خرید تور نوروزی

والله ایران در شرف رفتن است

امین فتحی، فعال دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «والله ایران در شرف رفتن است» نوشت:

احتمالا اگر ماشین سفر در زمانی اختراع می‌شد که بتوان با آن به دوران مشروطه رفت و خبر از آخرین سالِ قرن بعد را به مشروطه‌چیان و هواداران قانون داد، سلاح‌های خود را بر زمین می‌گذاشتند و از نسلی که صد و بیست سال بعد قرار است به صندوق‌های رایی که برای برقرار ماندنشان چه رنج‌ها و مصیبت‌هایی که تحمل شد، تا ملت را بر سرنوشت خود مسلط کند، پشت کنند نا امید می‌شدند و راه مهاجرت به فرنگ را در پیش می‌گرفتند.

اگر هم بخشی از تحول‌خواهان قرن گذشته را با همان ماشین زمان به زمان حال می‌آوردیم تا نتایج برآمده از صندوق رای و دولت پنهان و… را به چشم خود ببینند، شاید آنها هم رای به عدم مشارکت به مثابه نشان دادن اعتراض و کنشگری سیاسی می‌دادند. برخی هم اما به مانند مصدق و دهخدا و… احتمالا همان حرف‌ها و دغدغه‌هایی را مطرح می‌کردند که همان سال ها بیان کردند، چه بسا این متن نامه دهخدا به انجمن سعادت را صرفا نوع کلمات و جملات به کار رفته در متن آن است که آدمی را درباره تاریخ نوشتار آن به شک می‌اندازد:

«هیچ وقت نباید فراموش کرد که ما فرزندان دوره حاضر ایران بدبختانه در زمانی واقع شده‌ایم که مسئولیت و تکالیف آن صد هزار دفعه بالاتر و سنگین‌تر از اعصار سابقه و بلکه لاحقه است و آشنایان تاریخ می‌دانند که هیچ وقت… ایران از نظر نقطه نظر سیاسی دچار این بحران عظیم نشده است»۱

اما در این بحران سیاسی «چه باید کرد؟»

کمتر از دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده، کرونا و گرانی و بیکاری مثل چند ماه گذشته موج نا امیدی را در کشور گسترانده، جامعه مدنی هنوز داغدار حوادث آبان و هواپیما است ونه تنها فضای کشور انتخاباتی نیست بلکه حتی نمی‌توان با اطمینان نسبی از تایید شدن صلاحیت کاندیداهای غیر اصولگرا هم سخن گفت. در این میان رای دهندگان 24 میلیونی دولت دوازدهم از خود می‌پرسند که آیا واقعا رای دادن قرار است تغییری ایجاد کند؟ یا بخش غیر انتخابی نظام حاکم یکه تاز میدان است؟!

برآیند همه این رخدادها رسیده است به دو راهِ پیش رو:

1 – عدم مشارکت در انتخابات

2 – مشارکت در انتخابات و رای دادن به کاندیدایی که بتواند از فیلتر شورای نگهبان رد شود.

و البته یک راه سوم!

عدم مشارکت در انتخابات و از ماست که بر ماست؟
برای جوانان هم سن و سال خودم که سال های ریاست جمهوری 84 تا 92 را خوب به خاطر ندارند و یادشان نیست عدم شرکت در انتخابات 84 چه بحران‌های بین‌المللی و ملی برای ایران به ارمغان آورد آن هم در سال‌هایی که قیمت بشکه نفت به صد دلار هم رسید و درآمد نفتی دولت به صد ملیون دلار در سال، توصیه می‌کنم که تنها به نطق‌های مجلس از سال 98 تا به امروز نگاه بیاندازند، و مشاهده کنند سرنوشت 80 میلیون نفر را به نماینده‌هایی برامده از صندوق رای 25 درصدی سپردن چه بلایی بر سر کشور آورده است. بی شک تاثیر انتخابات ریاست جمهوری به مراتب بالاتر و بیشتر از انتخابات مجلس است، از دستگاه دیپلماسی بگیرید تا دستگاه برنامه و بودجه که قلب تپنده کشور است و بدترین دورانش را زمانی تجربه کرد که همراه بود با عدم مشارکت گسترده مردمی در انتخابات.

مشارکت در انتخابات و آش نخورده و دهان سوخته؟

آیا رئیس جمهور برآمده از صندوق رای مردمی می‌تواند تغییرات ساختاری و اساسی در کشور ایجاد کند؟ آیا میتواند حجاب اجباری را به رفراندوم بگزارد؟ آیا می‌تواند سایر مدل های حکومتی شیعی را جایگزین ولایت مطلقه کند؟ و ده ها پرسش دیگر که به رسم تجربه در این دهه‌ها و سال‌ها همگی می‌دانیم پاسخشان چیست، بخش انتخابی کمتر زمانی توانسته حرف خود را در برابر بخش غیر انتخابی به کرسی بنشاند و در مقابل تنها بخشی که در برابر مشکلات موجود باید پاسخگو می‌بوده همین بخش انتخابی بوده نه بخش انتصابی.

مسلما چه شرکت در انتخابات (به هر صورت ممکن) و چه عدم شرکت به مثابه‌ی اعتراض مسالمت آمیز هر دو یک نوع انتخاب هستند که تبعاتی هم به همراه دارند ، شرکت کردن در انتخابات (به هر شکل ممکن)، مادامی که بخش انتصابی در رفتار خود تجدید نظر نکند، کشور را در یک بحران و کمای سیاسی – اجتماعی نگه می‌دارد که دود آن به چشم مردم می‌رود. عدم شرکت هم همان سپردن هدایت کشتی به ناخدای کار نابلدی است که گمان می‌کند هدایت کشتی با این حجم از مشکلات و طوفان‌های پیش رو آسان است و ده درصد مشکلات کشور از تحریم است، برجام خیانت ملی است و یک شبه و بدون اصلاح ساختاری می‌توان همه مشکلات چند دهه اخیر کشور را حل کرد! رای ندادن در انتخاباتی که رئیس جمهور منتخب آن می‌تواند نقش تثبیت کننده و وحدت آفرین در جامعه در هنگامه‌های سرنوشت‌ساز در آینده ایفا کند، می‌تواند آسیب بزرگی بر پیکر ایران وارد سازد. به علاوه عدم شرکت در انتخابات، راه را برای کنشگری خشونت آمیز هموار تر می‌کند و مرگ دموکراسی است، چه بسا طیف کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند از گروه های سلطنت‌طلب و چپ را شامل می‌شود تا گروه‌های مردمی که از اصلاحات ساختاری ملموس ناامیدند.

کدام راه سوم؟

باید در انتخابات شرکت کرد چرا که آخرین و تنها امید برای اصلاحات ساختاری بدون خشونت است، نباید به هر کاندیدایی که از حداقل مطالبات اصلاحاتی هم دور است رای داد چرا که نه توان و نه برنامه‌ای برای اصلاح ساختاری ندارد، اگر شورای نگهبان بنا بر رد صلاحیت گسترده داشته باشد و اوضاعی را به ارمغان بیاورد که مشارکت مردمی به زیر 50 درصد برسد (که از لحاظ مشروعیت هم مشکلی ندارد) و بهانه‌هایی مانند کرونا و… عامل عدم مشارکت گسترده تلقی شوند، باز هم باید شرکت کرد اما این بار در اقدامی هماهنگ و یکپارچه بر روی برگه‌های رای عبارتی از پیش تعیین شده از قبیل “اصلاح ساختاری” نوشته شود و با امید به امانت داری وزارت کشور دولت دوازدهم؛ بی شک چنین وحدت رویه‌ای نه تنها می‌تواند از بارخشونت حاکم بر گفتمان ایرانیان بکاهد و بخش بزرگی از جمعیت ناامید از اصلاح ساختار کشور را به پای صندوق رای بیاورد و چه بسا برنده انتخابات گزینه “آرای باطله” باشد، آرای باطله‌ای که آرای فرزندان این سرزمین‌اند، فرزندانی که به هیچ وجه میل به خشونت طلبی ندارند اما خواستار شنیده شدن صدایشان توسط حاکمیت برای شروع گفت‌وگو‌های داخلی و به سرانجام رسیدن برجام ملی هستند.

  1. برگرفته ازمجله کتاب امروز شماره 1، معرفی کتاب نامه های سیاسی دهخدا (انتشارات روزبهان)

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. گولم زدی؟.جمله اصلاح ساختاری. اونها فقط درصد مشارکت رو می خواهن حالا توش فحش بدی یا قربون صدقشون بری برای اونها فرقی نداره مهم رقم مشارکته که باب میلشان باشد که پایه های قدرت در دست اقلیت محکم بماند .اینکه گفتی سلطنت طلب و چپ رای نمی دن پس برای عدم همرنگی با این جماعت باید رای داد این دو موجود یعنی سلطنت طلب و چپ نفس هم می کشند ایضا به دستشویی هم می روند چطوره برای تبری از اینها از فردا نفس نکشیم و …. اتفاقا مشارکت زیر ۵۰ به هر بهانه ای کرونا یا هرچیزی برای هسته سخت تابو شکنی تلقی می شود و سخت از آن در هراس است و قبح آن برای ملت می ریزد. آیا اگر روند زیر ۵۰ ادامه پیدا کند هر دفعه می توانند بهانه ای پیدا کنند. با ما مهربون باش.مارو دور ننداز ما اینقدر هم بدرد نخور نیستیم ..

  2. والا این مقاله بیشتر شبیه مقاله های بی بی سی و رادیو فردا هست ….
    اما بهتره بدونه
    ما که بین مردم هستیم مردم نگران اوضاع بد اقتصادی و فساد اداری ناشی از دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان هستن…اما انگار نویسنده دغدغه اش دولت پنهان و حوادث آبان هست….الله اکبر از این همه دغلکاری اصلاح طلبان ….

  3. والا ما که نفهمیدیم چرا همیشه طرفداران جریان اصلاحات القا می‌کنند که اگر طرف مقابل‌شان رای بیاورد، بحران‌های اجتماعی و سیاسی در کشور بوجود می‌آید و کشور را نابود می‌کند. و اگر اصلاح طلبان پیروز شوند کاربلد هستند!

    اما حافظه ما شاهد است که کشور غالبا در زمان به قدرت رسیدن بزرگان اصلاحات دچار بحران شده است:
    – حوادث و درگیری‌های دوران سازندگی به خاطر اعتراض عده‌ای از قشر ضعیف و صدمه دیده در مقابل دولت اشرافی
    – بحران تحصن و استعفاهای عجیب نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس ششم برای تحمیل سلایق خودشان
    – درگیری و حوادث سال ۷۸ کوی دانشگاه و شهر تهران به علت سوء مدیریت رییس دولت و تحریک‌ دانشجویان توسط معاون وزیر کشور (آقای تاج زاده)!
    – در سال ۸۸ هم که اصلاح‌طلبان در راس نبودند، خودشان با دروغ تقلب بحران آفرینی کردند نه جناح مقابل.
    – در دوران آقای روحانی هم که نارضایتی عمومی به شدت زیاد شده و حوادث و بحران‌های کوچک و بزرگی از جمله شورش‌های پیامد از گرانی بنزین، بر همه آشکار است.

    1. مریض صعب و العلاج را می برن پیش دکتر گیاهی چهار تا جوشنده بهش می ده می گه خوب می شی شما ها هم به به چه چه می کنید که دستش معجزه می کنه اما از این خبرها نیست. ولی همین مریض را می برن اتاق عمل جراح با تیغ و قیچی می افته به جونش بعد شما سر و وضع خونین و مالین جراح را می بینی یاد تمیزی دکتر گیاهی می افتی. حالا حکایت اصول گرا و اصلاح طلب هم همینه .ببینم می تونی بگی کدوم به کدومه؟

    2. اشتباه مثبت دادم. کل مملکت دستتونه . بذارید یک رییس جمهورو مردم انتخاب کنند یعنی بدون دخالت شورای نگهبان شما. میزان رای ملت بود. به میزان برگردید. اقلیت محترم باشید نه به زور حاکم بر اکثریت. والسلام

  4. سئوال : طبق قانون با به دست نیامدن بیش از 50 درصد رای انتخابات به دور دوم کشیده می شود. ولی در انجا دیگر آرای باطله چه فایده ای دارد؟

    3
    1
  5. من که در عمر نزدیک به ۴۰ ساله‌ام فقط ۲ بار در انتخابات شرکت کردم یکبار به نفع توکلی و یکبار به نفع احمدی نژاد
    ولی تجربه نشان داد که به قول خودت بخش انتصابی کشور همه امور را به دست دارد و نقش مترسک را بخش انتخابی
    هیچ تغییری هم در مملکت‌داری ایجاد نمیشود مگر جاهایی مثل پول دادن به ملت که از دوران احمدی نژاد کشف شد.
    شرکت نکردن در انتخابات حداقل به قدرتمندان میفهماند که عوامفریبی همیشه جواب نمی‌دهد هرچند مردم کاری نمی‌توانند بکنند.
    امیدوارم که هیچوقت انقلاب یا حمله‌ خارجی به ایران صورت نگیرد مگر با ظهور امام زمان ظالمین دستشان از ایران کوتاه شود یا خدا بخواهد که کورش و ارشک و یعقوب لیث دیگری ظهور کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا