در حاشیهی «شوی ثبت نام» ریاست جمهوری
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «در حاشیهی «شوی ثبت نام» ریاست جمهوری» نوشت:
بعد از انقلاب و با تربیت دینی امام(قدّس سرّه) و انقلاب، عموم مردم و مقامات، «نه شیفته قدرت، بلکه تشنه خدمت» بودند و باور داشتند که هر کار و مسئولیتی را باید به شایستهترین و توانمندترین فرد واگذار کرد و هر کسی در نفس خود، خود را کوچک و دیگران را بزرگ میدید از این رو در انتخاباتهای ابتدای انقلاب با ترافیک نامزد مواجه نبودیم و بسیاری افراد توانمند، دیگران را توانمند و صالحتر از خود دانسته، از کاندیداتوری اجتناب داشتند.
متأسفانه انقلاب و نظام در نهادینه کردن این اخلاق دینی شکوفا شده، مانند بسیاری رسالتهای دیگرش، ناکام بود لذا کمکم مقام، قدرت، ثروت و انحصارطلبی نهادینه شد و سالهاست که در انتخاباتها، بهخصوص انتخابات ریاست جمهوری، شاهد «شوی مهوّع، خندهدار و شرمانگیز» ثبت نام هستیم.
اسوه اسلام و مسلمانی، اخلاق متعالی «تشنه خدمت بودن نه شیفته قدرت» را با زبان و عمل به جامعه تعلیم داد. امام علی(ع) در عمل حتی روزی که همه جامعه با ولع بینظیر خواستار حکومت او بودند، با توجه به شرایط زمان و مکان، ناصحانه به جامعه اعلام کرد: «من اگر وزیر باشم، برای شما بهتر است از این که امیر باشم»(بحار الانوار 32/7) و در مقام بیان و تعلیم هم فرمود: «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً، فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم»(نهج البلاغه، حکمت 74)[هر کس امامت و پیشوایی جامعه را به عهده میگیرد باید ابتدا خود را تربیت کند و با رفتار خود، به تربیت جامعه همت نماید که هر کس خود را تربیت و تأدیب کرده باشد، سزاوارتر به تکریم است از کسی که خود تربیت نشده ولی به تربیت جامعه همت دارد].
در جامعه اسلامی مسئولان بلند مرتبه باید الگوی اخلاقی صحیح برای جامعه باشند اما متأسفانه الگوهای موفقی نیستند. شاهدیم که آنان را – که باید بیرغبتترین افراد به دنیا و پست و مقام باشند – جز مرگ از پست و مقام جدا نمیکند و نادر هستند مقاماتی که حاضر باشند صحنه تصدّی و اجرا را ترک کرده و به اتاق راهبری فکری، علمی و تربیتی بروند تا برای دیگران الگو شوند. در چنین جامعهای، طبیعی است که همه برای تصدی مقام و منصب سر بشکنند و از هم سبقت بگیرند و در زمان ثبت نام برای مناصب، شاهد شوهای مهوّع و شرمانگیز ثبت نام باشیم.
به یاد دارم در اولین انتخابات شوراها، افراد بسیار زیادی برای تصدی عضویت در شورای شهر ثبت نام کردند و استادمان [که از روحانیون دانشگاهی بود و در آن مقطع، در صدا و سیما هم تریبون داشت] بر آن شوی تبلیغاتی بسیار معترض بود و آن را نتیجه تفکر اصلاحطلبی و عملکرد دولت اصلاحات میدانست. بعد از کلاس خدمتش رسیدم و عرض کردم؛ استاد عزیز؛ چرا این قدر عصبانی هستی! این نتیجه تربیتی عملکرد ما روحانیهای حاکم است. ما آنان را این گونه بار آوردهایم؛ چرا کاسه و کوزهاش را سر دیگران میشکنیم!؟
به ایشان یادآور شدم که در گذشته وقتی یک مرجع تقلید از دنیا میرفت، دیگر عالمان در مظان مرجعیّت از دادن رساله استنکاف میورزیدند و هر کدام، دیگری را برای تصدی مقام مرجعیّت اعلم و اصلح میشمرد و به او حواله میداد ولی بعد از انقلاب و بعد از رحلت حضرت آیت الله گلپایگانی(قدّس سرّه) بنا بر نقلهای معتبر نزدیک به 150 نفر برای نوشتن رساله از وزارت ارشاد تقاضای سهمیه کاغذ دولتی کردند و… . وقتی برای تصدی مقام مرجعیت، عالمان زاهد و تربیت شدگان دین، این گونه مسابقه میدهند، چطور انتظار داشته باشیم برای تصدی پست عضویت شورای شهر، نمایندگی مجلس یا ریاست جمهوری شوی ثبت نام راه نیفتد!؟
حضرات آقایان مسئول؛ راه جلوگیری از این شوی تبلیغاتی مهّوع، مسخره و شرمانگیز نه مصوبه خلاف قانون اساسی و عادی و ابلاغ آن؛ که یاددادن عملی «شیفته خدمت بودن و نه تشنه قدرت بودن» است. یاد دادن عملی تواضع و کوچک دانستن خود و بزرگ دانستن دیگران و کنار کشیدن از مسئولیتهایی که چند دهه است در دست دارید و واگذاردن آن به جوانان توانمندتر و عالمتر و مردمیتر؛ تا این تربیت در جامعه ساری و جاری شود و دیگر شاهد این مسابقههای مهوّع برای تصدی پست و مقام نباشیم. بدان امید.
انتهای پیام