خرید تور تابستان

پرچم‌هایی که وسیله‌ی زد و خورد دانشجو شد

با آغاز اعتراضات اواخر شهریرماه، در تعدادی از دانشگاه‌های مختلف کشور نیز تجمعاتی شکل دادند. شنبه (23 مهر 1401) پردیس مرکزی دانشگاه تهران نیز محل چند تجمع مختلف بود. در این تجمع درگیری‌ای بین دانشجویان معترض و موافقان اتفاق افتاد که منجر به ضرب‌و‌شتم معترضان و ضبط کارت دانشجویی آن‌ها شد. یکی از دانشجوی معترض حاضر در این تجمع روایتی در خصوص این تجمع در اختیار انصاف نیوز قرار داده است که در ادامه می‌آید:

شنبه برای ورود بچه‌ها هم سختگیری بیشتری به خرج می‌دادند. دوست من که کارت دانشجویی‌اش را گم کرده بود و همیشه با نشان دادن کارت دیجیتالی از حراست دانشگاه عبور می‌کرد اینبار مجبور شد پرینتی از تیم کارت تهيه كند.

تجمع دوستان با دیدگاه دیگر، قبل از ما شروع شده بود و بعد از تجمع آن‎ها بود که ما دست به تجمع زدیم. حدودا ساعت 2:30 تجمع دانشجوهای معترض شروع شد. تعداد دانشجوهای حاضر نسبت به تجمعات قبلی خیلی بیشتر شده بود و شعارها رادیکال‌تر. معمولا در تجمعاتی که در پردیس مرکزی شکل می‌گیرد نکته‌ی قابل توجه برای همه‌ی تجمع‌کنندگان این است که جمعیت را به درهای اصلی برسانند برای اینکه مردم بیرون از دانشگاه با آن‌ها همراه شوند. هنوز پرده‌های بزرگ آبی رنگ پشت درهای دانشگاه را نکشیده بودند؛ ما هم به سمت درهای اصلی پیش می‌رفتیم که تجمع طرف مقابل سعی کردند مانع شوند. تعداد ما شاید تا سه برابر بیشتر از تعداد افراد مقابل ما بود اما به هر روشی سعی در متوقف کردن ما داشتند و ما هم درمقابل سعی در پیش رفتن به سمت در اصلی و قرار گرفتن در معرض دید مردم. نهایتا با هم به در اصلی رسیدیم و درگیری ایجاد شد.

ما هیچی نداشتیم اما طرف مقابل ما پرچم‌های ایران را که در دست داشتند ابزاری کردند و با چوب دسته‌ی پرچم بچه‌ها را می‌زدند. تا چشم کار می‌کرد مامور حراست حضور داشت اما در تمام طول این درگیری مانع نشدند و از معترضان هیچ دفاعی نکردند. عاقبت ما دو گروه از یکدیگر جدا شدیم. ما در یک سمت شروع به شعار دادن کردیم و آن‌ها در سمتی دیگر. ما جلوی در بودیم؛ مردمی هم از بیرون با بوق زدن با ما همراهی می‌کردند؛ همین شرایط شعارها را فوق رادیکال کرده بود.

در تمام طول مدت که این اتفاقات و تجمع ما بارها اتفاق افتاد که چند کارمند حراست در کمال تعجب و پیش چشم همه‌ی دانشجویان ناگهان یک دانشجو را زدند! این برخورد باز هم اتفاق افتاد. من تا به حال ندیده بودم آنها بچه‌ها را کتک بزنند. یکی از این برخوردها با شعار دادن یکی از دوستانم و همراه شدن دیگران با او متوقف شد. دوستم را زمان خروج از دانشگاه به عنوان لیدر اغتشاشات نگه داشتند. در نتیجه‌ی اعتراض و پافشاری ما معاون دانشجویی دانشگاه وساطت کرد؛ دوست ما هم آزاد شد. همین دوستم را متاسفانه دوباره در تجمع دانشکده‌ی علوم اجتماعی گرفتند و در اتاق حراست از او فیلم گرفتند و به عنوان لیدر اغتشاشات معرفی کردند. از او تعهد گرفتند که دیگر در تجمعات حاضر نشود.

علاوه بر دوستان بسیج دانشجویی، افرادی هم آن روز بودند که از لحاظ سن و ظاهر متفاوت با سایرین بودند، البته لباس معمولی داشتند. حدس ما این بود که از بیرون دانشگاه آمده‌اند.

شعارهایی که قابل بازگو کردن هستند همان شعارهای متداول این روزهای دانشگاه و خیابان بود “زن، زندگی، آزادی”، “دانشجوی زندانی آزاد باید گردد” یا شعارهایی خطاب به بسیجی‌های دانشگاه که انتقادی به نوع رفتار آنها بود.

متاسفانه حراست کارت بسیاری از بچه‌ها را گرفت و به آن‌ها پس نداد. بچه‌ها زمانی‌که کارت‌هایشان را نشان می‌دادند کارت را از دستشان کشیدند!

روایت‌هایی هم از ادامه‌ی تجمعات بعد از خروج ما در جای دیگر دانشگاه شنیدم که عجیب بود؛ روایت‌ جوجه‌کباب دادن مسئولان بعد از کتک خوردن آن‌ها. البته من دیگر حضور نداشتم ولی این روایت‌ها را دیدم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. حمایت رسانه های عربی و انگلیسی از اغتشاشات ایران حداقل در دو دهه گذشته بیانگر خیلی از مسائل هست

    7
    3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا