چرخ زندگی و چرخش سانتریفیوژها | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «چرخ زندگی و چرخش سانتریفیوژها» نوشت:
در سال 92 حسن روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود گفت؛ هم سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم.
در واقع همین یک جمله سبب درخشش روحانی و اقبال مردم به او شد، زیرا رقبایش در آن زمان عموماً بر چرخش سانتریفیوژها اصرار داشتند و مردم این نگرش را مغایر بهبود زندگی خود میدانستند.
روحانی در آن سال با کلام خود در صدد ایجاد تعادلی بین چرخیدن سانتریفیوژها و چرخش زندگی مردم برآمد و مخاطبان، حرف او را به لزوم کاهش سرعت گردش سانتریفیوژها به منظور افزایش سرعت چرخ زندگی خود تعبیر کردند.
گذشتِ روزگار اما نشان داد که سانتریفیوژها و زندگی مردم در دو جهت عکس میچرخند و به ناچار یکی را باید قربانی دیگری کرد!
بیان این گزاره، طبعاً خون اصولگرایان اصطلاحاً انقلابی را به جوش میآورد و سبب خشم و پرخاش آنها میشود. تقصیر من در این میان اما چیست؟ من که نمیخواهم خون کسی را به جوش آورم یا مسبب خشم و پرخاش کسی شوم! از واقعیتی عریان حرف میزنم که کوچکترین نقشی در پدید آمدن آن ندارم، واقعیتی که مانند شتر بر نردبان خودنمایی میکند و با هیچ ابزاری پنهان کردنی نیست.
به نظرم برخی از اعضای کابینۀ سید ابراهیم رئیسی و برخی نمایندگان مجلس، بر نادیده گرفتن این واقعیتِ عریان اصرار دارند. آنها از امکان احیای اقتصاد بدون رفع تحریمها و یا لزوم اصرار بر ادامۀ چرخش سریعتر سانتریفیوژها در مذاکرات آتی سخن میگویند. این در حالی است که احیای اقتصاد بدون لغو نظام تحریمها در این شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ایران غیرممکن است و از طرفی اصرار بر مواضع گذشته ،مذاکرات را ناکام و بدون نتیجه میگذارد.
اگر دولت آقای رئیسی و شخص وی واقعاً بهبود زندگی مردم و احیای اقتصاد را اولویت خود میدانند، لازم است راه واقعبینی در پیش گیرند و بر چشم خود و هوادارانشان خاکستر نپاشند و وعدههای غیرِ قابل تحقق ندهند و پیشاپیش خود را اسیر کلام بیمبنا نکنند و از حیثیتی کردن ماجرا به شدت بپرهیزند.
از سر دلسوزی و به ضرسِ قاطع میگویم که بدون انعطاف در مواضع گذشته، مذاکرات منجر به رفع تحریمها نمیشود و بدون رفع تحریمها وخامت اقتصاد روز به روز افزایش مییابد. با وخیمتر شدن وضع اقتصاد، تابآوری مردمِ تحت فشار به صفر میرسد و آنها را به سمت هر نوع اعتراض و طغیانی سوق میدهد به طوری که سرانجام آن یا به هرج و مرج میانجامد و یا به سرکوبی فراگیر که هر دو برای نظام سیاسی فاجعهآمیز است.
همزمان خطر جنگ هم در منطقه بالا میگیرد و هزاران مصیبت به بار میآورد.
به خلاف دولت حسن روحانی، به نظرم دولت رئیسی اگر به اراده و تصمیم برسد، امکان حل نهایی مشکل تحریمها را دارد. فرصت او اما کم است. لازم است شتاب کند و حتی یک لحظه را از دست ندهد.
رهبر جمهوری اسلامی به آقای رئیسی توصیه کرده است که با مردم روراست و صادقانه سخن بگوید. صداقت حکم میکند که او به مردم صریحاً بگوید که آیا میخواهد اقتصاد و به تبع آن کشور را نجات دهد یا اینکه هر دوی اینها را قربانی چرخش سانتریفیوژها و چند صد کیلو اورانیوم غنی شده کند! اگر بگوید هر دو را با هم میخواهد و بنا ندارد یکی را قربانی دیگری کند، هم از غیرممکن سخن گفته و هم روراستی پیشه نکرده است.
انتهای پیام