خرید تور تابستان ایران بوم گردی

بازگشت آموزش زیرزمینی «سوزن طلایی» به افغانستان

سرویس اجتماعی انصاف نیوز: نشست «آموزش و فرصت‌های رو به افول در افغانستان» که از سلسله نشست‌های «افغانستان یک سال پس از سقوط» است، توسط انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده (حامی) برگزار شد.

به گزارش انصاف نیوز فاطمه اشرفی، موسس انجمن حامی درباره برگزاری این سلسله نشست‌ها گفت: یکسال از سقوط افغانستان می‌گذرد و احساس کردیم که همچنان مسائل زیادی باقی مانده است. اتفاقی که در سال گذشته در افغانستان افتاد جدای از تاثیرات بین‌المللی و منطقه‌ای به دلیل مرزهای طولانی، آمیخته‌های فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی و سیاسی و مهاجرت میلیون‌ها افغان در طول یکسال به ایران، حائز اهمیت است. مسئله آموزش یکی از نکات جدی و نگران کننده‌ای است که بعد از قدرت گرفتن طالبان به شدت جامعه انسانی افغانستان را تحت تاثیر قرار داد. این مسئله نه تنها آثار کوتاه مدت بلکه آثاری بلندمدت را در پی دارد.

او افزود: در طول 5 سالی که طالبان در گذشته افغانستان را اشغال کرده و حاکم بودند، محدودیت‌های گسترده‌ای در آموزش و برای زنان را شاهد بودیم. حتی در طول 20 سال گذشته علیرغم هزینه‌های سنگین و تلاش‌های نهادهای داخلی افغانستان شاهد اتفاقا کمی مناسبی در آموزش نبودیم. به هر حال این موضوعات همچنان در حال تکرار است و نگرانی از این موضوع را به وجود می‌آورد که این رویه به بحران انسانی جدی تبدیل شود.

مجتبی نوروزی، معاون سابق رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با حضور در این نشست گفت: وقتی بحث آموزش را در دوران حاکمیت طالبان بررسی می‌کنیم باید به موضوع مهمی توجه داشته باشیم که آن تفکر و نگاه طالبان را به پدیده‌های مدرن و امروزی است. اگر به این نگاه طالبان به معقوله آموزش هم به معنای امروزی یک پدیده مدرن است، توجه نکنیم شاید نتوانیم تحلیل درستی داشته باشیم. پیش از هر چیزی باید ببینیم خواستگاه اجتماعی طالبان کجاست؟ طبیعتا این ویژگی‌ها و خصلت‌هایی که طالبان از آن برآمده است بر دیدگاه آنها موثر است. طالبان برآمده از یک جامعه دارای نظام قبیله‌ای و کاملا مرد محور است. جامعه مرد محوری که نگاهش به پدیده «زن» خاص است. اساسا یکی از نقاط مرکزی نگاه طالبان به پدیده زن مسئله گناه آلوده بودن این پدیده است. اساسا محور هر خطا و گناهی را زن می‌دانند و این ذهنیت در هر اقدام و عملی تاثیرگذار است.

او افزود: طالبان برآمده از یک جامعه روستایی است که یک شکاف عمیقی نسبت به جامعه شهری در دل افغانستان دارد. بنابراین پیروزی پیرامون بر مرکز، پیروزی روستا بر شهر، پیروزی جایگزینی بدویت به جای مدنیت بود. به صورت طبیعی چنین موجودیت اجتماعی در پذیرش هر پدیده نویی با تسلب برخورد می‌کند و به سختی مشروعیت بخشی به یک پدیده مدرن را می‌پذیرد. نکته دیگر این است که نگاه طالبان به پدیده‌های مدرن به دلیل عملکرد قابل تامل و اشتباه حاکمان پیشین و نیروهای بین‌المللی حاضر در افغانستان بود و متاسفانه در نگاه بدنه طالبان و حتی رهبران سنتی این جریان هم‌عرض فساد و وابستگی شده است. همه پدیده‌ها مانند حضور زنان، رسانه، آموزش مدرن (عالی و دختران) هم عرض مفهوم فساد و وابستگی شده به همین دلیل کار با آن برخورد سلبی دارند.

مجتبی نوروزی با اشاره به دلیل مخالفت طالبان با پدیده‌های مدرن، تاکید کرد: مخالفت کردن و یا بها ندادن طالبان به آموزش به دلیل آثاری که آموزش مدرن می‌تواند در دل یک جامعه داشته باشد. یکی از این آثارها حتما برهم خوردن ساختارهای سنتی نفوذ اجتماعی در آن جامعه است. یعنی وقتی سطح سواد در جامعه‌ای افزایش می‌یابد مکانیزم نفوذ تغییر می‌کند و کسانی نفوذ اجتماعی و سیاسی پیدا کنند و به قدرت سیاسی برسند که در گذشته در ساختارهای سنتی جایگاه بالادستی نداشتند و به صورت طبیعی بافت اجتماعی و ساختارها بهم می‌خورد و آنچه که در افغانستان به طور خاص اهمیت دارد این است که جایگاه اقوام و خرده‌گروه‌های اجتماعی جا به جا می‌شود. یعنی شما می‌بینید در سال‌های پیشین یکی از نکاتی که روی آن تکیه می‌شد چرایی اقوام فارس زبان به ویژه هزاره‌ها در معقوله آموزش بود. حضور فعال آنها در عرصه‌های آموزشی برای حاکمانی که باورهای سنتی جایگاه ویژه اقوام برایشان اهمیت داشت و برای آنها تولید قدرت می‌کرد غیرقابل پذیرش بود. به همین دلیل مقابله‌های جدی در همان دوره هم با این موضوع می‌شد. 

او افزود: ما یک جنبه سنتی در رهبران و بدنه اجتماعی طالبان داریم که نگاه مثبتی به معقوله آموزش ندارند و یک بخش اندکی از جامعه افغانستان که آدم‌های دنیا دیده‌تر و معتدل‌تری هستند اما به دلیل آثار آموزش در جامعه که پایه‌های قدرت سنتی آنها را دچار تزلزل کند نگاه مثبتی به معقوله آموزش ندارند. این نقطه کانونی نگاه به آموزش در درون طالبان است. البته استثناهای اندکی هم وجود دارد که به نظر می‌رسد آنها محلی از اعراب ندارند.

معاون سابق رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان گفت: در 20 سال گذشته با وجود تمام ادعاهایی که شد چرا آموزش توسعه پیدا نکرده و به نقطه مطلوب، پایدار و غیرقابل بازگشت نرسیده است؟ سه فاکتور باعث شد که آموزش در 20 سال گذشته به یک نقطه پایداری غیرقابل بازگشت نرسد: 1) ساختارهای سنتی جامعه افغانستان است که در بخش‌های مهمی از جامعه این کشور نگاه به آموزش کماکان از همان فضاهای سنتی تبعیت می‌کند. 2) ضعف دولت مرکزی در مهیا کردن زیرساخت‌هاست. درست است که تلاش بسیاری انجام شد اما هنوز با استانداردهای حداقلی لازم برای این که یک کشور مسئله آموزش را در خود نهادینه کند فاصله جدی دارد. بخشی از بی‌توجهی مسئولان در 20 سال قبل از قدرت گرفتن طالبان ریشه در ضعف منابع داشت و بخش دیگر از فساد گسترده در بکارگیری منابع نشات گرفته که باعث شد بخش آموزش به درجه‌ای از رشد و شکوفایی نرسد. شاید هم زمان کم بوده است. نمی‌توان شاخص زمان را از این موضوعات فاکتور گرفت. 20 سال زمان مناسبی برای رسیدن به پایداری غیرقابل برگشت نیست. 3) اشتباهات غربی‌‌ها به عنوان متولی حکمرانی در افغانستان کم تاثیر نبود. مدل آنها به پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌شان دچار اشکال است. آن توجهی که باید به آموزش و توسعه آن به ویژه در بخش‌های سنتی افغانستان صورت نگرفت و برای سیاستگذاران و راهبران اصلی افغانستان آموزش موضوعیتی نداشت و اگر در جایی آموزش توسعه پیدا کرد و به بارقه‌هایی از امید دست پیدا کردیم و شواهدی از رشد و توسعه بخش آموزش در افغانستان دیده شد، در دل بخش‌هایی از افغانستان بود که زمینه اجتماعی لازم برای پرداختن به مسئله آموزش را داشتند و با فراهم آمدن بستر اندکی جامعه از آرامش به صورت خودجوش به سمت آموزش رفت. اما سیاستگذاران در مناطقی که ساختارهای سنتی علیه پدیده‌های مدرن بود اقدامی صورت ندادند. اگر غربی‌ها تمام توان خود را صرفا در بخش آموزش متمرکز می‌کردند حتما جامعه افغانستان نتیجه‌ای بهتری کسب می‌کرد.

مجتبی نوروزی درباره راهکار برون رفت آموزش از این شرایط گفت: در کوتاه مدت اتفاقی نخواهد افتاد اما در بلندمدت فشار بیرونی بر طالبان می‌تواند تغییر ایجاد کند. بخشی از فشار بیرونی جامعه بین‌المللی و بخش دیگر فشار اصلی در درون افغانستان و بیرون از دل طالبان است. این فشار آنها در مسیری قرار می‌دهد که به بخشی از خواسته‌های مردم افغانستان که آموزش بخشی از آنهاست تن بدهند. در میان مدت و دراز مدت با قرار گرفتن در معرض پدیده‌های نو و مدرن امکان تغییر طالبان هم وجود دارد تا آموزش را بپذیرند. در کوتاه مدت بهایی برای آموزش قائل نخواهند بود و در کوتاه مدت با یک وضعیت بغرنج و نابهنجاری خواهیم بود.

معاون سابق رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان افزود: در یک سال گذشته من تا حد زیادی درگیر موضوع آموزش در افغانستان بودم. مدل‌های مختلف آموزش از جمله مجازی، تولید محتوای رایگان و… خوب است و بخشی از آن خلا را پوشش خواهد داد اما هیچ کدام از اینها جای آموزش کلاسیک را نمی‌گیرد چون کسی که در ساختار و قالب کلاسیک آموزش می‌بیند، می‌تواند مبنای ادامه فعالیت او در عرصه یادگیری باشد. با توجه به تلاش‌هایی که در ایران شاهد هستم، امیدوارم در سطح آموزش عمومی اتفاقاتی رخ دهد. 

ایجاد موانع بزرگ طالبان محلی برای معلمان

میرویس بلخی، وزیر سابق معارف افغانستان نیز به صورت آنلاین در این نشست حضور داشته و تاکید کرد: در یکسال گذشته به ویژه بعد از آمدن طالبان و سقوط افغانستان تمام شاخص‌هایی که در افغانستان برای دولت و ملت مهم بود، آسیب بیشتری دید. فاجعه‌ای بزرگ و کلان‌تر از فروپاشی نظام آموزشی در افغانستان نیست. از نظر من تمام بحران افغانستان متاثر از مشکلات کم سوادی در افغانستان بوده که به آن توجه نشده است. حداقل در 20 سال گذشته با وجود آن که وضعیت معارف با توجه به این که اولویت‌های حکومت‌های افغانستان و جامعه جهانی در این کشور بود و باعث شد خدمات تعلیم و تربیت در سراسر افغانستان گسترش پیدا کند و ما از سال 2001 میلادی که از 900 دانش آموز 89 درصد دختران بودند و سال‌های سقوط (سال گذشته) در حدود 9 میلیون دانش آموز داشتیم که 38 درصد آن را دختران تشکیل می‌دادند. در تمام شهرها و شهرستان‌ها مکاتب آموزشی فعال بود. دلخوشی ما این بود که در مناطق مختلف به ویژه مناطق محروم آموزش وجود دارد به تدریج  کیفیت ایجاد می‌کند و ما زیربناهای آموزشی را در افغانستان تقویت می‌کنیم. 

وزیر سابق معارف افغانستان افزود: در سال 97-98 تمرکز وزارت معارف روی این بود که چطور کیفیت موارد درسی را تقویت کنیم تا نیازمندیهای بازار و شاخص‌های ضروری یک شهروند خوب را در نهاد تعلیمی وارد کنیم. دغدغه مکتب سازی، جلب و جذب پسران و دختران به مکتب یا ایجاد ارتباط بین مکتب و والدین رو به حل شدن بود و به عنوان شاخص‌های کلان از دستور کار خارج شده بود و ما به سمت تعلیم و تربیت کیفی حرکت کرده بودیم. متاسفانه تمام ضروریت‌ها امروز به نقطه‌ای برگشته که تمام ساختار و زیربناهای آموزشی در حال فروپاشی است. بزرگترین صدمه در یکسال گذشته به تعلیمات غیردولتی (خصوصی) در افغانستان زده شد. در دو سال گذشته که کرونا دامن‌گیر لفغانستان بود تلاش کردیم یارانه‌هایی به آنها بدهیم تا نهادهای خصوصی تعلیمی در افغانستان نابود نشوند. در افغانستان نهادهای خصوصی بازوی حکومتی برای ارائه آموزش به فرزندان افغانستان بود. اما هر روز 10 تا 13 درصد مکاتب خصوصی در حال تعطیلی و تبدیل شدن به مراکز خرید و دکان می‌شود. معلمان سرمایه‌های بزرگی هستند در حاکمیت اول طالبان معلمان با کیفیت نبودند اما در 20 سال گذشته سرمایه گذاری روی تربیت معلمان شد و وضعیت معلمان در شهرهای بزرگ مثل کابل، هرات، قندهار و حتی ولایات درجه دو و سه افغانستان خوب شده بود و 40 درصد از 122 هزار معلم را خانم‌ها تشکیل می‌دادند.

او تاکید کرد: امروز علاوه بر این که امنیت ذهنی و مالی برای معلمان وجود ندارد، موانع بسیار بزرگی از جانب طالبان محلی برای آنها ایجاد می‌شود. معلمان هر روز در حال ترک مدارس هستند و از نظام آموزشی بیرون می‌روند و جای آنها را طالبان می‌گیرند. افرادی که تعلیم دینی را فراگرفته بودند حالا ریاضی، رشته‌های علوم تخصصی و فیزیک و… تدریس می‌کنند. کسی که در علم حدیث تخصص دارد در دبیرستان جبر تدریس می‌کند. پس از پیروزی طالبان در دوره اول درس‌ها آنچنان ایدئولوژیک بود که در جمع و تفریق دانش‌آموزان صحبت از کشتن کمونیست و پیروزی مجاهد و شلیک گلوله بود. طالبان هنوز دروس در افغانستان تغییر نداده‌اند اما می‌گویند اراده این تغییر را دارند. اما تمام در درس‌های شفاهی و کتبی صحبت از مباحث ایدئولوژی و جنگی هستند. نگرانی من این است که در نظام فعلی نه تنها محرومیت دختران از تحصیل یک مسئله جدی است، حتی پسران هم شهروندان کاملا ایدئولوژیک زده و با بینش محدود خواهند شد که تهدیدی برای جامعه خود و دیگر جوامع منطقه به حساب می‌آید.

میرویس بلخی با بیان این که شرایط افغانستان در سایر شاخص‌ها هم خوب نیست، گفت: به طور مثال مدارس تعلیمات عمومی در حال تبدیل شدن به مدارس مذهبی و حوزه‌هاست. در حدود 16 باب مدرسه در ولایات مختلف افغانستان به حوزه یا مدارس مذهبی تبدیل شده است. در گذشته هم این علاقمندی طالبان بود که مدارس به مدرسه‌های مذهبی یک جامعه سنتی افغانستان نیز با این سیاست همسو هستند و تلاش می‌کنند که این مدرسه‌ها به حوزه تبدیل شوند. بنابراین محرومیت دختران یک باب از آموزش است که در مورد آن صحبت می‌شود، اما شرایط کل نظام آموزشی در افغانستان فاجعه‌بارتر است. متاسفانه آمیختگی بین ایدئولوژی و قبیله در افغانستان به وجود آمده و طالبان به ویژه رهبران بزرگ تحت تاثیر این ایدئولوژی هستند. در برخی از مناطق افغانستان هنوز هم فرماندهان در مقابل انسداد مکاتب مقاومت می‌کنند.  

او افزود: در گذشته هم فارغ التحصیلان قابلیت جذب بازار را نداشتند. طبق آمار نسبی در حدود 150 طالب از مدارس افغانستان هر ساله فارغ می‌شوند که هیچ مهارتی نداشتند و بیکار می‌شدند. وقتی جامعه و بازار آنها را جذب نمی‌کرد درون آنها عقده به وجود می‌آمد که باعث سربازگیری طالبان می‌شد. بر این باورم که اگر شرایط آموزش همینطور بچرخد داعش و سازمان‌های بالاتر از آنها می‌توانند به آسانی در افغانستان زندگی، فعالیت و حتی سربازگیری کنند. این وضعیت عقده‌مندانه است و کسانی که آموزش مذهبی می‌بینند بیش از حد انتظار احترام و تکریم دارند ولی جامعه به سختی او را اکرام می‌کند. اگر خروجی مدارس از 150 هزار به 300 هزار نفر برسد این موضوع باعث می‌شود که فارغ‌التحصیلان بیکار بیشتر می‌شود و تنها وظیفه‌ای که آنها می‌توانند داشته باشند اقامت در مساجد و موذن بودن است. در نهادهای حقوقی هم نمی‌توانند کار کنند چون مستلزم فراگیری دانش تخصصی است. بسیاری از بحران‌های افغانستان شاید در آینده‌ای نزدیک حل شود اما بحران ناشی از کیفیت پایین تعلیم و تربیت در دراز مدت به افغانستان صدمه می‌زند که باعث افراطیت در سربازگیری گروه‌های مختلف می‌شود که خطری برای منطقه محسوب می‌شود.

وزیر سابق معارف افغانستان در پاسخ به این سوال که آیا آماری از مهاجرت معلمان، دانشجویان و دانش آموزان افغانستان دارید؟ گفت: تلاش کردیم یک دهه در افغانستان 1398 تا 1408 یک دهه آموزش را داشته باشیم. قسمت مهم آن آمارگیری برای نشان دادن شاخص‌های مختلف بود اما آماری وجود نداشت. مثلا متاسفانه هنوز از نفوس افغانستان هم آماری در دسترس نیست چه برسد به مهاجرت معلمان، دانشجویان و دانش آموزان. اما مردانی در افغانستان بودند که دختران خود را 20 کیلومتر با دوچرخه می‌بردند تا به مدرسه برسند. 

او تاکید کرد: مطمئن هستم که هزاران و صدها هزار دختر در حال آموزش هستند و معلمان زیادی به صورت داوطلبانه خانه‌های خود را در اختیار آموزش به این دختران قرار داده‌اند. در دوره گذشته طالبان دختران تعلیم می‌دیدند. خدا رحمت کند ژنرال دکتر «سهیلا» را، او پزشک و یکی از زنانی بود که به صورت مداوم در خانه خود طب و اساس طب را به دختران آموزش داد. یکی از دلایلی که می‌گوییم طالبان علیرغم ایدئولوژی بسته‌ای که دارد نمی‌تواند افغانستان را به قرون وسطایی برگرداند این است که یک حیات متحرکی در رگ‌های افغانستان جاری است، از جنگ مسلحانه گرفته تا مقاومت مدنی و ایستادگی برای آموزش، ارزش‌های انسانی و حقوق بشری. 

میرویس بلخی درباره تاثیر فقر بر آموزش دختران در افغانستان گفت: فقر یکی از عوامل بسیار مهم محرومیت دختران و پسران در افغانستان بود. در سال 1398 با همکاری یونیسف آمار گرفتیم و حدود 7 میلیون بچه از رفتن به مدرسه محروم بودند که 72 درصد آن دختران بودند. عواملی که بررسی کردیم مهم‌ترین علت این محرومیت از تحصیل فقر بود.

تعلیم افغانستانی‌ها در دانشگاه علامه طباطبایی

ماندانا تیشه‌یار از فعالیت دانشگاه علامه طباطبایی در یک سال اخیر خبر داد. این دانشگاه کلاس‌های خوبی را به صورت  آنلاین و آفلاین در اختیار دانشجویان و افرادی که طالب علم در افغانستان هستند، قرار داده و در حال راه‌اندازی «کالج مجازی افغان آکادمیا» است.

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در دوره گذشته حکومت طالبان بودند زنانی که به صورت زیرزمینی تحصیل می‌کردند. مثلا گروهی به نام «سوزن طلایی» بودند که به نام کلاس‌های خیاطی دور هم جمع می‌شدند و اساتید دانشگاه هرات به آنها درس می‌داد. به نظر می‌رسد تدریس و تحصیلات زیرزمینی در افغانستان تداوم خواهد داشت.

خوشحالی ریش‌سفیدان افغانستان از بازگشت زنان به خانه 

فرجاد امین، کارشناس امور افغانستان نیز در این بررسی آموزش و فرصت‌های رو به افول در افغانستان گفت: در بررسی روی کار آمدن طالبان و شرایط کنونی افغانستان به دلیل به اشتباهاتی کشورهایی است که به عنوان حاکمان واقعی در 20 سال گذشته زمام امور را در دست داشتند. عدم شناخت این کشورها از فرهنگ و پیشینه تاریخی مردم افغانستان منجر به پیچیدن نسخه‌هایی شد که مناسب فرهنگ جامعه افغانستان نبود و تلاش کردند از روش‌ها و سلایقی که در غرب دنیا رایج است مردم افغانستان را با آموزش آشنا کنند.

او افزود: در سال‌های گذشته مجموعه اقداماتی که با فرهنگ مردم افغانستان همخوانی نداشت و روش‌های آموزشی در افغانستان وجود داشت که با عدم پذیرش بخش سنتی جامعه مواجه شد. آموزش‌های مختلط، استفاده از دختران در گروه‌های سرود خوانی در افتتاحیه‌های رسمی و… از جمله این روش‌های اشتباه است. جامعه سنتی و قبیله‌ای افغانستان و ریش‌سفیدان نسبت به این که جامعه افغانستان به یکباره تغییر ذائقه داده، ناراضی بودند. زنها تا قبل از آن در پستوی خانه بودند ولی حالا نه تنها آنها را از خانه بیرون آورده‌اند بلکه روسری‌ را هم از سر آنها برداشته و جلوتر از ریش‌سفیدان می‌نشاندند. این برای ریش‌سفیدان افغانستان قابل تحمل نبود.

این کارشناس حوزه افغانستان تاکید کرد: یکی از علل بازگشت طالبان به دلیل نارضایتی بزرگان اقوام و قبیله‌ها و ریش‌سفیدان از شرایط بود. آنها می‌گفتند ما ریش‌سفیدان را اینجا گذاشته‌اند و سیاه‌سران را جلوی ما نشانده‌اند. این نوع نگاه جامعه قبیله‌ای به حضور و فعالیت دختران و زنان جامعه افغانستان بود و خوشحالند که به کمک طالبان دختران و زنان دوباره از صحنه اجتماع جمع‌آوری می‌شوند و به پستوی خانه‌ها بازمی‌گردند. از سوی دیگر طالبان به اعمال این نظر که علم فقط علم دینی است و سایر علوم ارزش ندارد، تمایل دارند. در حال حاضر افرادی که تحصیلات دینی داشتند در ادارات و مراکز جایگاه رفیع‌تری دارند.

فرجاد امین تاکید کرد: افغانستان با پدیده دیگری روبروست. در 20 سال گذشته تمام وزرای تحصیلات عالی انتخاب شدند از قوم پشتو بودند که اولویت آنها کمرنگ کردن برتری فارس زبانهاست. فارس زبانان به ایران آمدند و تحصیلات خود را ادامه دادند در حالی که پشتون‌ها به پاکستان مهاجرت کردند و زمینه تحصیل نداشتند. 

او در پایان اظهار امیدواری کرد که بتوان برای ادام تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی راهکارهایی اندیشید، گفت: با آقای حداد عادل صحبت کردیم تا بتوانیم از امکانات فرهنگستان فارسی برای تعلیم و تربیت آنها استفاده کنیم و امیدواریم بتوان یک شبکه تلویزیونی با گیرنده‌های ماهواره‌ای به آموزش آنها اختصاص داد.

مولوی‌های مدارس حقانی در افغانستان استاد دانشگاه می‌شوند؟

محسن روحی صفت، دیگر کارشناس افغانستان در این نشست گفت: آموزش در افغانستان بسیار محدود بوده و این عقب افتادگی هیچ کشوری مثل افغانستان نیست. در گذشته آموزش در افغانستان انحصاری و محدود به شهرها بوده و اقوام حاکم بر افغانستان این امتیاز را به پشتون‌ها بدهند. 

او افزود: تجاوز روسی به افغانستان و جنگ و جهاد در آن دوره ارزش‌های جامعه افغانستان را بهم ریخت و آنها را با موضوع آموزش آشنا کرد. این شرایط بعد از قرارداد بن به شدت گسترش پیدا کرد و آموزش یکی از اساسی‌ترین پایه‌های جامعه مدنی بود. امروز مانع مهم طالبان در گسترش حکمرانی همین موضوع آموزش است. مقاومت مردم افغانستان در مقابل طالبان ناشی از آموزش است. که مانع از تحجر گرایی و افراط‌گرایی حاکمان می‌شود و مسیر حکمرانی صاف و آماده نیست که مردم همه مطیع باشند. مردم آگاه شدند و در این زمینه مطالبه می‌کنند. 

روحی صفت شرایط افغانستان را با تشکیل دانشگاه آزاد در ایران شباهت داده و گفت: دانشگاه آزاد موجب شد قشر وسیعی از زنان در ایران آموزش ببینند و در جامعه ایران مطالبه حق کنند. علیرغم اینکه حکمرانان موافق خیلی از این حقوق نبودند ولی بر حاکمان تحمیل شد و هنوز هم این مبارزه وجود دارد. در افغانستان نیز این آموزش ممکن است در بخشی افراط شده باشد اما حقوقی به وجود آورده که حاکمان افغانستان نمی‌توانند این مطالبه را نادیده بگیرند.

او به تقی عثمان، سفر رئیس مدرسه حقانی کراچی به افغانستان اشاره کرده و گفت: او با وزیر آموزش طالبان دیدار کرد و همه حاکمان کابل در مقابل او متواضع بودند. یکی از عمده هدف سفر او به افغانستان این بود که مدارک حوزه‌های علمیه مدارس حقانی به عنوان مدارک دانشگاهی در افغانستان به رسمیت شناخته شود. در واقع هدف این است که کسانی که از مدارس فارغ‌التحصیل شدند در دانشگاه‌های افغانستان تدریس کنند. از سوی دیگر مدارس حقانی در افغانستان شروع به فعالیت کنند. این جای نگرانی دارد چون مولوی‌های پاکستانی به راحتی به دانشگاه‌های افغانستان رفت و آمد می‌کنند و افغانی‌ها از مدارس حقانی با دادن پول رتبه مولوی می‌گیرند و با آن مدرک و بی‌سوادی می‌خواهند در دانشگاه‌های افغانستان تحصیل کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. الان هم با امتیاز دادن به متاهل ها در استخدام باعث مهاجرت قشر تحصیل کرده می شوند و عملکردی مثل طالبان دارند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا