خرید تور تابستان

از مسیر بهشت زهرا تا زمان خاکسپاری آنقدر آزاردهنده است که …

کیارش خمسی، انصاف نیوز: تجربه‌ی خاکسپاری یکی از عزیزان به خودی خود تجربه‌ی تلخ و دردناکی است چه برسد به اینکه این تجربه‌ی تلخ همراه باشد با سوپر مارکتی در جاده‌ی بهشت زهرا که گران‌فروش باشد، در محدوده‌ی پارکینگ غسالخانه پول اضافه پارکینگ دریافت کنند و گدایانی که در زمان خاکسپاری آدم را بیچاره می‌کنند. تا هزینه‌ی سرسام آور قبر در قطعات قدیمی بهشت زهرا!

چند روز پیش برای خاکسپاری پدربزرگم که مدتی بود در بستر بیماری بود به بهشت زهرا رفتم. آخرین نفراتی که بیمارستان به ملاقات او رفتیم من بودم به همراه مادرم و مادربزرگم. مادربزرگم را در اتاق انتظار ICU نگه داشته بوده و گفته بودند در حال تمیز کردن او هستیم اما این برای آماده سازی او بود چون وقتی من و مادرم رسیدیم تا او را ملاقات کنیم در ICU باز شد و جسم بی جان پدربزرگ به همراه ملحفه سفید را دیدیم.

مدتی بود به ریه مصنوعی وصل بود از زمانی که کرونا اوج گرفته بود زیر دستگاه اکسیژن، بازنشسته سال 56 بود اما تا همین3-4 سال پیش آمادگی جسمانی بالایی داشت، رانندگی می‌کرد و می دوید. فرصت نکردیم در ICU آن روز برای آخرین بار او را ببینیم. سردخانه بیمارستان را سه تایی پیدا کردیم اما در بسته بود با مسئول آن که شماره‌اش آنجا بود تماس گرفتم و خواهش کردم که در سردخانه را باز کند. مادر و مادر بزرگم داخل رفتند اما من دوست نداشتم تصویری که در ذهنم از او بود خراب شود از همان کنار در که حدود 3 متر بود از دور او را نگاه کردم و رفتیم.

شب به خانه‌ی مادر بزرگ رفتیم و پس از صحبت قرارشد که پس فردا خاکسپاری باشد و مسجد برای هفتم گرفته شد.

صبح روز موعود به سمت بهشت زهرا رفتیم نزدیکی آنجا همسرم قصد خرید چند چیز را داشت قیمت اقلامی که خریداری کردیم حدود 85 هزار تومان بود اما صاحب مغازه آن را با ما حدود 150 هزار تومان حساب کرد. سرم درد می‌کرد، مسکن خورده بودم و دیر شده بود حوصله نداشتم.

پس از رسیدن به محدوده‌ی غسالخانه یا «عروجیان»، به علت اینکه خود دیر کرده بودیم زیاد معطل نشدیم اما بقیه حدود یک ساعتی بود در آنجا بودند. پس از خواندن نماز میت و اشک‌های اولیه و البته گم کردن و پیدا کردن قبض مربوط به کارهای اداری، پدربزرگم را سوار آمبولانس کردیم.

محدوده‌ی «عروجیان» همیشه جو سنگینی دارد جدا از خانواده هایی که عزیزشان در بستر بیماری فوت کرده و کمی برای مصیبت بعدی آمادگی دارند همیشه متاسفانه افراد جوانی هم آنجا هستند که ناگهان فوت کرده اند. دفعه آخری که به این ساختمان آمده بودم حدود 9 سال پیش بود، درست یادم نیست که شخص فوت شده دختری 13-14 ساله بود یا پسر اما زمان تحویل گرفتن جنازه مادرش آنقدر جیغ زد که از حال رفت.

وقتی که از پارکینگ می خواستیم خارج شویم بنر بزرگی نوشته بود ورودی 4000 تومان، هر ساعت 1800 تومان؛ مسئول گرفتن بلیط بدون اینکه کارتی که زمان ورود به پارکینگ گرفته بودیم را بزند گفت 10000 تومان! شوکه شدم، نه که ده هزار تومان پولی باشد اما دادن پول اضافی بی جهت اذیت کننده است. گفتم آقا ما کلا بیست دقیقه اینجا بودیم گفت 5000 تومان بده! البته بعدا فهمیدم از پدرم هم 12 هزار تومان گرفته است. مسکن اثر کرده بود و دفعه دومی بود که پول زور داشتم می دادم!

بعد از خروج از محدوده‌ی غسالخانه چند دقیقه ای به دلیل نبود تابلو برای قطعه 70 دور خود گشتیم تا به آنجا رسیدیم. افرادی از فامیل و دوستان و همکارانم مستقیم سمت قطعه آمده بودند. در کنار گریه و زاری خانواده و دلتنگی پدربزرگ و گلوی بغض کرده و چشمان اشک‌بار که به اندازه ی کافی آزاردهنده هستند چیزی که باید با آنها سر و کله می زدیم متکدیان بودند. از کودک 6-7 ساله سراغ تک تک افرادی که آمده بودند آمد تا خانمی که یک طرف از اطراف قبر را اشغال کرده بود و می خواست پول بگیرد ادعا می کرد که قرآن می خواند اما ظرف نیم ساعت یک صفحه هم ورق نزد تا دو پیرزنی که تقریبا آخر مراسم از دور آمدند و گفتند ما دو ساعت است در حال سوره خواندن هستیم. مادرم یک کیف کوچک با خود پول آورده بود تا خیرات کند هر کدام پول می گرفتند می گفتند کم است و دوباره چند دقیقه بعد می گفتند به ما پول ندادی!

زمانی که خاکسپاری تمام شد و می خواستیم میهمانان را به سمت تالار هدایت کنیم دو نفر از آن خانم ها دور مادربزرگم که تازه از روی مزار بلند شده بود را گرفتند که باید به ما پول بدهی! پاکبانها اما در طول مراسم مشغول نظافت بودند و بطری‌های خالی آب و آبمیوه را تحویل می گرفتند به همگی آنها حلوا و آب میوه دادیم و کمی پول.

همیشه قبلا رسم بود که یکی از رستوران های مرکز میزبان پذیرایی می شد و افرادی که آمده بودند باید دوباره در ترافیک می ماندند تا به آنجا برسند اما چند وقتی است که باقرشهر رونق پیدا کرده و چندین تالار و رستوران خوب در آن برپا شده است. پدرم یکی از این تالارها را انتخاب کرده بود.

در رستوران این صحبت مطرح شد که اگر می‌خواستیم اکنون یکی از قبرهای این قطعه که تقریبا از قطعات قدیمی بهشت زهرا است را خریداری کنیم باید حدود 110 میلیون تومان می پرداختیم اما سازمان بهشت زهرا آن را بین 5 تا 7 میلیون خریداری می‌کند!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا