خرید تور تابستان

مستند احمد ؛ حرفه‌ای اما سرگردان

علی نیلی، انصاف نیوز: مستند احمد به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی که در جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمد، به زندگی و زمانه سیداحمد خمینی، فرزند بنیان‌گذار جمهوری اسلامی می‌پردازد؛ مستندی که گرچه اصول حرفه‌ای را رعایت کرده است اما در بیان، بین روایت تاریخ معاصر و تصویر پرتره سیداحمد خمینی سرگردان است و از همین ناحیه ضربه می‌خورد.

سیداحمد خمینی از هر لحاظ شخصیت جذابی برای مستندسازی است؛ فرزند رهبر یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های کلاسیک قرن بیستم است، اهل ورزش به ویژه فوتبال بوده و به لحاظ اخلاقی لوطی‌منش و خوش‌مشرب بوده است، رابطه‌ای سینوسی با چهره‌های سیاسی تاثیرگذار از بنی‌صدر و بازرگان و قطب‌زاده گرفته تا آیت‌الله بهشتی و حزبش، و از مسعود رجوی گرفته تا محمد منتظری داشته است، شائبه‌هایی درباره نحوه اداره دفتر امام خمینی در دو سال آخر حیات‌شان وجود دارد، پیش از مرگ لحنی انتقادی یافته و بنابراین غروب زودهنگامش نیز با ابهاماتی همراه بوده است… به این سیاهه می‌توان بی‌شمار ریزموضوعات دیگری هم افزود که تاثیر مستقیم بر حیات جمعی ایرانیان داشته است. و بنا بر آن‌چه آمد رزاق کریمی در انتخاب موضوع، هوشمندانه عمل کرده و زندگی و زمانه کسی را دست‌مایه ساخت مستندش قرار داده که از هر نظر جذاب است و می‌تواند با دایره وسیعی از مخاطب ارتباط برقرار کند.

آغاز مستند و روایتی که مشخص می‌شود از دست‌نوشته‌های مرحوم سیداحمد است هم مخاطب را مجاب می‌کند که به تماشای یک مستند پرتره نشسته است. جذاب‌تر این‌که شیفت از راوی مرد به راوی زن، پرده از این حقیقت برمی‌دارد که کارگردان به خاطرات فاطمه طباطبایی، همسر سیداحمد هم دسترسی داشته است و این پرتره‌ای جذاب‌تر از آن شخصیت تاریخی ترسیم خواهد کرد.

اما هرچه جلوتر می‌رویم و زندگی سوژه دور تندتری می‌یابد، کارگردان از نقش‌زدن پرتره‌اش تن می‌زند و به روایت تاریخ معاصر می‌پردازد. ناگفته پیداست که نه می‌تواند به عمق حوادث متعدد تاریخی در بازه 10 ساله 1357 تا 1367 بپردازد و نه موضوع مستند چنین اقتضایی دارد؛ بنابراین نه ماجرای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و نقش سیداحمد در آن شفاف می‌شود، نه ماجراهای دو پاره شدن حزب جمهوری اسلامی به جناح چپ و راست و ایده خط سوم احمدآقا روشن روایت می‌شود، نه ماجرای عزل آیت‌الله منتظری و شائبه‌های تاثیرگذاری آقای خمینی در آن پاسخ شفاف می‌یابد، نه ماجرای اعدام‌های تابستان 1367 شکافته می‌شود، نه حتی به تغییر قانون اساسی اشاره می‌شود و… همه هستند و هیچ‌کدام نیستند.

به این ترتیب، ایده استفاده از شخصیت‌های سیاسی تاریخ معاصر برای تکمیل پازل‌های مستند هم عقیم و ابتر می‌ماند. در واقع نشستن چنین طیف گسترده‌ای از چهره‌های سیاسی آقایان؛ ناطق‌نوری، سیدمحمد خاتمی، حسن روحانی، مرحوم دعایی، موسوی‌خوئینی‌ها، سیدحسین و سیدحسن خمینی، محمد هاشمی، بادامچیان، مهدی فیروزان، دو نفر از رفقای سیداحمد و خانم طباطبایی مقابل دوربین آقای رزاق کریمی، کمکی به پرکردن جاهای خالی مستند نکرده است.

حتی با درنظر گرفتن محدودیت‌های آشنا درباره موضوعاتی که همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارند و سخن گفتن از آن‌ها تابوست، ماجرای عزل و اعدام‌ها، می‌توان فرض کرد که کارگردان قصد داشته است مهابت موضوع را بر دوش سوژه‌های مصاحبه‌اش بیاندازد و از زبان آنان، ماجرا را نقل و روایت خود را پیش ببرد اما آن‌چه در نهایت پیش چشم مخاطب قرار می‌گیرد تنها به ابهامات می‌افزاید؛ از جمله آن‌جا که آقای خاتمی جعل امضای امام خمینی توسط سیداحمدآقا را غیرممکن می‌داند، مهدی فیروزان از خط سوم می‌گوید و محمد هاشمی از اعدام‌ها.

مستند احمد ؛ حرفه‌ای اما سرگردان

ضمن این‌که سوال اساسی این است که اگر مستند پرتره سیداحمد خمینی را تماشا می‌کنیم، اصلا چه نیازی به پرداختن به این موضوعات پرمساله و پرابهام و تنش‌زا. به بیان دیگر، اگر این بخش‌ها از مستند حذف شود، شناخت مخاطب از سیداحمد خمینی دچار چه خدشه‌ای می‌شود؟ جز خبر وجود نامه‌ای 6 صفحه‌ای در نقد ادامه جنگ از فرزند امام که هنوز منتشر نشده، چه اطلاعات جدیدی در اختیار مخاطب قرار گرفته که حذف این بخش‌ها، به آن آسیب بزند؟

این قابل درک است که نمی‌توان زندگی و زمانه شخصیتی در قامت سیداحمد خمینی را روایت کرد بدون پرداختن به بزنگاه‌های مهم تاریخی؛ حرفم این است که اگر فقط یکی از این بزنگاه‌ها کامل مورد بررسی قرار می‌گرفت و نقش احمدآقا در آن، به غایت شفاف می‌شد احتمالا مخاطب بهره بیشتری می‌برد از این حالت که بزنگاه‌ها و نقش سیداحمد در آن‌ها فقط در حد اشاره باقی مانده است.

از آن‌سو، می‌شد وجوهی از خلقیات و روحیات سیداحمد خمینی را مستندسازی و ارائه کرد که کمتر مردم با آن  آشنایند؛ فرض کنید این مستند برای‌مان آشکار می‌کرد که احمدآقا زود عصبی می‌شد یا هیچ نوع از خشونت را نمی‌پسندید، یا روابط عاطفی‌اش با همسر و فرزندان و مادر، خانواده خود و خانواده همسر، باجناق‌ها و دامادها و… روشن می‌شد یا آن گزاره کوتاه رفیقش، «احمدآقا پول را نمی‌شناخت» گسترش می‌یافت، از نظر راقم این سطور با مستند پرتره جذاب‌تری مواجه بودیم که چیزی هم به دانش و شناخت‌مان از سوژه اضافه شده بود.

کوتاه سخن این‌که جسارت آقای رزاق کریمی برای پرداختن به زندگی و زمانه سیداحمد خمینی در کنار کیفیت بازسازی‌ها، فیلم‌های آرشیوی و مصاحبه‌ها قابل ستایش است اما پس از وجوه فنی، مستند احمد به لحاظ محتوایی سرگردان است و بنابراین نه مستند پرتره قابل اتکایی از کار درآمده است و نه تاریخ‌نگاری قابل استنادی.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا