خوزستان، هویتگرایی و دموکراسی
محمدرضا کلاهی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «خوزستان، هویتگرایی و دموکراسی» نوشت:
به نظرم در پس ناآرامیهای اخیرِ خوزستان، چیزی فراتر از مطالبهی آب هست.
انباشت سالها محرومیت در این مناطق، به تدریج سابقهای تاریخی را فراخوان کرده و به سرکوب فرهنگی قومی-زبانی-مذهبی پیوند زده و به «مطالبهی هویت» تبدیل کرده.
مسأله امروز هویتی سرکوبشده است که از صرف محرومیت مادی فرا میرود و به سرکوب قومی و زبانی و مذهبی میرساند.
چنین جنبشی حالا دیگر با اقدامات موضعی و حتا با اقدامات بلندمدت، اگر صرفاً در جهت رفاه مادی مردم منطقه باشد فرونخواهد نشست.
این جنبش حالا بر سر یک دو راهی قرار دارد:
میتواند به بخشی از جنبش فراگیرِ «درخواست بازشناسی انواع تمایزات فرهنگی – اعم از جنسیتی، زبانی، قومی و مذهبی» تبدیل شود (همان «دموکراسی رادیکال»)؛
یا میتواند به جنبشی هویتگرا بدل شود که خواهان استقلال هویتیِ «عرب» از «فارس» است (و میتواند دامنهاش به سلفیگری کشیده شود).
شواهد نشان میدهد که مسیر دوم قوی و جدی است. این که تحت چه شرایطی مسیر حرکت نه به سمت هویتگرایی که به سوی دموکراسیخواهی خواهد رفت، به نظرم بسته به آن است که تا چه حد سایر جنبشهای دموکراسیخواه و مدنی، اعم از جنبشهای جنسیتی، مذهبی و صنفی که در «مرکز» فعالاند بتوانند چنان درخواستهایی را نیز به رسمیت بشناسند و وارد دستور کار خود کنند.
به نظر میرسد جنبشهای دموکراسیخواه فعلی، در حال چرخشی به سمت ایرانگرایی و ملیگرایی هستند بدون آنکه بتوانند تنوع قومی را از موضوعی فانتزی فراتر ببرند و به شکلی جدی درون مطالبات دموکراسیخواهی مفصلبندی کنند.
انتهای پیام