تکرار اشتباه ۸۴: از بال چپ غافل نشوید
متین غفاریان دانشجوی جامعهشناسی در یادداشتی با عنوان «تکرار اشتباه ۸۴: از بال چپ غافل نشوید» در روزآروز نوشت:
یک روز بعد از پایان ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، تقریبا همه روزنامههای تهران تکلیفشان روشن بود. به غیر از روزنامه کیهان که در کنار کودک-مدلی روسی تیتر یک خود را به ابراهیم رئیسی اختصاص داده بود و روزنامه رسالت که گرافیستاش ابراهیم رئیسی را در میان سایر کاندیداهای زمینی به حال پرواز درآورده بود، الباقی روزنامههای اصولگرا و اصلاحطلب تهران ترکیب انتخاباتی واحدی را بر روی صفحه یک خود آوردند.
به جز کیهان که انتخابات را در حد نمایش هم قبول ندارد و مثل همیشه حرف آخر را اول میزند، سایر روزنامهها به آرایش سیاسی انتخابات پرداختند. روزنامههای اصولگرا از همین حالا برای علی لاریجانی شمشیر را از رو بستهاند و قايل به آرایشی دو قطبی هستند: بلوک اصولگرایان به رهبری ابراهیم رئیسی و بلوک اصلاحطلبان و دولتیان به رهبری علی لاریجانی. پرسروصداترین کمپین تبلیغاتی اصولگرا تا حالا مطرح کردن شعار «دولت سوم روحانی» با عکسهایی خلاقانه از ترکیب صورت علی لاریجانی و حسن روحانی است که البته پر بیراه هم نیست.
بلوک لاریجانی-روحانی در هشت ساله گذشته دستکم در شش سال دو قوه مهم کشور را در دست داشته، برجامی که حسن روحانی پیگیرش بود در مجلس لاریجانی ۲۰ دقیقهای تصویب شد و از آن سو، سهم لاریجانی در دولت هیچگاه پایش به استیضاح در مجلس باز نشده حتی اگر وزیرْ مسئول برخورد خشن با معترضان گرانی بنزین در آبان ۹۸ باشد.
سالها قبل لاریجانی و روحانی دو عضو حزب اعتدال و توسعه بودند که در آن زمان قرار بود بال راست هاشمی در دوران اصلاحات باشند. برای سالها این دو با مهارت نقش واسطه میان هاشمی و رهبری را بازی میکردند و یکی پس از دیگری در جایگاه دبیر شورای امنیت ملی قرار گرفتند. دیدگاه اقتصادی هر دو که در این سالها از سازمان برنامه و بودجه و مرکز پژوهشهای مجلس بیرون میآمد، نوایی واحد از دو گلو بود.
اما برای اصلاحطلبان آرایش انتخاباتی یک مثلث است با اضلاع ابراهیم رئیسی، اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی. یک روز قبل آنها روزنامههای جامجم را تقبیح کرده بودند که چرا عکسهای احمدینژاد و مصطفی تاجزاده را از فهرست ثبتنامکنندگان حذف کردهاند. یک روز بعد اما خودشان چهره آرمانیشان را فراموش کردند. به هر حال اصلاحطلبان هم آخرش مظنه بازار را میدانند. میدانند که چه جنسی را به میتوانند به شورای نگهبان بفروشند و چه جنسی را نه.
ارگان حزب کارگزاران خوشحال از اینکه دو چهره مورد علاقه شورای مرکزیاش – لاریجانی و جهانگیری- ثبتنام کردهاند بیخیال دو عضو شورای مرکزی خود – همتی و محسن هاشمی- شد. این آخری گفته بود ثبتنام در این انتخابات چیزی شبیه دیوانگی است و اگر فشار و درخواست زیاد باشد، در انتخابات شرکت میکند. او که از قبل هم حمایت خواهرش را نداشت صبح یکشنبه با دیدن صفحه اول روزنامه ارگانش باید فهمیده باشد که در حزب هم خبری از فشاردهندگان نیست.
حزب اتحاد روزنامهای اختصاصی ندارد اما اغلب اعضای آنها بعد از چکاندن اشکی برای سخنان غیورانه مصطفی تاجزاده، دست به کار تبلیغات برای اسحاق جهانگیری شدند. عضو جوان نهاد اجماعساز اصلاحطلبان حتی برای اعلام کاندیداتوری جهانگیری هم زیاد صبر نکرد و سعی کرد امتیاز این مرحله را از دست ندهد. البته هنوز «فوروارد» از کانال فردای بهتر تاجزاده ادامه دارد. دبیرکل حزب برنامه انتخاباتی این حزب را دودستی تقدیم جهانگیری و ظریف کرد و یادش رفت که حتی برای حفظ ظاهر این برنامه را برای مصطفی تاجزاده هم بفرستد. به چند توئیت بیخطر اکتفا کرد.
راستش بر اصلاحطلبان نمیتوان خرده گرفت. این جریان مدتهاست که به راست چرخیده و حمایت مداومش از سیاستهای اقتصادی حسن روحانی و حتی هزینههای تاسفبار آن – مانند رکورد زدن در خصوصیسازی مدارس یا برخورد خشن با معترضان ۹۸ یا پولیکردن زیرزیرکی واکسن کرونا- آنقدر بوده که حالا از حمایت نسخههای مکلای روحانی خجالت نکشند.
اما در صحنه واقعی سیاسی، آنها خیلی زود بال چپشان را بستند. در کشوری که هفت دهک آن حولوحوش خط فقر دست و پا میزنند، خیلی عقلانی نیست که یک جریان سیاسی تمام تخممرغهایش را در سبد راستگرایانی همچون لاریجانی و جهانگیری بگذارد. اشتباهی شبیه به اشتباهی که در سال ۸۴ کردند.
در آن انتخابات هم اصلاحطلبان در دور اول، آرایش سیاسی را یک سه قطبی –هاشمی، قالیباف، و معین- میدانستند. با کروبی که با شعار یارانه ۵۰هزار تومانی میتوانست و در واقع توانست- ارتباط خوبی با طبقات پائین جامعه برقرار کند، با کراهت برخورد کردند و وقت خود را در کافهها برای متقاعد کردن خشایار دیهیمی برای رای دادن تلف کردند. در نهایت فرصت حمایت از کروبی را از دست دادند و به توصیه سردبیر وقت روزنامه شرق برای اینکه ژان ماری لوپن (بخوانید احمدینژاد) رای نیاورد، دماغشان را گرفتند و به شیراک (بخوانید هاشمی) رای دادند. این بار اما آنها احتمالا در رای دادن به جهانگیری مشتاقند و بعید است که برای رای دادن به لاریجانی حتی دماغشان را هم بگیرند.
در انتخابات ۱۴۰۰ بال چپ اصلاحطلبان قویتر است. مصطفی تاجزاده گرچه هنوز ایدههای چپ را هضم نکرده اما دستکم تغییر اقلیم سیاسی را متوجه شده است. مسعود پزشکیان گرچه وقتی روبروی یک خبرنگار اقتصادی راستگرا مینشیند اعتمادبهنفس کافی و افکار منسجمی ندارد اما دستکم به آرمان مستضعفین –آرمان اولیه انقلاب- وفادار است. از مخالفان طرح دست راستی تحول سلامت بوده و با خصوصیسازی آموزش مخالف است و از افزایش یارانهها به طبقات پائین دفاع میکند.
قطعاً همه نامزدهای انتخابات از این شعارها خواهند داد. اما مهم این است که عدالتطلبی و دادخواهی (واژههایی که از ترس بیان لفظ چپگرایی و سوسیالیسم از سوی اصولگرایان و اصلاحطلبان جعل شدهاند) قبایی نیست که به تن همه بخورد. اگر اصلاحطلبان ادعای لیبرال-دموکرات بودن احمدینژاد را به سخره میگیرند باید به مردم هم حق بدهند که عدالتطلبی لاریجانی و دادخواهی جهانگیری را باور نکنند. سیمای جمهوریخواه تاجزاده و چهره خاکی و مذهبی پزشکیان دستکم اتخاذ این مواضع از سوی آنان را باورکردنیتر میکند. اما به نظر میرسد اصلاحطلبان تصمیم خود را گرفتهاند. آنها از اشتباهات خود درس نمیگیرند.
انتهای پیام
دکتر ما یه گنجه / پایان فقر و رنجه . فقط دکتر پزشکیان : عدالت ، رفاه ، مردم خواهی