خداحافظ احمدينژاد، سلام جليلي!
روزنامه ی آرمان در گزارشی نوشت:
احمدينژاديها بايد بپذيرند بدنه حمايتي دانشجويي خود را از دست داده و آنها را به سمت جليلي سوق دادند، دانشجوياني كه در هشت سال حمايت از احمدينژاد با سوالاتي مواجه شدند كه هيچگاه پاسخي دريافت نكردند و حالا به اميدي ديگر به حمايت از جليلي ميپردازند.
اين روزها حاميان احمدينژاد دمغ هستند و ترجيح ميدهند تنها به اين جملات كه «احمدينژاد بازميگردد» يا «احمدينژاد فردي را از سوي خود براي رياستجمهوري معرفي ميكند» بسنده كنندف چون پس از پيروزي روحاني در انتخابات ۹۲ و همچنين پيروزي ائتلاف اصلاحطلبان و حاميان دولت در سال ۹۴ آنها شانسی خود براي پيروزي در انتخابات ۹۶ را بسيار پايين ميدانند و از سويي هم اميدشان را به حمايت مجدد اصولگرايان از احمدينژاد از دست دادهاند.
بنابراين فعلا سفرهاي استاني احمدينژاد را به عنوان نماد حضور بهاريها در انتخابات ۹۶ به عنوان تابلو در ذهن ديگران ترسيم ميكنند كه درصد موفقيت اين القائات هم آنچنان بالا به نظر نميرسد. نااميد بودن تيم احمدينژاد سبب شده كه برخي از آنها به سمت تخريب دولت مستقر بروند كه اگر خودشان در سال ۹۶ در پاستور حضور نداشتند لااقل حسن روحاني هم بار ديگر بر كرسي رياستجمهوري تكيه نزند.
اگر به كانالهاي تلگرامي برخي اعضاي دولت احمدينژاد و حاميان رئيسجمهور سابق سري زده شود، آنچه مشاهده ميشود جز تخريب برنامه و عملكردهاي دولت يازدهم در عرصههاي مختلف بهويژه عرصه اقتصادي نيست. به عنوان مثال عبدالرضا داوري از نزديكان احمدينژاد نوشته است: «حداكثر سن بازنشستگي در ايران ۶۰ سال است اما ۲۴ تن از ۳۸ عضو (۶۳ درصد) كابينه دولت يازدهم بالاتر از اين سن هستند. ميانگين سن دولت نيز ۶۳ سال است. در واقع اگر كليت هيات دولت را چون شخص و شخصيتي واحد در نظر بگيريم الان وقتش هست كه با نوههايش بازي كند».
يا اينكه بار ديگر او نوشته است: «با ورود نمايندگان و كارشناسان بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول در سال ۶۹ به ايران و ديدار آنها با كارگزاران ارشد اقتصادي دولت هاشمي رفسنجاني، برنامه توسعه اقتصادي اول بيسر و صدا به كناري نهاده شد و برنامه تعديل اقتصادي با قيد محرمانه در دستور كار دولتمردان قرار گرفت. اجراي برنامه تعديل ساختاري و كنار گذاشتن برنامه مصوب مجلس براي توسعه كشور، بيش از آنكه دلايل علمي و كارشناسي داشته باشد؛ تحت تاثير علایق ايدئولوژيك كارگزاران اقتصادي دولت سازندگي صورت گرفت.»
اين طيف چنان سرگرم هجمه به دولت يازدهم هستند كه از ياران سابق خود غافل ماندند چنانكه شايد امروز از آنها بپرسيد چه خبر از آقاي سعيد جليلي. پاسخشان تنها به اين كلمات محدود ميشود: «خوب هستند».
جليلي در ريل موازي احمدينژاد
اما ظاهرا خبر ندارند كه برخي ميگويند جليلي در ريل موازي با احمدينژاد به انتخابات ۹۶ فكر ميكند؛ به هر حال او مدتي در مذاكرات هستهاي نقش بالايي داشته و تجربه خوبي هم كسب كرده است. اصولگراياني هستند كه رفتار و عملكرد او را ارجح بر احمدينژاد ميدانند چون نه در سفرهايش، مردم به دنبال اتومبيل حامي او ميدوند و نه علاقهاي به جمعآوري نامه براي رسيدگي به مشكلات مردم دارد و صد البته به مردمي كه براي گوش دادن به سخنراني او جمع شدهاند، نميگويد: «از ساعت چند اينجا هستيد…»
البته اين موارد را نميتوان عامل محبوبيت جليلي دانست و اصلا مشخص نيست ميزان تمايل جامعه به رياستجمهوري او چقدر است اما او و حاميانش و ديگران ميدانند كه كارنامه مذاكرات هستهاي او چنان موفق نبوده كه بخواهد براي تبليع انتخاباتي رياستجمهوري به عنوان يك برگ برنده آن را رو كند. جليلي مدتهاست كه مشي فكري خود و محور سخنرانيهايش را مبارزه با سازش قرار داده است هرچند اين واژهها براي مردم ايران غريب نيست اما به نظر ميرسد زمينه پذيرش آن پيش از آغاز سلسله سخنرانيهاي استكبارگريزي با شعارها و تجمعاتي از طيفي از دانشجويان عدالتخواه آماده شده بود. نكته قابل تامل اينكه همين دانشجويان در سالهاي ۸۴ و ۸۸ در حمايت از احمدينژاد چنين شعار ميدادند…
خداحافظي دانشجويان با احمدينژاد؛ سلام به جليلي
احمدينژاديها بايد بپذيرند بدنه حمايتي دانشجويي خود را از دست داده و آنها را به سمت جليلي سوق دادند، دانشجوياني كه در هشت سال حمايت از احمدينژاد با سوالاتي مواجه شدند كه هيچ گاه پاسخي دريافت نكردند و حالا به اميدي ديگر به حمايت از جليلي ميپردازند. اين حمايت چنان پررنگ است كه اخيرا ليست پيشنهادي دولت دوازدهم را منتشر كردند كه رد آن نامهاي آشنا به چشم ميخورد و البته چهرههايي كه از دولت احمدينژاد طرد شدند يا خود تصميم به جدايي گرفتند؛ از جمله مرضيه وحيد دستجردي براي وزارت بهداشت پيشنهاد شده است يا چهرههاي ديگري مانند قاليباف براي وزارت راه، ضرغامي براي وزارت ارتباطات، مرضيه افخم براي سخنگويي وزارت خارجه و …
واهمه احمدينژاديها از حضور روحاني
البته اين موضوع را هم بايد در نظر داشت که اظهارات اخير حجتالاسلام مصباحيمقدم زلزله بزرگي در جريان اصولگرايي ايجاد كرده است. زماني كه اين عضو ارشد جامعه روحانيت از احتمال حمایت از روحاني خبر داد، هر طيف يك واكنش داشت، مثلا عبدالرضا داوري از طيف احمدينژاد نوشت: «حمايت لاريجاني، باهنر و مصباحي مقدم از روحاني و نيز آغاز دور جديد حملات عليه دكتر احمدينژاد به نام «جريان انحرافي»، نشان ميدهد كه «سيستم» براي تداوم رياستجمهوري روحاني در حال قانع شدن است» يا حجتالاسلام ميرتاجالديني معاون پارلماني دولت احمدينژاد در پاسخ به اين سوال كه آيا امكان اين وجود دارد كه اصولگرايان روي همان افرادي كه ۹۲ كانديدا شدند سرمايهگذاري كنند، گفت: «خير، احتمالا نيروهاي جديد وارد گود انتخابات خواهند شد. ما هميشه بايد ميدان را براي ظرفيتها و نيروهاي جديد باز بگذاريم، شايد چهرهاي جديد بيايد كه بتواند آرای مردم را جلب كند و توانمنديهاي بيشتري براي پيشبرد اهداف انقلاب داشته باشد.»
انتهای پیام