خرید تور تابستان ایران بوم گردی

وحید شقاقی: سیل ابرچالش‌ها در راه و دولت در حل معضل معیشت فرومانده است

ارزیابی دولت در پایان نیمه اول (1)

وحید شقاقی‌ شهری، عضو هیات علمی و استادیار گروه اقتصاد و بانکداری اسلامی دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی، معتقد است اقتصاد ایران در معرض سه آسیب بسیار بزرگ انباشت تورم و سختی معیشت مردم، ابرچالش‌های فزاینده و توسعه سریع کشورهای همسایه قرار دارد اما دولت تنها معطوف به معضل معیشت است و شناخت و توانایی حل ابرچالش‌ها و رقابت‌های منطقه‌ای را ندارد، ضمن این‌که در حل معضل معیشت هم فرومانده است.

این اقتصاددان با ضعیف ارزیابی‌کردن تیم اقتصادی دولت سیزدهم، به خبرنگار انصاف نیوز می‌گوید تا حکمرانی اقتصادپایه نشود، نمی‌توانیم از دام مشکلات بیرون بیاییم.

انصاف نیوز: رسانه‌های طرفدار دولت سیزدهم و به خصوص خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران که رسما دیدگاه دولت را منعکس می‌کنند، اصرار شدیدی بر پررنگ‌کردن موفقیت‌های دولت در حوزه اقتصاد دارند اما به نظر نمی‌رسد که گشایش جدی در معیشت مردم ایجاد شده باشد. ارزیابی شما از دستاوردهای اقتصادی دولت در این دو سال چیست؟

شقاقی: در زمان ریاست خروشچف بر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، یک روزنامه‌نگار روس مقاله‌ای نوشت با عنوان نزاع تلویزیون و یخچال. مضمون مقاله این بود که در تلویزیون همه آمارها حکایت وضع خوب مردم دارد و به نظر می‌رسد روز به روز اوضاع بهتر می‌شود و مردم مرفه‌تر می‌شوند اما همین مردم، وقتی در یخچال خانه‌شان را باز می‌کنند، می‌فهمند که قدرت خریدشان نسبت به سال‌های قبل کاهش یافته است. آن نویسنده می‌گوید در این نزاع برنده نهایی یخچال است چون نسبت به تلویزیون حقایق بیشتری را نشان می‌دهد و بهتر از واقعیت‌های زندگی مردم پرده برمی‌دارد. من فکر می‌کنم آن تعبیر برای امروز ما در ایران هم صدق می‌کند. آمارهای رسمی یک چیز می‌گویند اما مردم در خرید روزانه، در اجاره سر ماه، در رفت و آمد، در خرید ملزومات زندگی و خلاصه هرجایی که باید هزینه کنند، چیز دیگری را حس می‌کنند.

مردم چه چیز حس می‌کنند و چرا آمارها برای‌شان باورپذیر نیست؟

واقعیت این است که ما در بی‌سابقه‌ترین دوره تورمی تاریخ ایران به سر می‌بریم. هیچ دوره‌ای در تاریخ ایران به اندازه امروز تورم بالای پیوسته و پایدار نداشته‌ایم. طولانی‌ترین دوره‌های تورمی در اقتصاد ایران دو یا حداکثر سه ساله بوده است. فرض کنید سال‌های 1320، 1321 و 1322، یا دوره 1351 و 1352 و 1353. بعد از انقلاب 1373 و 1374 یا 1391 و 92. الان که دولت می‌گوید تلاش می‌کنیم تورم را به کانال 30 درصدی هدایت کنیم، یعنی تورم بین 30 تا 39 درصد حرکت کند، معنایش این است که در پنجمین سال متوالی تورم بالای 30 درصدی تجربه شده است. اگر امسال به این دستاورد برسند هم ما از سال 1397 تا 1402 برای 6 سال پیاپی تورم بسیار بالایی را از سر گذرانده‌ایم بدون این‌که فرصت تنفسی به مردم داده شده باشد.

می‌دانید که تورم می‌تواند دوره‌های پیوسته داشته باشد اما در اقتصاد ایران همان‌طور که گفتم این دوره‌ها حداکثر سه ساله بوده  یا در روند آن، یک شکست دو سه ساله وجود داشته است و مردم به اصطلاح فرصت تنفس داشته‌اند. توجه کنید که میانگین تورم در این شش سال 40 درصد بوده است اما اگر به صورت تجمیعی، آمار انباشت تورم را محاسبه کنیم، تصور درست‌تری از وضعیت بسیار بغرنج مردم به دست می‌آوریم.

چرا می‌گویید باید بجای نرخ تورم ماهیانه و سالیانه روی تورم تجمیعی متمرکز شویم؟

چون وقتی تورم تجمیعی را محاسبه کنید، بهتر متوجه فشاری می‌شوید که روی مردم است. در دوره‌هایی که تورم طولانی می‌شود، رفتارهای مردم قابل توجه است. در سال‌های اول و دوم دوره‌های تورمی، مجبور می‌شوند از پس‌اندازهای خود هزینه کنند. در یکی دو سال بعد دست به فروش دارایی می‌زنند. فرض کنید خودروی خود را می‌فروشند یا مسکن کوچک‌تری اختیار می‌کنند یا وام می‌گیرند برای مصرف. اما از سال سوم و چهارم به بعد، دیگر نه پس‌انداز وجود دارد و نه دارایی خاصی برای فروش باقی مانده است. پس فشار تورمی سهمگین می‌شود. بنابراین به نظر من تورم 40 درصدی سال 402 به لحاظ فشار، معادل تورم 100 درصدی سال 1397 است.

سوال من بی‌پاسخ ماند. چرا آمارهای کنترل تورم باورپذیر نیست؟

به دلیل همین پایستگی تورم است که پدیده ادراک فراتر از آمارها به وجود می‌آید. الان اگر در خیابان از کسی بپرسید تورم چقدر است، حتما عددهایی بالاتر از اعداد رسمی را اعلام می‌کنند. مثل این است که شما 6 بار یک وزنه 80 کیلویی را بلند کنید. بار ششم حتما سخت‌تر از بار اول وزنه می‌زنید در حالی‌که وزنه همان 80 کیلوی بار اول است. مساله این است که قدرت شما تحلیل رفته. این انباشت 6 ساله تورم فشار شدیدی به مردم وارد کرده و سبب شده آنان تورم را بسیار بیشتر از 40 درصد اعلامی تلقی کنند.

کارنامه دولت در حل مسئله معیشت را قابل قبول می‌دانید؟

دولت در برنامه سال اول خود که با عنوان رشد غیرتورمی مطرح کرد، اگر اشتباه نکنم وعده داده بود که تورم را در سال دوم به 15 درصد می‌رساند. خب به این هدف که دست پیدا نکرده‌اند. آمارهای دیگر هم نشان می‌دهد دولت نتوانسته به وعده‌هایش عمل کند. وعده‌ای مانند ساخت سالی یک میلیون واحد مسکونی یا کاهش نرخ بیکاری از این دست وعده‌هاست. در مورد بیکاری هم گرچه آمارها نرخ پایینی را نشان می‌دهد اما این آمار نباید ما را از واقعیت‌های بازار کار غافل کند.

من در گفت‌وگوی دیگری با ادله نشان داده‌ام که این نرخ بیکاری گویای واقعیت نیست؛ بیکاری پنهان اضافه شده است، اشتغال پاره‌وقت به عدد بی‌سابقه‌ای رسیده است، شغل‌های غیربهره‌ور و غیرمولد موقت بسیار زیاد شده است و… به هر حال اینها متاسفانه واقعیت‌های روزمره زندگی مردم است و خیلی هم جای بحث و چانه‌زدن ندارد. همان‌طور که گفتم به نظرم یخچال‌ خیلی بهتر از تلویزیون نشان می‌دهد معضل معیشت مردم چقدر جدی است. اما من نگرانی بسیار فراتری دارم و به نظرم باید فکری برای آن بکنیم. من نگران ابرچالش‌هایی هستم که هر روز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

اتفاقا یکی از محورهای این گفت‌وگو را ابرچالش‌ها و مواجهه دولت با آن در نظر گرفته بودیم. این سال‌ها عده‌ای دائم از بحران و ابرچالش سخن می‌گویند ولی اتفاق خاصی هم نمی‌افتد. بالاخره انتظار می‌رود در شرایط بحرانی، وضعیت فوق‌العاده اعلام شود و یک تعداد حرکت مشخص برای کاستن از حجم بحران انجام شود. الان در کشور ما همه از بحران می‌گویند اما همه‌چیز به حالت عادی طی می‌شود. چرا؟

 در این‌که اقتصاد ایران و مردم ایران در معرض ابرچالش‌هایی هستند که به سرعت هم بزرگ می‌شود شکی نیست اما چون این بحران‌ها با زندگی روزمره مردم ارتباط ندارد، یا به عبارت دیگر در زندگی‌شان بازتاب مستقیم ندارد خیلی توجه‌ها را جلب نکرده است. ما در معرض ابرچالش صندوق‌های بازنشستگی، ابرچالش فرونشست زمین، ابرچالش آب، ابرچالش فرسودگی زیرساخت‌ها، ابرچالش ناترازی انرژی و سایر ناترازی‌ها، ابرچالش پیرشدن جمعیت و… هستیم که من اینها را مانند سیلی سهمگین می‌بینم که الان از ما فاصله دارد اما به سرعت فرامی‌رسد.

دقت کنید که من نمی‌گویم معیشت مردم مهم نیست، می‌گویم ما مسائل بسیار بزرگ‌تری هم داریم که باید برای آن فکر کنیم. مانند این است که همسرم به من بگوید فرزندم شیرخشک ندارد. من همه فکر و ذکرم تهیه شیرخشک برای بچه‌ام است و بالاخره از زیر سنگ هم که شده شیرخشک پیدا می‌کنم و به خانه می‌آیم اما شب که می‌خواهیم بخوابیم، سقف بالای سرمان مطمئن نیست یا به دلیل باران، دارد چکه می‌کند و هر لحظه ممکن است این سقف فروبریزد.

ما باید مسائل را در دو سطح ببینیم؛ یکی مسائل روزمره و معضل معیشت مردم است و یکی مسائل کلان‌تر که در یکی دو سال آینده می‌تواند روی سر مردم فروبریزد. فرض کنید به دلیل ناترازی انرژی یا آب عده‌ای مجبور به مهاجرت اجباری شوند. این یعنی زندگی و سرمایه یک عده نابود می‌شود. این یعنی زندگی جمعی از ملت مختل می‌شود.

حرف شما را قبول دارم که ما هیچ تحلیل عمیقی نسبت به این مسائل در سطح کشور نمی‌بینیم که خودش سبب نگرانی است. در جلساتی که شرکت می‌کنیم، مشهود است که دغدغه مسئولان و مدیران کشور همین مسائل روزمره است در حالی‌که مسائل بزرگ‌تری در پیش داریم که حل و فصل آن نیازمند اصلاحات سخت با تصمیمات سخت و منابع مالی گسترده است.

غیر از این، به نظر من یک مساله دیگر، سرعت پیشرفت کشورهای همسایه است. کشورهای عربستان و امارات و ترکیه و… وارد موج سوم اقتصاد شده‌اند و دارند مدل اقتصاد غیرنفتی را تمرین می‌کنند. پیشرفت‌هایی در این کشورها آغاز شده است که در ده سال آینده می‌تواند شکاف تمدنی میان ما و کشورهای همسایه را بسیار زیاد کند.

خب مردم ایران همواره خود را با کشورهای همسایه مقایسه کرده‌اند و اگر شکاف تمدنی میان ما و همسایگان‌مان خیلی عمیق شود، می‌تواند موج بزرگی از مهاجرت صاحبان سرمایه و صاحبان ایده و… را در پی داشته باشد. طبیعی است وقتی مردم یک کشور از داخل زیر یک فشار سنگین اقتصادی باشند و هم‌زمان کشورهای اطراف پیشرفت‌ حیرت‌آوری کرده باشند، موج مهاجرت تشدید می‌شود و از این منظر هم کشور ما در معرض تهدید قرار دارد.

شما معضل معیشت ، ابرچالش‌ها و پیشرفت همسایگان را به عنوان سه مشکل بسیار بزرگ کشور مطرح کردید. به نظرتان برای حل این مسائل چه راهکاری وجود دارد؟

این سه دسته مشکل عمده، سه نوع نگاه و برنامه‌ریزی مجزا و مشخص را می‌طلبد اما دولت از مسائل دوم و سومی که طرح کردم غافل است و تنها معطوف به مسائل دسته اول است که در این سطح هم نتوانسته کارهای لازم را انجام دهد. یعنی اصلاحات لازم برای عبور از بحران معیشت مردم هنوز آغاز هم نشده است.

حل مسئله معیشت، حل بحران‌های کلان و برنامه‌ریزی برای رشد هم‌پای همسایه‌ها، هر کدام شکل متفاوتی از تحلیل و برنامه‌ریزی‌ها را می‌طلبد.

به نظرتان ستاد دولت توانایی مواجهه با این مسائل را دارد؟

واقعیت این است که مدیریت اقتصادی دولت ضعیف است و کشش این سه سطح دغدغه را ندارد. برای حل مسائل سطح دوم و سوم باید درک درستی از آن داشته باشد. تیمی که می‌خواهد مسائل را حل کند باید فهم درستی از جهان موج سوم داشته باشد، فهم درستی از بحران‌های پیش رو داشته باشد، فهم درستی از ناترازی‌های کلان اقتصادی داشته باشد، فهم درستی از رقابت‌های پیرامونی داشته باشد. برای حل مسائل سطح اول هم باید هماهنگی و توان اجرایی و دانش اصلاحات ساختاری لازم را داشته باشند. می‌خواهم بگویم تیم اقتصادی دولت چنین توانی را ندارد و آقای رئیس‌جمهور باید دست به تغییرات اساسی در پاردایم اقتصادی حاکم بر دولت بزند.

حتی در استان‌ها پارادایم اقتصادی حاکم نیست و بیشتر پارادایم سیاسی و امنیتی حاکم است. تیم اقتصادی دولت ضعیف است البته من منظورم از تیم اقتصادی دولت، فقط چند وزیر و رئیس سازمان در حلقه اول نیست و حلقه‌های اجرایی در سطح استان‌ها را هم مدنظر دارم. اغلب استانداران، درکی از پیچیدگی‌های اوضاع اقتصادی کشور ندارند و طبیعتا نمی‌توانند این مسال را حل و فصل کنند.

به نظرتان برنامه هفتم توسعه که در این دولت تنظیم شده، می‌تواند ما را از بحران‌های پیش‌رو عبور دهد؟

ما با طرز تفکری که مسائل کنونی را به وجود آورده است، نمی‌توانیم برنامه برون‌رفت از این مشکلات را تدوین کنیم. برنامه هفتم توسعه هم تا جایی که من دیده‌ام و بررسی کرده‌ام، بر مبنای موج دوم و جهان صنعت‌محور تنظیم شده است و هیچ ردی از اقتصاد فناورانه در آن وجود ندارد.

به نظرم هنوز در دولت این باور به وجود نیامده که لازم است تغییرات گسترده در باورها و طرز فکر و نگاه به مسائل اقتصادی به وجود بیاید. دولت هنوز به این نتیجه نرسیده که باید حکمرانی‌اش را به حکمرانی اقتصادپایه تغییر دهد. مانند کاری که عربستان سعودی در حال انجام آن است.

تمام اسناد فرادستی ما روی اقتصاد دانش‌بنیان تاکید دارند در حالی‌که اساس اقتصاد ایران موج دومی است آن هم در نازل‌ترین سطح آن یعنی صنعتِ شبه‌دولتیِ غیررقابتیِ مبتنی بر نفت. ما با این سطح نمی‌توانیم با همسایگان‌مان که اقتصاد دانش را هدف‌گذاری و روی اقتصاد دیجیتال، اقتصاد هوشمند، اقتصاد کوانتوم، اقتصاد ژنتیک و زیست‌پایه و اقتصاد مجازی سرمایه‌گذاری کرده‌اند، رقابت کنیم. این عناصر موج سوم، هر کدام به تنهایی قابلیت تغییر نظام ثروت کشورها را دارند. کشورهای همسایه ما در این مسیر دارند حرکت می‌کنند و این باعث می‌شود شکاف تمدنی بین ما افزایش غیرقابل جبرانی داشته باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا