رویایِ ناتمام
عظیم محمودآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به بهانهی اظهارات اخیر نخستوزیر کانادا نوشت:
جاستین ترودو نخستوزیر کانادا اخیرا طی اظهاراتی رسما از احتمال تغییر نظام سیاسی در ایران سخن گفته و حتی برای بعد از سقوط جمهوری اسلامی نیز وعده و وعیدهایی داده است. در پی آن برخی رسانههای فارسی زبان بیگانه نیز از این سخنان به وجد آمدند. چراکه حالا یکی از مقامهای سیاسی رسمی دنیا را شریک در توهمات و تخیلات خود یافتهاند. توهماتی که البته نه نخستین بار و نه آخرین باری است که در مورد پایان عمُرِ فوریِ نظام سیاسیِ مستقر در ایران از سوی برخی شخصیتهای سیاسی بلندپایه جهان بیان شده است. البته از ترودو به عنوان سیاستمداری جوان و نامجرب در راس کشوری مستعمره، چنین تحلیلهای سست و شتابزدهای بعید نیست وقتی بارها پیش از این شاهد بودهایم که برخی از بلندپایهترین افراد سیاسی یا امنیتی در ایالات متحده آمریکا با هیجانی به مراتب بیشتر حتی اقدام به تعیین تاریخ دقیق سرنگونی جمهوری اسلامی ایران نیز کرده بودند.
چنانکه همین چهار سال پیش جان بولتن طی اظهاراتی رسمی اعلام کرده بود کریسمس سال 2019 را در تهران جشن خواهند گرفت! وقتی تحلیل مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید – با آن گستره اطلاعاتی و از کشوری با آن سابقه ابرقدرتی – در این سطح باشد، از امثال ترودو چندان دور از انتظار نیست که آرزوی خود را در آستانه چهارمین سالروز وعده جان بولتن به عنوان تحلیل جا بزند!
البته دقیقتر که میشویم به نظر میرسد جان بولتن هم در اظهارات خود چندان شایسته سرزنش نیست وقتی رییس وی در کاخ سفید آنطور بیپروا آرزوهایش را در مورد ایران با صدایی بلند فریاد میکشید.
خوانندگان این سطور حتما به یاد دارند دونالد ترامپ رییسجمهور سابق ایالات متحده آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 این کشور – یک سال و اندی پس از زمانی که مشاور امنیت ملیاش برای برگزاری جشن کریسمس در تهران مشخص کرده بود – نیز گفت بعد از پیروزیاش در انتخابات، ایران نخستین کشوری خواهد بود که مقاماتش به وی تبریک خواهند گفت!
این سخنان هرچند کمتر از پیشبینی مشاور امنیت ملیاش، متوهمانه بود اما از سوی دیگر نشان میداد اگر بولتن در شناختش از جهان و منطقه غرب آسیا ناتوان است، ترامپ پس از چهار سال نشستن بر مسند دولت، حتی قدرت تحلیل جامعه آمریکا و تخمین پایگاه اجتماعی خود را هم نداشت! چنانکه میدانیم وی با رای آمریکاییها – یا آنطور که خودش میگوید توطئه توطئهگران – از قدرت بیرون انداخته شد و در عین حال ایران نه نخستین، بلکه حتی آخرین کشوری هم نبود که پیروزی رقیب او را تبریک بگوید!
حالا وقتی سیاستمداران کشوری که خود را ابرقدرت دنیا میداند چنین تحلیلهایی از وضعیت جهان و حتی جامعهشان دارند، چه جای خردهگیری به نخستوزیر وابستهای است که رسما سوگند وفاداری نسبت به چارلز سوم – پادشاه بریتانیا (و پیش از ملکه الیزابت دوم) – یاد کرده است.
البته تحلیلهای سست این روزهای برخی کشورهای غربی از اوضاع ایران، چندان بیسابقه نیست و تنها به سالهای اخیر و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز محدود نمیشود.
چنانکه جیمی کارتر رییسجمهور اسبق ایالات متحده آمریکا پس از سفری که در دیماه سال 1356 به تهران داشت، ایران را «جزیره ثبات و امنیت در منطقه و شاه را محبوب ملت ایران» خواند!
اما پس از اظهارات کارتر، این «جزیره ثبات» یک سال بیشتر دوام نیاورد و در همان دیماه سال بعد (1357)، «شاهِ محبوبِ ملتِ ایران» پا به فرار گذاشت و راهی جز پیوستن به رفقای خوشخیال آمریکاییاش نیافت.
حال وقتی در طول بیش از چهار دهه گذشته سیاستمدارانی بسیار مهمتر از ترودو – آن هم در کشوری که نه تنها چون کانادا مستعمره نیست بلکه خود سالیان درازی است سیاستهای استعماری را در نقاط مختلف دنیا اعمال کرده – چنین درکی از ایران و آیندهاش داشته و دارند، چه جای خرده گرفتن از دولتمرد جوان و ناآزمودهای چون جاستین ترودو است که شاید هنوز به لحاظ عاطفی در سوگ ملکه فقید بریتانیا باشد؟
گویی ایران، برای برخی دولتهای غربی، سالها است که حکم کابوسی را دارد که جز رویابافی در باره آینده آن گریزی ندارند. رویایی ناتمام!
انتهای پیام
جدا؟؟؟؟؟؟؟
توهم ان ها به شما هم سرایت کرده؟!
عجیبه که دخالت کشورهای بیگانه وحتی دشمن درامور داخلی ایران برایتان معنایی نداره
عجب!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
با همین توهمات دارن قدرتشونو به آسیا واگذار می کنند
با تشکر از جناب آقای محمود زاده و با کمال احترام به فرمایشات ایشان، جاداره اینجا اشاره کنیم به یک ضرب المثل ترکی که میگه : «قند بیردفعه قاچار آدامین بوغازینا !!!! » که ترجمه تحت اللفظی اون اینه که :« قند یه بار میپره به گلو !!» یعنی شاید کسی تمام عمرش صدها بار چای بخوره ولی یه بار شاید قند بپره تو گلوش؛ ولی وای به وقتی که این اتفاق بیفته و جد و آبادش میاد جلو چشمش. این ضرب المثل رو زمانی بکار میبرن که طرف خیلی به خودش و موقعیتش مطمئن و مغرور شده باشه و بمنظور تحذیر و تنبیه و هشدار استفاده میکنن. ولی انشاالله که در این مورد حق با جناب اقای محمودزاده باشه!!!