تیپولوژی هاله سحابی و شادی صدر
عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس، در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
روزهای اخیر عکسی از خانم شادی صدر در فضای مجازی منتشر شد که واکنشهای بسیاری را برانگیخت. در عکس ایشان بر یک صندلی راحتی نشسته است که با پارچه عزاداری عاشورا دوخته شده و پیکی از مشروب نیز در دست دارند.
همچنین این روزها مقارن با سالگرد درگذشت مرحوم هاله سحابی است از فعالان مدنی معاصر که در درگیری مراسم تدفین پدرش درگذشت.
هدف این نوشتار تاکید بر هستی شناسی این دو پدیده و دو تیپ نیست بلکه تلاش بر این است تا در سطح معرفت شناختی با رویکرد کارکردگرایی سخن طرح شود. بنابراین بیش از اینکه قضاوت ارزشی باشد، کارکردی و نتیجه گراست.
1- خانم شادی صدر معرف تیپی از فعالان مدنی است که در حوزه زنان و سیاسی شهرت دارند. طی سالهای گذشته مواضع وی (آثار مکتوب و شفاهی) دلالت بر رویکرد ساختارشکنانه داشته است.
در حوزه سیاست گرایش براندازانه، حذفی و تحریمی در مطالب ایشان شاخص است.
در حوزه مدنی و زنان نیز او نماینده ی فمينيسم رادیکال است. در قرایت صدر، مرد في نفسه متهم است و حذف می شود. درواقع برخورد صدر با جنسیت برخوردی ذات گرايانه است. في المثل مقاله ی او در چند سال پیش با این مدعا که “مردی در ایران بالغ نمی شود مگر آنکه نسبت به زنی آزار جنسی انجام داده باشد” (نقل به مضمون).
متد ساختارشکن صدر درباره ی دیگر مولفه های فرهنگی نیز صادق است. از جمله نهاد مذهب. اینگونه رفتاری از وی سر می زند که برای شیعیان آزاردهنده و توهین آمیز است. تصویر مذکور.
اگرچه خانم صدر بر این ادعا است که چنین رفتاری راهگشاي مدرنیته و گشایش تفکر است اما کارکرد عمل او مجموعا تخریب اجتماعی و ناراحتی جمعی است.
بدین معنا که اولا جمعیتی از مردم شامل باورمندان به مذهب شیعه ناراحت شده و مورد اهانت قرار می گیرند. ثانيا فضا برای بهره برداری تندروهاي مذهبی فراهم می شود تا به محدودیت بیشتر برای جامعه ی مدنی همت کنند و از طیف متوسط یارگیری کنند.
رادیکالیسم خانم صدر نافی توسعه ی ملی است که در بستری از آرامش اجتماعی تحقق پیدا می کند.
2- تیپ خانم سحابی متفاوت بوده است.
وی در روش نه تنها ساختارشکن نبود بلکه تلاش می کرد ضمن حفظ مواضع منتقدانه، از اهرم های موجود در ساختار استفاده کند. او هرگز برانداز نبود حتی زمانی که تحت فشار و حبس قرار گرفت.
در مواضع مکتوب و شفاهی مرحوم هاله سحابی نمادهای رادیکال ابدا دیده نمی شود بلکه علایم رفرم و اصلاح گری مستمرا به چشم می آید.
سنت هاله سحابی سنت اصلاح درون ساختاری است. این کارنامه ی سیاسی اوست.
در نگاه وی به زن و حقوق زنان، مرد متهم نیست. حذف نمی شود. بلکه هر دوی آنها در نهاد خانواده جمع می شوند. مرد تشویق می شود که همدلانه با زن به نقد و اصلاح نظام مردسالار بپردازد.
بينش هاله سحابی در آمیخته با وجهی اخلاقی است که از مجراهای مذهبی تغذیه می شود. مذهب وی نیز با حفظ اصول، با همان متد رفرميستی، نوانديشانه است و منتقد مذهب سنتی یا بنيادگرا.
مذهبی که از سطح قشریت عبور می کند و به اخلاق اجتماعی و نوع دوستی می انجامد. آنچنان که هاله سحابی طی سالهای زیستنش خویشتن را اینچنین بیان کرد.
کارکرد عمل او مقوم تعامل و ارتباط سنت و مدرنیته است و نه قطع ارتباط. تعامل و ارتباط قشر مذهبی و غیرمذهبی. بنابراین فضا برای رادیکالیسم محدود می شود. هم رادیکالیسم دینی و هم رادیکالیسم سکولار در این “منش” (به تعبیر بودیو)، هر دو قدرت مانورشان گرفته می شود. و این کمک حال توسعه ی ملی است.
صاحب این قلم با یورگن هابرماس موافق است که “کنش ارتباطی” را راهکار فایق آمدن بر معایب جهان سیستمی مدرن می دانست. این قلم بر این نظر است که کارکرد منش شادی صدر تضعیف این کنش ارتباطی و نهایتا تضعیف جامعه مدنی است و کارکرد منش هاله سحابی تقویت کنش ارتباطی و جامعه ی مدنی ایران.
انتهای پیام
درود بر شما جناب نعیمی جور شری ، درسته تیپ زند یاد هاله سحابی و هاله سحابی ها، وا قعا یک سرمایه ملی برای جنبش آزادی خواهی ایران محسوب میشود . این تیپ و منش و روش ، ریشه دار و پدر و مادر دار فرزندان مصدق و مصدقها ست . ریشه در سنت ایرانی دارد ، بی ریشه و
بی هویت و سطحی نگر ، مثل جریانهای رادیکالیسم سکولار نیست ،
که بقول شما کارکردش فقط تخریب و تضیف جامعه مدنی و بهانه دادن به رادیکالیسم دینی جهت سرکوب مخالفان و رقیبان شود.
کنفرانس برلین سال ۱۳۷۹ نمونه بارز این نوع رادیکالیسم سکولار خارج از کشوری بود که باعث ضربه خوردن جامعه مدنی و فعالان آن
و بهانه برای تندروهای آن زمان جهت سرکوب کردن شد.
خدا لعنت کند کسانی که به مقدسات اسلام توهین میکنند و اگر این عکس منتصب به خانم صدر واقعی باشد و ایشان نیثز از موضوع با خبر بوده در نتیجه خدا لعنتش کند و ایشان ننگیست برای کشور، امید است با توبه کردن و عذرخواهی از درگاه الهی و ائمه اطهار و مردم مسلمان، برگردد به اصل خود.ان شاء الله و غیر اینصورت نبودش بهتر است.
آقا یا خانم مسئول در سایت دروغ پرداز و سخیف انصاف نیوز،برای نوشتن یک مقاله به یک ادعای کذب در آن استناد کردید که حتی یک مدرک برای اثبات آن وجود ندارد و مجددا جریان فریب و دروغگویی فتنه گران سال ۸۸ را ثابت میکند.خانم هاله سحابی هرگز به علت درگیری در مراسم پدر کشته نشده و ایست قلبی علت مرگ ایشان می باشد و نظام برای اثبات این موضوع به خراسانی نظیر شما قصد کالبدشکافی داشت که با خواهش و تمنای خانواده مرحومه مواجه شد که ما خود در مراسم حضور داشتیم و هیچ درگیری ای به وقوع نپیوست و علت مرگ ایشانحمله عصبی به علت فوت پدرشان بوده است.البته درک میکنم جریان منحوس و شکست خورده و بازنده فتنه نیاز داشت که یک پیراهن خونی عثمان بسازد همانگونه که حجاریان گفت کاش اصلاحات هم چون طالبان آدمهایی داشت تا برایش انتحاری بزنند.بییخود زحمت نکشید حقیقت هرگز پنهان نمی ماند فقط در مظلومیت جمهوری اسلامی همین بس که امثال شما از بودجه اش ارتزاق میکنید و علیه اش له دروغ تیتر می زنید و بدانید نانی که با دروغ به دست آید حرام بوده و…. و عاقبت بخیری به شدت موثر است..لعنت خداوند بر فتنه گران بالاخص باغی انقلاب که پایمال کننده خون شهدا هستند و لعنت ابدی بر آنها و دنباله های آنها و مزدوران قلم به مزد آنها.