چگونگی لغو سخنرانی «فاضل میبدی» در يزد
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، از اعضای ارشد مجمع محققین و مدرسین از لغو شدن سخنرانی خود در یزد پس از تماس تلفنی و نامه ی چند نهاد خبر داد.
متن یادداشت آقای فاضل میبدی در این باره که در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته در پی می آید:
به دستور دادگاه ويژه روحانيت و اداره اطلاعات استان يزد برنامه ی سخنراني اين جانب در مسجد «زاويه»ی يزد انجام نشد. برنامه ی مراسمي به عنوان شهادت امام باقر ع و بزرگداشت مرحوم دكتر شاهی كه از پزشكان نامدار و خيّر و خدوم استان يزد بود، در پنجشنبه ١٨ شهريور ماه با سخنراني حقير – فاضل ميبدي – اعلام شد.
ظهر پنجشنبه از دادگاه ويژه استان تماس گرفتند. فردی كه با رعايت ادب و احترام با من سخن می گفت و نام خود را اعلام نكرد، اظهار داشت برنامه ی شما ممكن است امشب با حواشي همراه باشد، لهذا بهتر است انجام نشود. گفتم براي چه؟ گفت بحث هاي شما خيلي خوب و علمي است، ولي باعث سوء استفاده ی عوام مي شود. گفتم كجا چنين شده؟ گفت شما در جلسه ای كه اخيرا در يزد داشتي و خيلي خوب صحبت كردی، گفته ايد: «اماماني هستند كه مردم را به سوي آتش و عذاب مي كشانند»، اين در كجاست؟ گفتم اين آيه ی قرآن است در سوره ی قصص، آنجا كه درباره ی فرعون مي فرمايد: واستكبر هو وجنوده … فرعون و اطرافيانش استكبار ورزيدند، بعدا مي گويد “وجعلناهم ائمة يدعون الي النار.
آن برادر مودب و محترم قبول كرد. گفتم من اين آيه را در كنار دو آيه ی ديگر، يكي: وجعلناهم ايمة يهدون بامرنا … و آيه: واجعلناللمتقين امام … به بحث گذاشتم. چون موضوع بحث امامت در قرآن بود. در جواب گفت امام كه مي گويي دعوت به آتش مي كند، شايد ذهن مردم به جايي ديگر رود. گفتم من قدرت ذهن خواني را ندارم و ثانيا ذهن برخي خراب است تقصير من چيست. خلاصه بعد از بحث و گفتگو از من خواست تا جلسه را خودم لغو كنم، نپذيرفتم.
زماني نگذشت تلفن با شماره no caller id كه شماره ی مخصوص اطلاعات و يا نهادهای امنيتي است، زنگ زد و خود را از اداره ی اطلاعات معرفي كرد. مودبانه و دوستانه خواهش كرد تا جلسه ی شب را لغو كنم. گفتم بر اساس كدام توجيه قانوني چنين كاری از من مي خواهي؟ گفت دستور دادگاه ويژه. گفتم چنين نامه ای به دست من نرسيده، لذا نپذيرفتم. گفتم در مراسم شركت مي كنم. در آخر گفتم شما خيال مي كني اين كار به نفع نظام است كه اين سخراني را لغو كني؟
گفتگو با اين برادر گمنام تمام شد. نزديك غروب كه آماده ی رفتن به مراسم بودم، زنگ تلفن براي بار سوم به صدا درآمد. متولي مسجد بود؛ ضمن اظهار لطف و نگراني، خواست تا در جلسه ی شب شركت نكنم و گفت نامه ای به تاريخ پنجشنبه با امضاي دادستاني ويژه ی اصفهان به دست من رسيده كه فاضل ميبدی امشب در اين مكان صحبت نكند. و از من خواست كه امشب نيايم و گفت الان كه وقت نماز است عده اي آمده اند و پيداست كه برنامه دارند. باز هم نپذيرفتم و تصميم داشتم تا در جلسه شركت كنم. آخرين تلفن كه به صدا درآمد، باني و عوت كننده ی جلسه بود. با پوزش فروان خواست تا از سخنراني امشب صرف نظر كنم، پذيرفتم.
شما قضاوت كنيد كجای نظام با سخراني من كه موضوع آن اخلاق و عقلانيت در مكتب امام باقر بود، بهم مي ريخت؟ آيا دوستان خيرخواهي كه مانع اين سخنراني شدند از عقل هراس داشتند يا از اخلاق؟ انشاءالله كه از هيچكدام. اميدوارم فقط اشتباه كرده باشند. برادران امنيتي استان كه قطعا دلسوز نظام هستند، بدانند كه چنين برخوردهايي برخلاف شرع و قانون است و جز تضعيف نظام و بدبين كردن جوانان چيز ديگري در پي ندارد.
انتهای پیام
حاج اقا اون تماس های مودبانه در واقع پلن های a و b و c بود، پلن d رو قرار بوده در صورت به نتیجه نرسیدن اینها اون برادران قطعا ارزشی که جمع شده بودند و یا به عبارت دیگه کمین کرده بودند عملیاتی کنند. پلن d قطعا شامل فحش و ناسزا و پرتاب مهر و چه بسا آجر و احیانا همراه با خالی کردن گاز اشک آور بود.
آزادي بيان، در حد لاليگا موج ميزند! با هر حرفي و سخني و کلامي، مخالفند، گرچه کلام در باره معصوم باشد! اين، نشان ميدهد که در باره معصوم هم آنگونه که اينها ميخواهند بايد سخن گفت، گرچه با فلسفه معصوم مغاير باشد!