حرفهای مهم یک مدیر بیمارستان: دزدی کنید اما حق بازنشستگان را نخورید
| برای حل بحران تامین اجتماعی رهبری ورود کنند | گلگهر را پس گرفتند، چون سودآور بود | حقوق بازنشستگان گردن نظام است تا ابد
سرویس اقتصادی انصاف نیوز: «ریشه بحران تامین اجتماعی دخالت دولت است» این جان کلام مهدی اسفندیار است که علاوه بر تحصیل در رشته سیاستگذاری بخش عمومی، در بخشهای گوناگون حوزه اجتماعی هم فعالیت و کسب تجربه کرده؛ از فعالیت رسانهای در رادیو سلامت گرفته تا همکاری با کمیسیون اجتماعی مجمع تشخیص مصلحت نظام و اکنون نیز مدیریت بیمارستان تامین اجتماعی در شهریار را برعهده دارد.
او که گرایش سیاسی اصولگرایی دارد، به انصاف نیوز میگوید همه دولتها فارغ از گرایش سیاسی خود صندوقهای بازنشستگی را به حیاطخلوت خود تبدیل کردهاند و بیسوادترین و نامربوطترین افراد را به این سازمانها تحمیل کردهاند که نتیجهاش را امروز میبینیم.
شکاف درآمد هزینه محصول دخالت دولت
انصاف نیوز: دو ماه پیش آقای مرتضوی گفت که از بحران صندوقهای بازنشستگی عبور کردیم. وقتی اینهمه از بحران صندوقهای بازنشستگی صحبت میشود، چگونه دولت سیزدهم توانسته از آن عبور کند؟
مهدی اسفندیار: اگر منظورشان از عبارت «عبور از بحران» این بوده که ما امسال هم میتوانیم حقوق بازنشستهها را بپردازیم، احتمالا حرف درستی است اما اگر منظورشان حل اساسی مسئله است، قطعا و حتما این حرف درست نیست.
من احتمال زیادی میدهم منظورشان همین است که میتوانیم حقوق بازنشستهها را امسال بپردازیم. این هم حل مسئله به سبک دولتی است چون همانطور که میدانید وضع معیشتی بازنشستهها بسیار خراب است و برخلاف قانون، حقوقشان متناسب با تورم افزایش نداشته است و اکثر بازنشستههایی که حداقل من میشناسم یا با آنان سروکار دارم، از وضعیت معیشتیشان رضایت ندارند.
انصاف نیوز: این بحث افزایش حقوق متناسب با تورم هم از آن بحثهای عجیب است؛ شما میدانید که اولین وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی دولت سیزدهم، یعنی آقای عبدالملکی، همان سال اول صدارتش 53 درصد حقوقها را افزایش داد. بعد خیلیها این اقدام را ناپخته و مضر دانستند و مسبب بحران اخراج گروههای بزرگی از نیروی کار خواندند. بالاخره دولت چه باید بکند؟ زیاد نکند اعتراض میکنیم، زیاد کند اعتراض میکنیم.
اسفندیار: در طول 2 سال اخیر، یک میلیون نفر به تعداد بیمهشدگان تامین اجتماعی اضافه شده است. پس این که دائم گفته میشود افزایش حقوقها باعث اخراج نیروی کار شده، بخشی از پروپاگانداست که با هدف خاصی انجام میشود.
انصاف نیوز: یعنی آن کار را درست میدانید؟
اسفندیار: بله، آقای عبدالملکی اشتباهات زیادی داشت و اظهار نظرهایش گاه نسنجیده بود اما به نظرم این کارش درست بود. اگر درست یادم مانده باشد، سالها حقوق کارگران فریز شده بود و این اواخر به 1 میلیون و هفتصد هشتصد هزار تومان رسیده بود. تورم هم که در اقتصاد ایران جاری است. بنابراین شکاف دستمزد با هزینههای مزدبگیران، چندان هم ترمیم نشده است. این افزایش حقوق باید اتفاق میافتاد.
انصاف نیوز: برگردیم به بحث اصلی. مشکل سازمان تامین اجتماعی چیست؟
اسفندیار: مثل دیگر صندوقهای بازنشستگی، ناترازی. ببینید؛ در سالهای 1356_57، بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور که تامین اجتماعی است، 20 بیمهپرداز داشته و یک حقوقبگیر. تبدیل کنیم به اعداد امروز، میشود 50 میلیون درآمد و 10 میلون هزینه. خب این صندوق باید در آن زمان که مازاد داشت، این رقم هنگفت را سرمایهگذاری میکرد تا وقتی نسبت عوض شد و تعداد مستمریبگیرانش افزایش یافت، بتواند آن را بپردازد. این اتفاق نیفتاد.
الان این نسبت که به نسبت پشتیبان معروف است، در خوشبینانهترین حالت 3/5 به 1 است. یعنی تامین اجتماعی به ازای هر 3/5 نفر بیمهپرداز، یک حقوقبگیر دارد. خب روشن است که پرداختی 3/5 نفر کفایت حقوق آن یک نفر را نمیدهد چون خود این افراد حق درمان دارند. یعنی 9 بیستوهفتمش میرود برای درمان. ضرب و تقسیم که کنید، مبلغ پرداختی کفاف حقوق یک بازنشسته را نمیدهد و تامین اجتماعی باید از منابع دیگر آن را جبران کند. خب این بحران را چه کسی میتواند حل کند که آقای مرتضوی مدعی شدهاند حلش کردهاند.
انصاف نیوز: دلیل اصلی شکاف عمیق بین درآمد – هزینه سازمان تامین اجتماعی را چه میدانید؟
اسفندیار: از نظر من دلیل اصلی تعمیق این ناترازی در منابع و مصارف در صندوقهای بازنشستگی، دخالت چند دههای دولت در کار آنان است. دولتها، افراد ناصواب و نادان و بیسواد را به این صندوقها تحمیل کردهاند. شرکتهای سرمایهگذاری صندوقها شده است حیاطخلوت سیاسیون. دولت بیسوادترین آدمها به امورات مردم مستولی کرده و حالا کاسه چه کنم دستش گرفته است.
الان یکعده از سر نادانی یا تعمدا، میگویند مساله صندوقها، مساله خودشان است و به دولت ربطی ندارد که از منابع عمومی و متعلق به همگان، مشکل عدهای را حل کند. بله این حرف در جای خود درست است اما دقت کنید که وقتی شما یک نماینده را به صرف اینکه 4 سال در پایتخت زندگی کرده و الان رای نیاورده، میگذارید مدیرعامل یا عضو هیات مدیره یک شرکت پتروشیمی یا در هر شغل تخصصی دیگری، حالا که بحران به وجود آمده است، وظیفهات این است که مشکل را حل کنی.
انصاف نیوز: به نظرتان ناترازی محصول این بوده که سازمان منابع خود را درست سرمایهگذاری نکرده یا تعهدات تکلیفی دولت مانند بیمه قالیبافها، بیمه کارگران ساختمانی، بیمه مداحان یا ائمه جمعه و جماعات و… باعث کسری شده است؟
اسفندیار: تامین اجتماعی با هر دو مسئله روبهروست. دقت کنیم که همه این اقشاری که نام بردید، در نهایت شهروندان این کشورند و حاکمان و سیاستگذاران موظفاند نیازهای شهروندان را برطرف کنند. یکی از نیازها مثلا مسکن است، یکی دیگر بیمه است و… خب دولت مسکن را که نمیتواند تامین کند. میرود سراغ وعدههای نسیه و میگوید من فلان قشر یا گروه را بیمه میکنم. اینجا سازمان تامین اجتماعی هم منفعل بوده و هیچ طرح و برنامهای برای برطرفکردن نیازهای اقشار مختلف نداشته است. یعنی تامین اجتماعی درک نمیکرده که خودش باید بازی جدیدی طراحی کند و برنامهای برای مثلا قالیبافها یا هنرمندان صنایع دستی داشته باشد. وقتی متولی برای حوزهاش برنامه ندارد، سیاستمدار برایش برنامهریزی میکند.
دولت هم با همان قوارهای که دوست داشته برای تامین اجتماعی تصمیم گرفته است. گفته مداحان، کارگران ساختمانی، ائمه جماعات، قالیبافان، شهروندان بیایید بیمه شوید، من سهم شما را میپردازم. از کدام منبع؟ معلوم نیست. کی؟ مشخص نیست. این وعده را دولت مستقر میدهد تا از مردم نمره قبولی بگیرد. دولت بعدی هم نمیتواند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند اما میگوید من دیون را تبدیل به حال نمیکنم. در حالی که دولت فقط دیون مربوط به خودش را میتواند تبدیل به حال نکند. مگر وقتی دولت از یک بانک خارجی وام میگیرد، تبدیل به حال نمیشود؟ دولت بدهکار است به صندوق بیمهای. صندوق بیمهای دو سال قبل 2 میلیون میگرفته، 6 میلیون به بازنشستهاش حقوق میداده است. الان که 10 میلیون حقوق میدهد، نمیتواند همان 2 میلیون قبلی را بگیرد.
رد دیون؛ ورشکستهها وبال گردن تامین اجتماعی
انصاف نیوز: گفته میشود برنامه هفتم توسعه این مسائل را حل میکند و خیلی از مشکلات سابق در رابطه دولت و سازمان تامین اجتماعی را از بین میبرد.
اسفندیار: نه، اتفاقا برنامه هفتم یکسری اقدامات پوپولیستی را ردیف کرده است که فاتحه صندوقها را میخواند. مثلا گفته است یارانه دارو که به بیمهشدگان تامین اجتماعی میدهیم را از بدهی دولت کسر کنیم! در حالی که بیمهشده تامین اجتماعی هم شهروند این کشور است و دولت موظف است دارو را با یارانه به او بدهد یا به هیچکس ندهد.
تصویبکنندگان چنین قوانینی یک چیز را متوجه نیستند؛ حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگی کشوری، فولاد و… الیالابد وبال گردن نظام جمهوری اسلامی ایران است. فرقی نمیکند چه دولتی بر سر کار باشد. باید پرداخت کند. دولت همانطور که خدمات درمانی را گردن گرفت، دست آخر ناچار میشود پرداخت حقوق کامل بازنشستگان تامین اجتماعی را برعهده بگیرد. چون مقصر وضع موجود، 100 درصد دولت است.
انصاف نیوز: نگفتید سهم کدام بیشتر است؛ استفاده نادرست از منابع یا بیمههای تکلیفی بدون منبع؟
اسفندیار: به نظرم سهم برابر دارند و میشود گفت تقصیر پنجاه پنجاه است. الان بدهی دولت به حدود 500 هزار میلیارد تومان یا بیشتر رسیده است. گفته این گروهها را بیمه کن و من سهم کارفرما را میپردازم اما پرداخت نکرده. ضمن اینکه 3 درصد هم سهم خود دولت است که به عنوان وظیفه حاکمیتی و حمایت از شهروندان باید بپردازد و در همه دنیا هم مرسوم است.
انصاف نیوز: هر شرکتی که در این کشور اسم و رسمی دارد به یکی از صندوقهای بازنشستگی تعلق دارد. چرا با اینهمه دارایی باید نگران حقوقهای ماهانه بازنشستگان باشیم؟
اسفندیار: بزرگترین واگذاری در قالب رد دیون دولت به تامین اجتماعی، در اواخر دولت آقای احمدینژاد در سال 1392 اتفاق افتاد. آن مقطع تعداد زیادی بنگاه و شرکت از جمله گلگهر، هما، تعداد زیادی پتروشیمی و… به تامین اجتماعی واگذار شد که ارزششان چیزی حدود 40 هزار میلیارد تومان براورد میشد.
آن زمان مطالبات تامین اجتماعی از دولت چیزی در حدود 80 یا حداکثر 100 هزار میلیارد تومان بود و بنابراین میشود بزرگی رقم واگذاری را درک کرد. اما دولت آقای روحانی در یکی از اولین تصمیمات خودش، شرکتهای سودده را از تامین اجتماعی پس میگیرد. مثلا گلگهر را پس گرفتند که اگر امروز متعلق به تامین اجتماعی بود، رقمی حول و حوش 4 برابر بدهی اکنون دولت به تامین اجتماعی پوشش داده میشد. گلگهر را پس گرفتند و صدای هیچکس هم درنیامد؛ نه آقای ربیعی اعتراضی کرد، نه آقای نوربخش و هیچکس دیگری.
این را از این جهت گفتم که نشان دهم ذینفعان واقعی، صحنهگردان نیستند. اگر بودند، به این بازپسگیری اعتراض میکردند. کما اینکه هر کس ببیند مال و اموالش را دارند میبرند، ساکت نمینشیند و فریاد میزند.
انصاف نیوز: واگذاری گل گهر تحت چه عنوانی لغو شد؟
اسفندیار: هیچی؛ هیات دولت در یک مصوبه اعلام کرد واگذاری گلگهر به تامین اجتماعی باطل شده است. هما و رجا و باقی شرکتهای واگذار شده هم که ورشکسته یا حداقل زیانده بودهاند. اینها را انداختند گردن تامین اجتماعی و جای بدهی حساب کردند. بد اداره شدن شرکتها هم مزید بر علت شد. برخی هلدینگهای تامین اجتماعی، در مقاطعی به شکل خانوادگی اداره شدهاند. دایی و خواهرزاده، عموزادهها و… در شرکتها مشغول بودهاند. اینها حداقلیترین ریشههای فساد است دیگر.
شما وضعیت شرکتهای تامین اجتماعی را بررسی کنید، مثلا پارسالکتریک را ببینید. این شرکت زیانده است اما تامین اجتماعی مجبور است از محل منابع دیگر، حقوق کارگران و پرسنل را بپردازد. این یعنی پرداختهای بیدلیل از جیب کارگرانی که سالها حق بیمه پرداختهاند.
در بسیاری از این شرکتها مدیرعامل و اعضای هیات مدیره بر اساس تصمیمات سیاسی انتخاب شده اند و هیچ تخصص و نسبتی با رشته فعالیت شرکت ندارند. این هم یعنی تحمیل هزینه به زحمتکشترین قشر جامعه. به نظر من کسی که امروز بدون تخصص و شایستگی در شرکتهای زیرمجموعه تامین اجتماعی مینشیند و حقوق میگیرد، حقوق کلان هم میگیرد، در اوج رذالت قرار دارد. دزدی کند، شرف دارد به اینکه پولی را به سر سفره خودش ببرد که حاصل دسترنج آن کارگر و رفتگر است. این خود حقالناس است.
مدلی که برای اداره کشور طراحی کرده ایم افتضاح است
انصاف نیوز: در کشورهای دیگر، صندوقهای بازنشستگی چگونه عمل میکند؟ منابع امروزش را که موظف است سرمایهگذاری کند، در چه قالبی بهینه میکند؟ آیا بنگاهداری میکند؟
اسفندیار: به هیچ عنوان. البته اینکه میگویم به هیچ عنوان بنگاهداری نمیکند، منظورم این است که قطعا به شکل و شیوه کشور ما عمل نمیکند. صندوقهای بیمهای در کشورهای توسعهیافته کاملا مستقل از ساختار دولتی عمل میکنند. دولت نمیتواند مدیر فاسد ناکارآمد بیسواد را به صندوقهای بیمهای و بازنشستگی تحمیل کند. آنجا سازوکار سهامداری و هیات مدیره مشخص میکند که فلان شخص با این مدرک و با این سوابق، برای رساندن شرکت به این هدف یا اهداف برای مدت مشخص منصوب میشود. اینطور نیست که به هیات مدیره بگویند باید فلانی را به عنوان مدیرعامل انتخاب کنید. سهامدار به شکل شفاف تمام اقدامات صندوق و شرکتهایش را میتواند رصد کند. بنابراین بنگاهداری صندوقهای بیمه ای در کشورهای توسعهیافته یکسره متفاوت است از بنگاهداری سازمان تامین اجتماعی ما.
ما مدل خاص خودمان هستیم. ما مدل افتضاح خاص خودمان هستیم. رفتهایم صندوقهای بیمهای را از دیگران الگوبرداری کردهایم اما به سبک خودمان ادارهاش میکنیم. دانشگاه علوم پزشکی را که خودمان نداشتهایم از دیگران کپی کردهایم اما به سبک خودمان ادارهاش میکنیم. بنابراین دانشگاههای دنیا یک مسیر میروند، دانشگاههای ما یک مسیر دیگر. این سبک و الگوی مدیریت را نمیتوان با هیچ جایی مقایسه کرد. فقط همینقدر میدانم که اگر در دنیا بگویید صندوق بیمهای ما معاونت پارلمانی دارد که 24 ساعته در مجلس نشسته و برگه استخدام ردوبدل میکند، به شما میخندند.
انصاف نیوز: ما داریم از بحران تامین اجتماعی و دیگر صندوقهای بازنشستگی صحبت میکنیم که چپ و راست، اصولگرا و اصلاحطلب، انقلابی و برانداز، در داخل و خارج کشور دربارهاش حرف زدهاند و گفتهاند فارغ از همه مسائل، یکی از چالشهای ایران فردا ناترازی صندوقهای بازنشستگی است و هر دولتی با هر گرایش و عقیدهای باید این بحران را حل کند تا دچار چالش بقا نشود. به نظر شما راه برونرفت از این بحران چیست؟
اسفندیار: در بحث فلسفه تشکیل سازمانهای عمومی، گفته میشود مهمترین فلسفه شکلگیری این سازمانها رفع نیازهای عامه است. اگر از این منظر به مسئله نگاه کنیم، باید ببینیم آیا سازمانهای سیاسی و عمومی ما در رفع نیازهای عامه موفق عمل کردهاند یا نه؟ متاسفانه جواب منفی است و سازمانهای سیاسی و عمومی ما در رفع مشکل تورم، در مشکل اشتغال، در مشکل محیطزیست و در حل هر مشکل دیگری، مستاصل و درمانده هستند بهطوری که امروز هیچ مسئولی، در هیچ جایگاهی، نمیتواند وعده حل یک مشکل مشخص را برای 5 سال آینده بدهد.
شما تمام مدیران کشور را از هر رده و جایگاهی که میخواهید به خط کنید؛ یک نفرشان نمیتواند به شما بگوید که تا 5 سال آینده تورم را به حد نرمال میرساند. نمیتواند. بگوید هم باید بزند زیر وعده و قولش. بگوید مسکن، باید بزند زیرش. بگوید ارزش پول ملی، باید بزند زیرش.
شما هر چه هم که در خانه خودت ادعای قدرت کنی، بچههایت وقتی میبینند ته جیبت پول نداری، خیلی روی حرفت حساب نمیکنند. دنیا هم همین است. امروز اقتصاد است که ارتش را تعریف میکند، اقتصاد است که دانش را رونق میدهد، اقتصاد همه اینها را رقم میزند.
وقتی نهادهای سیاسی ما نمیتوانند بحرانها را حل کنند و اقتصاد را رونق دهند، یعنی ساختارها در کشور معیوب است. من با اطمینان میگویم با ساختارهای کنونی، مثل امکان دخالت مجلس تا این میزان و حد در همه امور کشور که فینفسه وجود دارد، نمیتوانیم از بحرانها عبور کنیم. این سطح از دخالت مجلس در کار دولت همین خروجی را دارد که میبینیم. ساختار سیاسی در کشور ما اشکال دارد و این اشکال در اقتصاد و جامعه و فرهنگ خود را نشان داده است.
مشکلات اقتصادی ریشه سیاسی دارد
انصاف نیوز: پس شما هم معتقدید مسئله صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی ریشه در ساختار سیاسی دارد؟
اسفندیار: بله، مسئله صندوقهای بازنشستگی باید جای دیگر حل شود و اگر حل نشود، تا 5 سال دیگر دولت مجبور میشود اموال عمومی را بفروشد تا حقوق بازنشستهها را بدهد. همین الان برنامه هفتم دارد به این کار رسمیت میدهد. میگوید دولت زمینهایش را بفروشد. بفروشد که چه کند؟ حتما یکی از محلهای مصرفش حقوق بازنشستههاست دیگر. حرف آن آقایی که هشدار داد و برکنار شد، درست بود. حالا کیش را نفروخته، زمینهای اطراف تهران را که فروخته است. این بزرگترین هنر دولت خواهد بود که حقوق را به موقع واریز کند و این مسیر، چاره دیگری باقی نمیگذارد.
انصاف نیوز: الان بحثهای زیادی درباره افزایش سن بازنشستگی و تغییر مدلهای محاسبه بیمهپردازی میشود. این اصلاحات نمیتواند بحران تامین اجتماعی را به تعویق بیاندازد؟
اسفندیار: اصلاحات پارامتریک در دنیا به رسمیت شناخته شده و در جاهایی هم بسیار موفق بوده است اما با این ساختار، اصلاحات پارامتریک هم کمکی نمیکند و بعد از چند سال، باز همان آش و کاسه است.
انصاف نیوز: پس چه باید کرد؟
اسفندیار: باید عقلانی عمل کرد. عقلانیت که ما با آن در ستیز هستیم، میگوید استقلال صندوقها را به رسمیت بشناس، خارج از اساسنامهاش به آن تحمیل نکن. هر قانونی که دیدی، بار مالیاش را هم ببین و قبل از دیدن منابع مالی، حق تحمیل نداری. عقل میگوید دولت دست از سر سازمانهای بیمهگر بردارد اما دولتها، هر دوره بیشتر از دوره قبل به صندوقهای بازنشستگی فشار میآورد. مثلا آن دولت طرح تحول را میاندازند گردن تامین اجتماعی، این دولت متناسبسازی حقوق را به تامین اجتماعی تحمیل میکند و میگوید افزایش حقوق 50 درصدی را خودت تامین کن و بپرداز.
بنابراین معنای اصلاحات پارامتریک، در شرایط فعلی این است که ما دست از ناکارآمدی برنمیداریم، هیچ تعهدی به اداره بهینه منابع شما نداریم، زیر بار استفاده از متخصصان نمیرویم، استقلال صندوقها را تحت هیچ شرایطی به رسمیت نمیشنایم. به مردم پیام میدهیم که میدانیم این کارها باعث هزینه میشود، اما از آن عقب نمینشینیم. ما کار خودمان را میکنیم، هزینهاش را هم از جیب مردم برمیداریم. چطور برمیداریم؟ میگوییم سالهای بیشتری باید بیمه بپردازی. میگوییم حق بیمه بیشتری باید بپردازی. میگوییم به جای میانگین 2 سال، میانگین 3 سال میشود مبنای حقوقتان.
حل مسائل صندوقهای بازنشستگی به نظر من اراده سیاسی میخواهد، آن هم فراتر از سطح دولت و مجلس. بیتعارف بگویم که دولت و مجلس اصلا توان و شایستگی حل این بحران را ندارند.
برای حل بحران تامین اجتماعی و سایر صندوقهای بازنشستگی به نظرم تنها راه این است که رهبری نظام ورود کنند و دستور بدهد دولت و مجلس، استقلال صندوقها را به رسمیت بشناسند و تحت هیچ شرایطی سراغ صندوقها نروند. این بحث زندگی و معیشت 45 میلیون نفر شهروند این کشور است و اصلا شوخی بردارد نیست.
انتهای پیام
امسال هم از جیب کشاورز دزدیدند و ۵۰ همت تسویه مانده را ۶ ماه است پرداخت نکردند و بوق خود کفایی گوش فلک را کر نمودند
پس چرا از بورکراسی حاکم بر تامین اجتماعی و تعداد بسیار زیاد کارکنان با حقوق و مزایای بسیار هنگفت ان صحبت نمیکنید جایی که الان اکثر سازمان های کشور و دنیا با وجود تکنولوژی بسوی چابک سازی و کوچک نمودن کادر انسانی و استفاده بهینه از خدمات ارزان و دقیق الکتپسرونیک میشود تامین اجتماعی هر روز اطلاعیه استخدام کارمند عادی دارد و روز بروز سرملیه و اندوخته کارگران مظلوم را هدر میدهد خدا را بر اعمال خود ناظر بدانید حال حقوق و مزایای یک کارمند عادی تامین اجتماعی را در نظر بگیرید بر اساس اطلاعات جمع اوری شده هزینه هرکارمند تامین اجتماعی تقریبا اندوخته ۱۲ بیمه گذار را سوخت می کند و در آخر بازنشستگان خود مجموعه تامین اجتماعی تقریبا هر کدام با توجه به اینکه مزایای شاغلی خود را در زمان بازنشستگی نیز دارند هر کدام دو نیم برابر یک بازنشسته مظلوم که سی سال ۳۰ درصد حقوق خود را ذخیده نموده از این اموال رو به نابودی بهره می برند