اجازه ندهید انتخابات را معنا کنند
علیرضا احمدی، فیلمسار، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با موضوع انتخابات 1400 نوشته است:
به مردم می گویند هرکس در انتخابات شرکت کند به این معناست که … .
همه ما در ایران گرفتار نوعی از گفتمان قدرت هستیم که پیشاپیش سعی در مصادره رفتار ما دارد. به ادبیات عمومی مسئولین کشور توجه کنید، همه میخواهند به نوعی بگویند رای دادن من و شما چه معنی دارد. تعبیرهای پیش دستانه این افراد نباید معنی رفتار ما را تغییر دهد، بدون شک معنای رفتار ما در خوانش آنها نیست بلکه در اراده ماست. و برای درک این موضوع باید کمی از هوش و بیشتر از اراده مقابله با ترس استفاده کرد.
از اولین تجربههای رشد و پیدا کردن خودمان در اجتماع (برگردید به مهد کودک و یا حضور در میان بچههای فامیل) مقابله با محیطی بوده است که سعی داشته ما را آن چیزی که نیستیم نشان دهد و این فقط باعث ضعف روحی ما خواهد شد. یعنی حریفی که در بازیهای کودکی تلاش میکند شرایط اطرافمان را به نفع یک مفهوم، غیر از آنچه ما واقعا میخواهیم تغییر دهد.
مثلا شما در بازی گروهی هرگز نمیخواستهاید وارد رقابت تک به تک و اصطلاحا رو کم کنی با یکی از بچهها بشوید اما گفتمانی که او انتخاب کرده شما را ناخودآگاه وارد موقعیت دلخواه خودش میکند. معمولا این اتفاق وقتی میافتد که شخص مقابل که کلیت گفتمان را شکل میدهد از قدرت بیشتری بهرهمند است، یا حداقل اعتماد به نفس بیشتری دارد.
دوباره برمی گردیم به صحنه جامعه امروز ایران، آنهایی که به هر نحوی تلاش دارند بگویند رای من و شما یعنی رای به فلان مفهوم یا فلان موضوع دیگر، قطعا در این انتخابات از قدرت بیشتری بهرهمند هستند ( تریبون، نفوذ، قدرت سخت) و به این ترتیب وقتی چارچوب معنایی برای رفتار شهروندان تعیین میکنند، خواسته یا ناخواسته شهروندان، خود را در آن معنا غرق شده و البته بی پناه میبینند. در بازیهای کودکانه بچهی ترسیده از محیط که توانایی تقابل ندارد قهر میکند، چون نمیخواهد آن چه دیگران به او نسبت دادهاند (برچسب یا نام گذاری) را تصدیق کند. اما کسانی که به هر نحو میگویند رای دادن من یعنی موافقت با آن چیز ( گفتمان غالب یا فضاسازی کاذب) و یا یک مفهوم که آن را قبول ندارم باید بدانند همه این معنابخشیها الکی است و باید این را به آنها نشان داد. واقعا در پس انتخاب هیچ کسی، معنای اضافهای جز همان شخص منتخب وجود خارجی ندارد. مثلا زمانی بود که عدهای رای سفید میانداختند که بگویند ما رفتیم و به نظام رای دادیم، واقعیت این است که آنها فقط گفتهاند ما دلمان میخواست شناسنامهمان مهر بخورد ولی بلد نیستیم انتخاب کنیم. میبینیم که حتی الان پیامهایی از جانب افرادی که زمانی از رای سفید مردم خوشحال میشدند شنیده میشود که رای سفید ندهید، گویا ترس این وجود دارد که رای سفید دارای معنای مضاعفی شود که آنها میل ندارند.
باید قبول کرد همه و همه اینها الکی است. همیشه رای ندادن معنی خاصی که ما میخواهیم را ندارد و همیشه نمیگوید من با کلیتی بزرگتر در انتخابات مشکل دارم. معنای امروز رای ندادن این است که من علاقهای به امور سیاسی و تعیین قدرت در کشور ندارم پس هرچه پیش آید خوش آید. بنابراین اگر دارید گاه و بی گاه اخبار سیاسی میخوانید و میخواهید رای ندهید یک تضاد منافع در شما وجود دارد که زمانتان را برای چیزی میگذارید که به آن نمیخواهید توجه نشان دهید، اما توجه نشان میدهید و… .
برگردیم به بحث، قطعا اگر نگران آینده هستید و میخواهید چیزی لااقل نزدیک به خواست شما پیش آید، رای ندادن یعنی هیچ. شاید در آینده فقط چنین یاد شود که عدهای از شرایط ناراضی بودند. به نظر شما اگر شما به یکی از گزینههای لیست هفت نفره 1400 رای بدهید باز همان معنا را ندارد؟ در تاریخ نمیگویند آحاد مردم از وضعیت ناراضی بودند و با انتخابهایشان در تلاش برای تغییر بودند، ولی کنشگرانهتر؟ به نظر شمایی که نمیخواهی رای بدهی آیا در این عمل نخواستن بیشتری نیست؟ در همه ابعاد آن.
برای بسیاری از افراد معروف (سلبریتی تا سیاسیون) که سال 92 و 96 از روحانی حمایت کردند میتوان تاسف خورد، از این جهت که آنها اگرچه دارای قدرت سخت نباشند اما از نفوذ و تریبون برخوردارند و با شکل قهر کرده خود دارند همه آنچه عمری تلف کردهاند که به دست بیاورند را دور میاندازند. این افراد هم، تنها یادآور انسان گیر افتاده در تضادی هستند که نمیتواند خود را از درون پالایش کند، مانند آن کودکی که از قویتر از خود به روش قهر کردن در بازی فرمان میبرد. این افراد نمیتوانند بعد از سالها برای گوشهایی که دور خود جمع کردهاند تبیین کنند که تمام این سالها رای ما هیچ معنای مضاعفی را نساخته است. چرا که خود آنها مدت زیادی است که فقط با ساخت دو قطبی ترس حرف خود را اثبات کردهاند. حتی اگر معنای گزارههایشان در این مدت درست بوده اما مسیری که برای اثبات حرفشان استفاده کردهاند تنها باعث بیاثر شدن همان حرفها در آینده شده است.
براستی اینک، تبیین این موضوع که معنای مضاعف واقعی ( بخوانید کاربردی) در پس انتخابات نیست بسیار پیچیده و زمانبر است. سختتر اینکه همه نیروهای مبارزه کننده در تاریخ ایران از آنهایی که از کشور رفتهاند یا آنها که خاموش شدهاند، از آنهایی که حنایشان رنگ ندارد تا آنها که به حلقههای قدرت نزدیک هستند، همیشه و همیشه برای رای دادن مردم یک معنای مضاعف ساختهاند و حالا بیرون آمدن از این فضا کار دشواری است.
باور عمومی شکل گرفته را باید از بین برد. من شخصا با رای دادن به آقای روحانی هرگز مثلا نگفتهام که به چیزی مضاعف پشت میکنم و به چیزی مضاعف رو نشان میدهم. برای مثال یعنی اینکه وقتی خاتمی تکرار کرد میدانستم روحانی، خاتمی نیست. من با رای به روحانی، رو به سوی خاتمی که خاطرات بهتری از دورانش در ذهن داشتم نکردم چنین که گویا این همان است. من بین کاندیداها روحانی را انتخاب کردم و این انتخاب معنای درون خودش را دارد و با هیچ چیز دیگری همان نیست. مضاعفی به آن وصله نیست. یعنی تمام سلب و ایجابش با خودش است که در همان انتخابات و با همان کاندیداهای موجود و در همان زمان قابل درک است.
حالا همه آنهایی که روزی از کسی حمایت کردهاند چرا ممکن است که بخواهند سکوت کنند؟ قطعا سکوت تنها موجب ساخت شرایطی بسته است برای غلبه فکری که می خواهد ما رای ندهیم. و به شکل معجزهآمیزی همیشه نیروهای بیرون از کشور و جریان درون کشور نه به خاطر منافع مشترک ولی به هر حال حرفهای مشترکی میزنند.
در حال حاضر در کشور همه سعی دارند که مردم در انتخابات شرکت نکنند. تلویزیون را ببینید از مناظرههای رودرروی سال 88 رسیده است به امتحان شفایی ثلث سوم 1400. واقعا کسی که درس رسانه خوانده نمیداند این کار به جز دور کردن مخاطب از صندوق رای نیست؟ پس چرا چنین ناظرهای طراحی میشود. یا مجموعه آنچه در رد صلاحیت کاندیداها اتفاق افتاد.
از این نشانهها میتوان به این نتیجه رسید که عدهای تمایل دارند این دوره مردم رای ندهند تا آنها راحتتر به هدف برسند. این عده میدانند مردم از کلیاتی در کشور ناراضی هستند که آنها را در اختیار و قدرت ریاست جمهوری نمیدانند، و دائما در این تبل میکوبند که ای مردم اگر رای بدهید یعنی از همه چیز راضی هستید. کنشگران اجتماعی و سیاسیون باید برای مردم تبیین میکردند که رای دادن شما نارضایتی شما را محو نمیکند. اصلا اینها ربطی این چنینی یعنی صفر و یکی ندارند.
رای دادن مردم هرگز وظیفه آنها نبوده، هرگز معنای بیشتری جز انتخاب یک فرد با مواضعش نداشته است. حالا هم اگر کسی رای بدهد از یک طرف او را نترسانید که فلانی کار تو یعنی احساس میکنی وسط گلستان زندگی میکنی و هیچ درکی از اوضاع سخت زندگی امروز شهروند ایران بودن نداری و از طرف دیگرهم بگویید اگر شرکت نکنی در آینده حق نداری مسولین را پاسخگو بخواهی و مطالبه کنی. بخشی از انتخابات سالم یعنی همین که اجازه بدهیم رای دهندگان بدون ترس تصمیم بگیرند.
انتهای پیام