پرسشهای محمدرضا جلاییپور از حامیان اجبار حجاب
محمدرضا جلاییپور در کانال تلگرامی خود نوشت:
پرسشهایی از حامیان اجبار حجاب
به بهانهٔ نوع واکنش ناسنجیدهٔ نهادهای رسمی و رسانههای اصولگرا به تجمع تعدادی از نوجوانان شیرازی در روز جهانی اسکیت پرسشهایی قابل طرح است که اگر حامی اجبار حجابید سپاسگزار میشوم پاسخ دهید یا به پاسخشان فکر کنید:
بر اساس نظرسنجیهای معتبر داخلی از چند سال پیش بیش از ۵۰ درصد کل شهروندان ایران (اعم از مذهبی و غیرمذهبی و محجبه و غیرمحجبه) و بیش از ۷۵ درصد کل شهروندان تهران و شهرهای بزرگی مثل شیراز مخالف اجبار حجابند. چند درصد از هموطنانتان مخالف اجبار بشوند دست از اجبار میکشید؟
تحمیل قانونی که اکثر شهروندان مخالف اجرای آن هستند و به نحو روزافزون و گستردهای در برابر اجرای آن مقاومت و نافرمانی میکنند، ناقض اصول و فلسفهٔ قانوننویسیِ خادمِ «حاکمیت قانون» نیست؟ قانونی که در این سطح گسترده شکسته میشود میتواند قانون خوبی باشد؟ وضع چنین قانونی حرمت قانون و قبح قانونشکنی را نمیشکند؟
حتی اگر موافقان اجبار حجاب اکثریت بودند (که دیگر نیستند) بر اساس چه استدلالی نقض حقوق و آزادیهای اساسی کسانی که نمیخواهند حجاب داشته باشند را موجه میدانید؟ فرضا اگر استدلالی دارید توجه دارید که با همان استدلال در جوامعی که مسلمانان اکثریت نیستند هم حجاب میتواند ممنوع و حقوق و آزادیهای اساسی مسلمانان نقض شود؟
حتی اگر هیچ اختلاف نظر فقهی دربارهٔ حدود حجاب شرعی نبود (که میدانیم هست) و حتی اگر رعایت نکردن حجاب در فقه سنتی تعزیر داشت (که میدانیم ندارد و حتی در حکومت پیامبر هم تحمیل نمیشده و مجازاتی نداشته است) طبق چه استدلالی ایرانیان مسلمانی که پیرو فقه مورد پسند شما نیستند و ایرانیانی که اساسا مذهبی یا مسلمان نیستند و حتی توریستهای غیرایرانی باید با الزام قانونی از فقه مورد پسند شما پیروی کنند؟ اساسا پیروی اجباری از فقه چه ارزش مومنانهای دارند؟
آیا برآوردی از میزان خشم و نارضایتیای که هر بار جریمه یا توقیف خودرو برای افتادن روسری یا برخوردهای گشت ارشاد در بخش فزایندهای از خانوادههای ایرانی ایجاد میکند دارید؟ در چه شرایطی میپذیرید که برخورد قهرآمیز و گشت ارشادی شکست خورده و حتی نتیجهٔ عکس داشته است؟
آیا برآوردی از هزینههای سهمگینِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسیِ این برخوردهای چنددههایِ نارضایتیافزا و خشمپرور و تاثیرش در فاصلهگیری عاطفی بخش روزافزونی از جمعیت از دین و تعلق ملی و افزایش میل به مهاجرت، مهاجرت سرمایههای علمی و اقتصادی، کاهش مشارکت و همبستگی و امید اجتماعی و افزایش احتمال اعتراض خشمناک دارید؟
در شرایطی که کشور اسیر ابربحرانهای پرشمار و همافزا شده، نارضایتی ناشی از تحریمها و سوء حکمرانیِ اقتصادی و سیاسی و نابرابریها به حد بیسابقهای رسیده و ائتلاف اسرائیل و اعراب و ترکیه در حال تقویت برای صفآرایی در برابر ایران است، چطور به جای کاهش فشارهای اجتماعی و نارضایتیِ برآمده از تحمیل سبک زندگی دقیقا در مسیر عکس حرکت میکنید و در حوزهٔ فرهنگ و هنر و آزادیهای اجتماعی هم به سمت افزایش فشار به جامعه پیش میروید؟ از انباشت این همه نارضایتی و نفرت نمیترسید؟ چطور نیازی به ایجاد گشایش بیشتر حس نمیکنید؟
آیا در میان اعضای خانواده و شبکهٔ روابط نزدیکتان هیچ زنی که به حجاب و پوشش محافظهکارانه باور و به آن التزام ندارد نمیشناسید؟ وقتی در فضاهای خصوصی، دیگر امکان تحمیل حجاب محافظهکارانه به این اعضای خانواده و دوستانتان را ندارید، چطور فکر میکنید در فضای عمومی تداوم اجبار تا سالها ممکن است؟
بر اساس نظرسنجیهای معتبر داخلی بیش از ۸۰ درصد زنان هنرمند، نویسنده، پژوهشگر، مدیر بنگاه و سمن، تحصیلکردگان بیش از فوقلیسانس و دانشجویان دهههشتادی حجاب سختگیرانهٔ مورد پسند شما و حراست نهادهای عمومی و شورای نگهبان و صداوسیما را ندارند و رویههای پرتبعیض استخدام و ارتقا در نهادهای حکمرانی و نمایندگی موجب شده است این نهادها از خدمات اکثریت تواناترین سرمایههای انسانی زنان ایران محروم شوند. چه توجیه اخلاقی و حتی شرعی برای محروم ماندن نهادهای حکمرانی از توان بخش فزایندهای از زنان توانای ایرانی دارید؟
نقطهٔ پذیرش شکستِ سیاست اجبار حجاب و تجدیدنظر در آن توسط شما دقیقا کجاست؟ «دقیقا» کجا؟ اساسا چنین نقطهٔ پذیرش شکستی دارید یا هیچ میزان هزینه از منابع عمومی و منافع و مصالح ملی و هیچ حدی از نارضایتی عمومی و هیچ میزان استدلال و شواهد علیه آن نمیتواند شما را متقاعد به عقلانیتورزی و تجدید نظر کند؟ اگر تاکنون نکردهاید نمیخواهید یک نقطهٔ پذیرش شکست و تجدید نظر تعریف کنید؟ بهتر نیست این کار را زودتر بکنید، قبل از اینکه دیر و هزینهها و نارضایتیها بیشتر شود و اساسا امکان انتخاب تداومش را نداشته باشید؟
انتهای پیام
محل استخراج آمار: شکم
محل استخراج نظریه آقای پاشایی ؛
زیر شکم
الان ۶ ماه از حرف ایشون میگذره و داریم میبینیم که حرف های ایشون 100 در صد درست بوده
یک. نفر با مدارک سطح بالای بینالمللی از دانشگاه آکسفورد مطلبی رو مینویسه و یک نفر که معلوم نیست اصلا کی هست و چه سطح سوادی داره میاد مسخره میکنه
واقعا جهان سوم برازنده ما هستش