؛ اما بیتوجهی نسبت به ابعاد موفق تحریمهای آمریکا میتواند به اشتباهات بزرگتر راهبردی در ایران منجر شود.
۱۴) در دولت ترامپ هیچ کشور جهان بدون مجوز رسمی و یا ضمنی آمریکا هیچ همکاری اقتصادی را با ایران آغاز نکرد و همکاریهای پیشین خود را نیز ادامه نداد.
۱۵) تحریمهای اقتصادی ترامپ علیه ایران در حالی اجرا شد که بهلحاظ توان تکنولوژیک، آمریکا بیش از هر زمانی قادر به رصد و کنترل اقتصاد ایران و ردیابی اجرای تحریمهای مورد نظرش علیه ایران بهویژه در شبکه بانکی بینالمللی بود.
۱۶) تکروی آمریکا و توانایی این کشور برای اعمال مقاصد مورد نظرش در بازار جهانی فقط برای ایران تکاندهنده نبود. همه رقبای آمریکا در سطح بینالمللی در مقابل آن ناتوان بودند. ایران باید به این ظرفیت آمریکا بهعنوان مهمترین تهدیدکننده قدرت و امنیت ملی خود توجه جدی داشته باشد.
۱۷) آمریکا در وضعیتی از برجام خارج شد که با حداکثر شدن ظرفیت استخراج نفت خام از لایههای شیل، از نفت خلیجفارس بینیاز شده بود و از توقف کامل صدور نفت ایران منتفع میشد.
۱۸) پیامدهای بیمشکل حذف نفت ایران از بازار جهانی، نشان میدهد که نفت همچون دو دهه پیش کالای راهبردی کمیاب مورد نیاز جامعه جهانی نیست و درآمدهای نفتی، درآمدهای ثابت و توقفناپذیر اقتصاد ایران و پشتوانه امنیت اقتصادی ایران و امنیت ملی ایران محسوب نمیشود.
۱۹) در هنگام شروع تحریمهای ترامپ، همه خارجیان ایران را ترک کرده بودند و با ابتکارات و تهدیدات دولت پنهان و سپاه عملا هیچ کمپانی خارجی وارد هیچ فعالیت اقتصادی جدید قابل توجهی با ایران، پس از امضای برجام نشده بود.
۲۰) برای اولینبار هیچ مانع واقعی برای اقدام نامحدود آمریکا علیه شرکتهای اروپایی وجود نداشت و همه راهحلهای اروپاییان برای کار اقتصادی با ایران و دور زدن تحریم های آمریکا، کاملا ابتدایی و نهایتا غیر قابل اجرا بود.
۲۱) برای اولینبار مشخص شد که هیچ کشور جهان حتی چین که در رقابت اقتصادی واقعی با آمریکاست، قادر نیست در مقابل هزینه دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران مقاومت کند.
۲۲) با تحریم آمریکا تقریبا همه کشورها از همکاری اقتصادی با ایران فاصله گرفتند و نهایتا فعالیتهای اقتصادی به مبادلات تجاری غیررسمی با عراق و افغانستان محدود ماند.
۲۳) بیتردید ایران برای تامین منافع ملی خود و قدرت ملیاش نیازمند توسعه ملی است و برای تامین امنیت ملی خود نیازمند قدرت بازدارندگی اقتصادی است. ایران حتی برای تحقق سیاستهای با گرایش اقتصاد درونزا نیز به «دیپلماسی جهانی» و «سیاست خارجی توسعهگرا» برای باز نگه داشتن بازارهای سرمایه و تجارت و تکنولوژی به روی اقتصاد و صنعت و تجارت ایران نیازمند است.
سیاستورزی در پرمناقشهترین منطقه جهان
۲۴) زیستن در میان ۱۵ همسایه و در مرکز بحرانخیزترین منطقه جهان، سیاست خارجی ایران را در حد یک قدرت بزرگ، حساس، پیچیده و پر مشغله کرده است. این وضعیت ایجاب میکند که وزارت امور خارجه ایران با قویترین و با کفایتترین نیروهای ملی و با اختیار و قدرت کافی، مدیریت همهجانبه مناسبات جهانی ایران را راهبری کند.
۲۵) بیشک دیپلماسی منطقهای ایران یکی از ظرفیتهای اصلی قدرت ملی و امنیت ملی ایران در سطح بینالمللی است.
۲۶) دیپلماسیهراسی و انزواگرایی خودخواسته ایران و خارج شدن مدیریت دیپلماسی منطقهای از وزارت خارجه، مهمترین موانع بهرهمندی کشور از فرصتهای مهم بینالمللی متکی به تحولات منطقهای و دیپلماسی منطقهای ایران است.
۲۷) تجربه همکاری وزارت خارجه و نهادهای نظامی و اطلاعاتی، تحت مدیریت دیپلماسی وزارت خارجه در دولت اصلاحات، امکان بهرهمندی ایران را از تحولات حتی خطرناک منطقه مانند حمله آمریکا به افغانستان و عراق، به بهترین شکل فراهم کرد.
۲۸) در دولت اصلاحات دیپلماسی منطقهای ایران وجههای فراتر از منطقه پیدا کرد و موقعیت متحدان ایران در منطقه، از جمله شیعیان لبنانی نیز ارتقاء پیدا کرد.
۲۹) نقش دیپلماتیک وزارت امور خارجه ایران در مذاکره و تعامل با جامعه جهانی از جمله آمریکا باعث شد که تحولات سیاسی پس از حمله آمریکا به افغانستان و عراق به نفع امنیت منطقه و ملتهای افغانستان و عراق رقم بخورد.
۳۰) ظرفیت دیپلماسی منطقهای ایران در دولت اصلاحات پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بهشکلی در دولت احمدینژاد نیز کارا بود. این وضعیت تا پایان دولت اوباما در آمریکا ادامه پیدا کرد اما دولت احمدینژاد فاقد صلاحیت بهرهبرداری از آن بود.
۳۱) به میزانی که ایران در منطقه و جهان قدرتمندتر و فرصتمندتر میشود باید دیپلماسی قدرتمندتر و فرصتسازتری را در صحنه بینالمللی دنبال کند.
۳۲) مقتدرتر شدن ایران همراه با انزوای دیپلماتیک ایران نهتنها فرصتساز نیست بلکه میتواند تهدید کننده باشد و نگرانیهای کشورهای منطقه و جامعه جهانی را نسبت به قدرتمند شدن ایران افزایش دهد و باعث تشدید اقدامات علیه ایران شود.
۳۳) متقابلا مدیریت تحولات منطقه در سطح جهان توسط رقیبان ایران میتواند برای امنیت ملی و قدرت ملی ایران مشکلآفرین و خطرساز باشد.
۳۴) تجربه چهار دهه نشان میدهد که ایران در پیشبرد راهبردها و اهداف منطقهای خود در تعاملات فعال بینالمللی معمولا بسیار موفقتر عمل میکند. فرصتهایی که در دیپلماسی بسته ایران تحت مدیریت نظامیان حاصل نمیشود و یا نتایج وارونه بهدست میدهد.
۳۵) گسترش و بهبود روابط با کشورهای منطقه یک ضرورت قطعی امنیت ملی ایران و قدرت ملی ایران است.
۳۶) غیبت ایران در صحنه دیپلماسی بینالمللی منجر به تاثیرپذیری جامعه جهانی از دیپلماسی بینالمللی رقیبان ایران میشود؛ نقش اسرائیل و عربستان سعودی در دهه گذشته به روشنی خطرات این خلاء را نشان میدهد.
مبارزه با تروریسم
۳۷) به دنبال سر بر آوردن داعش، یکی از خشنترین و خطرناکترین نمادهای تروریسم مدعی اسلام اصیل در سوریه و عراق و گسترش اقدامات تروریستی داعش در جهان، نقش سپاه قدس در مقابله با این گروه اهمیت زیادی پیدا کرد.
۳۸) به باور من یکی از علل انعطاف آمریکا در پرونده هسته ایران در دولت اوباما، وضعیت منطقه خاورمیانه و قدرت گرفتن مداوم داعش در عراق و سوریه و نقش ایران در کنترل این بحران بود.
۳۹) کنشگری مقتدرانه نظامیان ایران در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه زمینهساز فرصتهای بزرگ برای قدرت ملی و توسعه ملی ایران و کنترلکننده تهدیدهای امنیت ملی و قدرت ملی ایران است.
۴۰) کنشگری مقتدرانه در خارج از مرزها مستلزم یک دیپلماسی مقتدرانه و مدیریت دیپلماتیک همه کنشهای سیاسی، نظامی و امنیتی و راهبردی است. هیچ نهادی جز نهاد سیاست خارجی صلاحیت مدیریت کنشهای بینالمللی را ندارد.
۴۱) نظامیگری در برون مرزها اگر تحت مدیریت قوی و متمرکز دیپلماتیک نباشد نهتنها فرصتساز نیست؛ بلکه میتواند مولد و زمینهساز تهدید امنیت ملی باشد.
۴۲) نظامیان به خاطر ماهیت، رویهها و محیط کاری کاملا متفاوت، فاقد صلاحیت مدیریت دیپلماتیک تحولات هستند و حتی قادر نیستند در صحنه بینالمللی از هویت و اهمیت کنشهای موثر و مقتدرانه نظامی خود بهدرستی حراست کنند.
۴۳) بهعنوان یک ضرورت مهم امنیت ملی و قدرت ملی ایران، مدیریت دیپلماتیک همه کنشهای منطقهای ایران از جمله کنشهای نظامی باید به وزارت خارجه منتقل شود و مناسبات میان نهادهای نظامی و امنیتی با وزارت خارجه، در داخل کشور توسط شورای عالی امنیت ملی ایران هماهنگ شود.
۴۴) با دیپلماسی فعال منطقهای نهتنها ایران قادر است حضور منطقهای خود را در سطح جهان توجیه کند بلکه قادر است با تکیه بر تواناییهای نظامی و راهبردی خود در منطقه، موقعیت خود را در سطح جهان ارتقاء دهد.
۴۵) تضاد منافع ایران و آمریکا در مسائل منطقه جز بر سر اسرائیل شدید نیست و تفاوت منافع آمریکا و ایران در سایر مسائل منطقه، کمتر از تضاد منافع راهبردی ایران با کشورهای منطقه بهویژه اسرائیل، عربستان سعودی، سایر کشورهای عرب خلیج فارس، و حتی پاکستان و روسیه و گاه ترکیه است.
۴۶) اگر نظامیان همچنان دیپلماسی منطقهای ایران را در حاشیه نظامیگری نگه دارند و به مدیریت دیپلماسی تن ندهند، با لابیهای موفق اسرائیل و کشورهای رقیب منطقهای ایران، قدرت منطقهای ایران به تهدیدهای علیه امنیت ملی و توسعه ملی ایران بدل خواهد شد.
۴۷) ایران نهتنها هیچ زیانی در مذاکره با جامعه جهانی بر سر مسائل منطقهای نخواهد دید، بلکه قادر خواهد بود که در جامعه جهانی مطالبهگر باشد و فرصتهای مهمی در سایر حوزههای منافع ملی نیز کسب کند.
۴۸) ایران برای بازسازی موقعیت خود در دیپلماسی منطقهای و دیپلماسی جهانی باید الزاما به سه اقدام اساسی مبادرت کند:
الف. سپاه قدس باید دخالت در دیپلماسی را کاملا متوقف کند و آن را به وزارت امورخارجه بسپارد. ماموریتهای خود را به ماموریتهای نظامی محدود کرده و کاملا تحت مدیریت دیپلماتیک وزارت خارجه درآورد و ناهماهنگیهای احتمالی خود را از طریق شورای عالی امنیت ملی برطرف کند.
ب. ایران باید نهتنها از مذاکره بر سر مسائل منطقهای نهراسد؛ بلکه با دیپلماسی مقتدرانه منطقهای پیشگام گفتوگو با جامعه جهانی باشد. ایران با دیپلماسی قوی بینالمللی میتواند دیپلماسی تاکنون موفق اسرائیل و عربستان سعودی را خنثی و حتی عمده کنشهای نظامی منطقهای خود را موجهتر کند.
پ. وزارت امورخارجه باید بهصورت واقعبینانه مشترکات و تعارضات خود با جامعه جهانی را درک کند و با دیپلماسی فعال؛ هرچه سریعتر به مدیریت دیپلماسی ایران در افغانستان، یمن، عراق، سوریه و لبنان بازگردد و اجازه ندهند که دستاوردهای ربع قرن گذشته در دیپلماسی منطقهای بهطور کامل از بین برود.
بازدارندگی نظامی و اقتصادی
۴۹) توان نظامی یک کشور و ظرفیت بالای بازدارندگی نظامی برای حراست از قدرت، صلح، امنیت، ثروت و تمامیت سرزمینی کشور یک ضرورت قطعی است. بهرغم این قدرت نظامی بدون قدرت اقتصادی نشانهای کافی برای عزت و سربلندی و اقتدار ملی ایران نیست. مانع تحقیر ملت ایران نیست. حتی نشانه اطمینان نسبت به ثبات و تمامیت ارضی کشور هم نیست.
۵۰) ایران با تواناترین نیروی انسانی در منطقه در وضعیت نابسامان و فعلا فلاکتباری در غالب حوزههای اقتصادی قرار دارد. اینها همه محصول عملکرد دولت پنهان و ماجراجویانی است که حداقل از ۱۵ سال پیش از انزوا، تحریم، ترس جامعه از ناامنی و جنگ، درگیریهای منطقهای، تهدید و ارعاب داخلی و… ارتزاق کردهاند.
۵۱) تحریمهای اقتصادی ترامپ علیه ایران در حالی اجرا شد که بهلحاظ توان تکنولوژیک، آمریکا بیش از هر زمانی قادر به رصد و کنترل اقتصاد ایران و ردیابی اجرای تحریمهای علیه ایران بهویژه در شبکه بانکی بین المللی شده بود. عملا نظامیان و نهادهای نظامی نهتنها فرصت اقتصادی پنهانی بهدست نیاوردند بلکه از بودجه متعارف خود نیز محروم شدند.
۵۲) اتحاد جماهیر شوروی در حالی فروپاشید که صنایع عظیم نظامی شوروی هماورد صنایع نظامی آمریکا بودند و بهرغم آنکه شوروی صادر کننده سلاح نیز بود؛ اما آنچه کمر ابرقدرت تا دندان مسلح شوروی را شکست؛ ناتوانی اقتصادی این کشور بود.
۵۳) ظاهرا راهبرد دولت ترامپ فلج کردن اقتصاد ایران با استفاده از تکنولوژی بیرقیب خود در کنترل مبادلات بانکی جهان از یک سو و کشاندن ایران به مسابقه تسلیحاتی منطقهای بود. راهبردی که بدون تغییر راهبرد ایران میتواند ایران را در مسیر خطرناک فروپاشی شوروی سوق دهد.
۵۴) موفقیت آمریکا در همراه کردن چین، هند، روسیه، تمام اتحادیه اروپا و همسایگان ایران در تحریم ایران با خود، نشاندهنده کارآیی و توان تخریب عظیم قدرت نرم آمریکا در مبارزه با ایران است.
۵۵) تحقق توسعه ملی ایران شدیدا وابسته به رفع تحریمها علیه ایران و باز شدن مجدد درهای اقتصاد جهانی به روی ایران در وضعی مشابه پیش از سال ۱۳۸۴ است.
۵۶) توسعه صنایع نظامی و افزایش قدرت تسلیحاتی ایران مستلزم قدرت اقتصادی بیشتر است.
۵۷) نظامیان باید درک کنند که بهرغم روابط نزدیکتر نظامیان با چین، هند و حتی روسیه، تداوم مناسبات با این کشورها نیز مستلزم رفع تحریمهای آمریکاست.
۵۸) نظامیان ایران باید بدانند که با کاهش اهمیت راهبردی نفت و انرژی، ایران باید توجه زیادی نسبت به ظرفیتهای راهبردی دیگر اقتصاد ایران به ویژه احیای همه فرصتهای ترانزیتی خود داشته باشد.
۵۹) سپاه باید خطای راهبردی نابودکننده و فرصتسوز خود در تخریب فرصت توسعه فرودگاه امام خمینی در سال ۱۳۸۳ را جبران کند و برای باز شدن مسیر ایران به روی همه پروازهای ممکن میان اروپا و آسیا و اهتمام ویژهای داشته باشد.
۶۰) ایمنسازی مجدد آسمان ایران و روان کردن خدمات فرودگاهی و ترانزیتی ایران بیش از همه به تغییر خطمشی نظامیان در دخالتهای مخرب گذشته در حملو نقل هوایی و ترانزیتی کشور نیاز دارد.
۶۱) با توجه به آسیب پذیر شدن فزاینده اقتصاد اروپا در برابر اقتصاد آمریکا و آسیا، ایران باید در این فرصت مهم، مناسبات اقتصادی خود را با اروپا به موازات آسیا، برای جهش اقتصادی و صنعتی خود گسترش دهد. سازمانهای اطلاعاتی و نهادهای نظامی باید از تخریب روابط ایران و اروپا خودداری و راه را برای بهرهمندی ایران از فرصت روابط گستردهتر با اروپا باز کنند.
دیپلماسی عمومی؛ ضرورتی در مواجهه با تهدیدات آمریکا
۶۲) کلید محاصره و تهاجم اقتصادی علیه ایران پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۳۷۵ در دوره ریاستجمهوری بیل کلینتون توسط جمهوریخواهان در کنگره آمریکا با تصویب قانون ایلسا زده شد، اما این قانون تا سال ۱۳۸۶ توسط دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا اجرا نشد.
۶۳) اهمیت دیپلماسی ایران آن است که در هر شرایطی تهدیدات را خنثی و فرصتها را تقویت کند. کاری که دولت خاتمی در آن موفق بود و دولت احمدی نژاد همه فرصتها را منهدم کرد.
۶۴) ساختار حاکمیت آمریکا یکپارچه نیست. باید با درک درست نسبت به وجوه مختلف این موضوع، دیپلماسی ایران در تعامل با جناحهای مختلف حاکمیت آمریکا تاثیرگذار باشد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بیش از هر زمانی نقش لابیها را در سیاست آمریکا به نمایش گذاشت.
۶۵) ایران باید ضمن تلاش برای کاهش تنش با دولت آمریکا، برای کنترل و خنثی کردن کنشهای مخرب در افکار عمومی آمریکا نیز تلاش کند و همچنین به صورت غیرمستقیم به طرفداران رابطه با ایران در حاکمیت آمریکا کمک کند که سیاست کاهش فشارها بر ایران را دنبال کنند.
۶۶) مسلما لابیهای صهیونیستها، عربها بهویژه عربستان سعودی و گروههای ضد حکومت ایرانی بهویژه مجاهدین خلق، تاثیرات قابل توجهی روی رفتار دولت ترامپ و بهتبع آن روی منافع ملی ایران و امنیت ملی داشتهاند. خنثیسازی این لابیها باید به بخشی از دیپلماسی ایران در خنثیسازی تهدیدات در آمریکا بدل شود.
۶۷) ایران باید همکاریهای اقتصادی خود را با کمپانیهای کلیدی آمریکا نهتنها برای تجارت و انتقال تکنولوژی و توسعه صنعتی بلکه به منظور بهرهمندی از نفوذ آنان برای دستیابی به اهداف خود در آمریکا و خنثی کردن مقاصد ماجراجویانه احتمالی جناحهای سیاسی و لابیهای تاثیرگذار، گسترش دهد.
۶۸) ایران باید روی استفاده از ظرفیتهای رسانهای آمریکا برای بازسازی چهره ایران در افکار عمومی آمریکا برنامهریزی کند.
۶۹) وزارت خارجه باید به عنوان یک راهبرد ملی، با کمک نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور و پس از اطمینان از تغییر خطمشی تهدیدکننده و وحشتزای آنان نسبت به ایرانیان مقیم خارج، با جدیت روی تقویت لابیهای اکثریت ایرانیان مقیم آمریکا که مدافع رفع تحریمهای ایران و مدافع کمک به اقتصاد و معیشت مردم ایران هستند برنامهریزی جدی کند.
دیپلماسی منطقهای، فرصت جهانی ایران
۷۰) ایران در مواجهه با سیاستهای ماجراجویانه ترامپ با نمایش ظرفیتهای نظامی عملیاتی نشده خود، بازدارندگی نسبت به تهدیدات نظامی خارجی را افزایش داده است؛ اما باید برای پیامدهای منفی تحرکات خود نیز تدبیر کند.
۷۱) دنبال کردن تحولات منطقهای در تعاملات جهانی ضمن آنکه برای ایران در صحنه بینالمللی فرصتساز است، از تنزل سطح کنشهای دیپلماتیک بینالمللی ایران به کشمکشهای منطقهای، پیشگیری میکند.
۷۲) مناسبات تجاری با کشورهای همسایه برای ایران ضروری و فرصتساز است. هر نوع پیوند و همکاری اقتصادی و تجاری موثر و ماندگار میان ایران و همسایگان ایران ضریب تهدیدکنندگی و تهدیدشوندگی را کاهش میدهد.
۷۳) ضرورت دارد که افزایش اقتدار نظامی ایران با اتخاذ تدابیر موثر اعتمادسازی با کشورهای کوچک منطقه همراه باشد.
۷۴) تا همین مرحله رسمی شدن روابط اسرائیل با بحرین و امارات و علنی شدن ارتباطات اسرائیل با عربستان سعودی در بالاترین سطح و رسمیتیافتن حضور اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در کشورهای خلیج فارس، موفقیتهای بزرگ دیپلماتیک و اطلاعاتی برای اسرائیل محسوب میشود و بهلحاظ امنیتی نیز برای ایران تهدیدکننده است.
۷۵) ایران باید مراقب مقاصد راهبردی روسیه در خاورمیانه و مناسبات این کشور با اسرائیل باشد. همچنین باید توجه داشته باشد که موضع چین نسبت به جریانهای افراطی در پاکستان و افغانستان با ایران تفاوتهای قابل توجهی دارد.
ایرانیان مقیم خارج؛ فرصت توسعه ملی ایران
۷۶) ایرانیان مقیم خارج از کشور سرمایه بزرگی برای توسعه ملی ایران هستند. ایرانیان مقیم خارج از کشور غالبا دارای تحصیلات عالیه، تمکن مالی مناسب و بالا و مشاغل مناسب هستند. ثروت و سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور را تا ۱۵۰۰ میلیارد دلار برآورد میکنند.
۷۷) اقتضا میکند که در ایران کشمکش بر سر جذب سرمایه خارجی پایان یابد و به صورت اجماعی جذب و تشویق سرمایهگذاری خارجی به یک وظیفه مشترک همه نهادهای بدل شود. بدل شدن نقش مخرب نظامیان و امنیتیها و اطلاعاتیها به نقش سازنده آنان در این زمینه یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
۷۸) چینیتباران در فراهم کردن باور نسبت به امنیت سرمایهگذاری و اعتبار قوانین و مقررات در چین برای سرمایهگذاران خارجی خیلی بالا بوده است. ایران باید با جذب سرمایهگذاران ایرانی و باورپذیر کردن امنیت سرمایهگذاری، عدم مصادره دارایی، عدم مواجهه سرمایهگذار با دخالتهای نظامی و امنیتی و پلیسی در اقتصاد و غیره زمینه واقعی سرمایهگذاری خارجی را در ایران فراهم کند.
۷۹) در حال حاضر مهمترین سد راه بهرهمندی اقتصاد ایران از ظرفیت عظیم ایرانیان مقیم خارج از کشور، دخالت تهدید کننده و مخرب نهادهای نظامی و اطلاعاتی علیه ایرانیان مقیم خارج از کشور است. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی در حال حاضر بهصورت مداوم نگرانی و وحشت ایرانیان مقیم خارج از سفر به ایران و داشتن دارایی در ایران و تجارت با ایران را افزایش میدهند.
۸۰) نهادهای نظامی و اطلاعاتی باید با توجه به اشتیاقی که نسبت به چین دارند حداقل با کسب تجربیات چین رویههای خود را نسبت به ایرانیان مقیم خارج تغییر دهند.
۸۱) ایرانیان مقیم خارج میتوانند ظرفیت بزرگ گردشگری ایران و هموارکننده مسیر گردشگری سایر خارجیان نیز باشند. این مهم نیز مستلزم تضمین امنیت سفر آنان به ایران است؛ تضمینی که با اقدامات قضایی و اطلاعاتی و امنیتی افراطی و فزاینده علیه ایرانیان مقیم خارج از کشور هر روز برای آنان کمتر میشود.
توسعه ملی؛ چتر بزرگ همگرایی ملی ایران
۸۲) ایران از جمله کشورهای نادر جهان است که جمعیتاش یک ترکیب موزاییکی زیبا از اقوام مختلف است و این ساختار قومی مانعی در جهت انسجام ملی جامعه ایران نیست.
۸۳) در یک قرن گذشته موضوع دین و مذهب از یک سو و روند نزولی وضعیت زندگی و معیشت در شوروی باعث شده که برخی واگراییهای مقطعی میان اقوام ایرانی بیاثر و حتی باعث تقویت هویت ایرانی این اقوام بشود.
۸۴) اقوام ایرانی سالیان درازی است که از خویشاوندان قومی خود در سرزمینهای دیگر رفاه و معیشت بهتر و فرصتها و بهرهمندی اقتصادی بیشتری داشتهاند.
۸۵) بهصورت تاریخی برای اولینبار اکثر اقوام ایرانی ساکن مرزهای کشور با دولتهای مستقل و یا مناطق فدرالی با هویت قومی و زبانی مشابه، همسایه هستند. این تغییر بهویژه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی و تشکیل دولتهای مستقل در قفقاز و آسیای میانه و تغییر وضعیت عراق چشمگیرتر شده است.
۸۶) به نظر میرسد که روند و سرعت توسعه در آن سوی مرزهای ایران در حال پیشی گرفتن از روند توسعه درون مرزهای ایران است. این تغییر روند در کشورهای عرب خلیج فارس و در ترکیه بارز است و در سایر کشورها تدریجا قابل توجه میشود.
۸۷) براساس روندهای کنونی ایران در سالهای آتی بهلحاظ توسعه اقتصادی از اکثر ۱۵ همسایه خود عقب خواهد ماند و درآمد سرانه مردم ایران که اکنون از تمام کشورهای عرب خلیج فارس و ترکیه و روسیه کمتر است، از اکثر غالب کشورهای همجوار ایران کمتر خواهد شد.
۸۸) بدیهی است که کوچکتر شدن مداوم اقتصاد ایران بهمنزله کاهش مداوم قدرت ملی ایران در سطح جهان و به منزله فقیرتر شدن مردم ایران و ضعیفتر شدن توان ملی ایران حتی برای دفاع از امنیت ملی کشور است. اما تحولات قومی در منطقه این هشدار را میدهد که روند روبه نزول اقتصاد ایران در کنار روند روبه صعود اقتصاد کشورهای منطقه میتواند منجر به تحول جانبی شکلگیری روند واقعی واگرایی قومی در بخش های از سرزمین ایران نیز بشود.
۸۹) ملت ایران شایسته بهترینها است و در سایه بازگشت ایران به یک توسعه مقتدرانه پایدار، پیوندهای قومی ایرانیان با همسایگان همزبان خود مبدل به سرمایه ملی و فرصت ملی ایران برای حضور مقتدرانه اقتصادی و راهبردی در منطقه خواهد بود و داشتن هویت ایرانی برای همه اقوام ایرانی بهمنزله فرصتمندتر شدن آنان در سطح منطقه بهلحاظ منزلتی، معیشتی و اقتصادی خواهد بود.
۹۰) تحقق این چشمانداز مقتدرانه از امنیت ملی و همبستگی ملی ایران در سایه توسعه ملی ایران، وابسته به سیاست خارجی قدرتمند توسعهگرای ایران در آینده است که در وهله اول درهای اقتصاد جهان را بهروی توسعه کشور بگشاید و در وهله بعد مناسبات منطقهای ایران را با همسایگان خود، به فرصتهای اقتصادی برای ایران و ملت ایران بدل کند.
اجماع ملی؛ رمز تحقق اقتدار ملی ایران
۹۱) ظاهرا جریانهای تندرو داخلی از بسته شدن درهای جامعه جهانی به روی اقتصاد ایران همچنان خشنود میشوند.
۹۲) هرچند که تشدید مشکلات اقتصادی کشور دخالت بیشتر نظامیان و امنیتیها و اطلاعاتیها در امور اقتصادی را قابل توجیه میکند، اما در تحریمهای اخیر برخلاف گذشته نظامیان نیز خسارات سنگینی را متحمل شدهاند.
۹۳) هنگامیکه دولت پنهان درصدد تخریب برجام برآمد تردیدی نسبت به نقش کاسبان تحریم، وجود نداشت. تلاش همهجانبه آنان در ممانعت از تصویب FATF در مجمع تشخیص مصلحت به همین دلیل قابل توجیه بود.
۹۴) نظام باید در کنار تقویت دیپلماسی جهانی خود، تکلیف جریانهای مخرب سیاست خارجی ایران در دولت پنهان را روشن کند. اقداماتی که فقط نشانه رقابتهای سیاسی در ایران نیست بلکه غالبا اهداف دشمنان ایران را نیز تامین میکند و به تخریب ظرفیتهای دیپلماسی جهانی ایران برای تامین امنیت ملی و تقویت قدرت ملی ایران منجر میشود.
۹۵) تحقق بازدارندگی مقتدرانه برای تامین امنیت ملی ایران و تحقق توسعه ملی برای ارتقای قدرت ملی ایران شدیدا به دیپلماسی موفق ایران نیازمند است.
۹۶) صرفنظر از علائق و تمایلات جناحی کنشگران سیاسی در ایران، فرصتها و تهدیدهای پیشروی ایران اقتضا میکند که فعالان سیاسی در یک اجماع فراگیر ملی با پدیدههای تهدیدکننده امنیت ملی و قدرت ملی ایران مواجه شوند.
۹۷) بازسازی ظرفیت بزرگ دیپلماسی جهانی ایران و فاصله گرفتن از انزواطلبی خواسته یا ناخواسته، مستلزم همکاری و همدلی همه جناحهای سیاسی است. تمامی دلسوزان نسبت به کشور و ملت ایران تمایل دارند که راه را برای سیاستورزی جهانی با یک حمایت اجماعی در داخل کشور هموار کنند؛ حتی اگر خود نقشی در تحقق این سیاستورزی نداشته باشند.
۹۸) امنیت ملی ایران در گرو توسعه ملی و بازسازی اقتصاد در حال نزول ایران و بازسازی اقتصاد ایران در گرو بازسازی روابط بینالمللی و دیپلماسی جهانی ایران است و بازسازی دیپلماسی جهانی ایران به همدلی و همکاری همه جناحها و جریانهای صاحب قدرت پیدا و پنهان ایران نیازمند است. تحقق چنین وضعیتی، مستلزم دخالت و محوریت و حمایت رهبری است.
۹۹) تمامی راهحلهای نامبرده ضروری برای رفع بحرانهای کنونی کشور در چارچوب استفاده از فرصتهای بزرگ دیپلماسی جهانی ایران، مستلزم اجماع ملی با محوریت رهبری است.
۱۰۰) برخی تحولات مهم مانند اجازه رهبری برای تداوم بررسی پرونده FATF در مجمع تشخیص مصلحت و همچنین تاکید رهبری بر ضرورت تلاش برای پایان دادن هرچه سریعتر به تحریمها که با تمایل جناح تندرو برای ممانعت از حل بحران تحریمهای هستهای ایران در مدت باقی مانده از دولت روحانی مغایر است، نشانههای مهمی از ورود رهبری به حل این بحران ملی است.
انتهای پیام