فرجام بحران سوریه
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی نوشت:
سرزمین سوریه همانند افغانستان به باتلاق نابودی انسانها، مرگ غیرنظامیان و ستیزهای هر روزه مبدل شده است. بوجود آمدن شرایط بحرانی در هر کشوری فضای گستردهای برای ورود و خروج نیروهای تندرو فراهم میکند، تجمع روز افزون آدمیان و گروههای تندرو در سرزمین بحرانزده قابل دسترستر از هر امری خواهد بود.
نیروهایی که در هر شرایطی به زیست ستیزهگر خود در داخل همان کشور ادامه میدهند. اینکه کشور ثالثی از آنان حمایت کند و یا نه مهم نیست، نکته اصلی اینجاست که نیروهای تخریبگر و جنگجو به آسانی به حیات عادی خود بازنمیگردند.
میتوان تصور کرد بعد از کاسته شدن از شرایط جنگی و کاهش شمارگان تروریستها در سوریه این نیروها فعالیت کمتری را پوشش دهند، ولی امید داشتن به پایان یافتن بحران برای همیشه دور از ذهن خواهد بود.
بازپسگیری بخشهایی از خاک سوریه و رها شدن هر کشوری از دست تروریستها شادمانی در پی خواهد داشت. منتها بازگرداندن وضعیت آرام در صورتی که کشورهای دخیل در جنگ در مسیر بازسازی و آرام ساختن شرایط داخلی سوریه گام بردارند امیدوارکننده خواهد بود، در غیر اینصورت هر روز شاهد خبرهای ترور و نابودی جان انسانهای بیگناه در سوریه خواهیم بود و یا ستاندن جان انسانهایی که به باور برخی مخالفان در آن آشوبها دخیل بودهاند.
موقعیتی که از سال 1979 و پس از حمله ارتش سرخ به کشور افغانستان بوجود آمد. کشوری به بهانه حمایت از دولتی همسو اقدام به لشکرکشی و تصرف افغانستان کرد. شماری از کشورهای دیگر احساس خطر کردند و گمان بردند میدان تاثیرگذاری را در بخشی از جهان از کف دادهاند، در چنین شرایطی جنگهای نیابتی با فرماندهی نیروهای افغان، طالبان و عرب – افغان شکل گرفت. جنگ در افغانستان به پایان رسید، طالبان شکست خورد و حتی شماری از رهبران آن بازداشت و زندانی شدند و … ولی هنوز راهی برای برون رفت از وحشت ترور و جنگ با نیروهای طالبان و دیگر ستیزهجویان به طور کامل در افغانستان به دست نیامده است. موقعیت امروز کشور افغانستان و شهروندان آن آمیختهای از عبارتهای متناقض است. زیست در جهانی با آرامش، جنگ، ترور، ویرانی، آبادانی، موزیک شاد، نبرد بیپایان و امنیت به چالش کشیده شده از سوی بازماندگان طالبان – القاعده و نیروهای تازه نفس.
در سوریه کشورهای پر شماری برای دور کردن و یا درگیر کردن کشور سوریه به سمت جنگ وارد معرکه شدند، به عبارتی زمینههای این حضور و برهمزدن نظم بعد از اعتراضهای مردمی در سوریه و برخورد غیرمسالمتآمیز دولت با شهروندان معترض بیش از همیشه برای مداخلهجویان فراهم آمد. هر کدام از گروههای جنگجو در سوریه نماینده یک کشور است، نامهایی که فقط به عنوان یک برچسب هویتی و متمایز از دیگر گروهها استفاده میشود ولی در عمل نقش هر کدام از این گروههای ترور و برهم زدن نظم موجود و ستیز با نیروهای همسو با کشور سوریه است. نیروهایی که حیاتشان با نابود کردن و ویرانی گره خورده است.
شواهد موجود نشان میدهد سوریه جایی نیست که بتوان حرکتهای مبتنی بر عملیات نظامی و تخریب در سطح گسترده را دنبال و بازستاندن بخشهایی از خاک کشور را به عنوان پیروزی مطرح کرد. سخن از پیروزی به میان آوردن، یعنی برقرار کردن نظم پیشین و راهبرد امور همچون دوره قبل از جنگ و ستیز، به عبارتی دولت ملی به عنوان محور نظم دهنده اهرمهای برقراری نظم و ارایه خدمات عموی را در دست بگیرد.
در سوریه بخشهایی از خاک کشور بازپس گرفته میشود، ولی نمایی از آرامش به چشم نمیآید. حداقل آنکه نیاز به میلیاردها دلار برای بازسازی شهرهای تخریب شده است، نیازی که میبایست با کمک کشورهای دیگر تامین شود. فراهم کردن بودجه ساخت و ساز شهرها و ترمیم زیرساختهای نابود شده براساس نظر کارشناسان حداقل 20 سال زمان میبرد. سالهایی که بخشی از شهروندان سوری میبایست همچنان طعم تلخ آوارگی و بیخانمانی را بچشند و با فقر سر کنند و یا براساس محاسبات پرهزینه گام در راه همراهی با پیکارجویان علیه دولت سوریه بگذارند.
جنگ سوریه را در بهترین حالت میتوان جنگی پایان یافته تلقی و در بدترین وضعیت جنگی ادامهدار عنوان کرد. نبردی که با کاسته شدن از قدرت تروریستها و احساس نیاز نظم در اندیشه سیاستمداران از جمله کشورهایی همچون قطر، ترکیه، عربستان، امارات متحده عربی و… حمایت خود را قطع کرده و به سوی رها ساختن سوریه از دست تروریستها گام برداند! وقوع چنین رویدادی دور از تصور است. تاکنون از دل نشست این کشورها امر گفتگو و یافتن راه تفاهم بیرون نیامده است. حتی بعد از بازپسگیری شهر حلب این کشورها هیچ نشانهایی مبنی بر گفتگو و یا سازش را مطرح نساختند و همانند قبل بر طبل جنگ کوبیدند.
براساس موضعگیری رسانهها، تحلیلگران و سیاستمداران نزدیک به این دولتها نمایان شدن روی خوش نظم و آبادانی در سوریه خواب و خیال است، به این ترتیب سوریه در ستیزی کامل و دنبالهدار باقی خواهد ماند. نبردی بیپایان که این بینظمی را به نقاطی دیگر میکشاند. بروز ترورهای هدفمند یکی از این واکنشها است. بدون تردید طی روزها و ماههای آینده شاهد ترورهای دیگری خواهیم بود.
در خوشبینانهترین حال میتوان تصور کرد جنگ و نبرد در سوریه به شکل کنونی پایان بیابد، ولی نمیتوان تصویری از بازگشت به زندگی عادی نیروهای تروریست را ترسیم کرد. این نیروها حیاتشان در ستیز است و به زیر کشیدن نظم موجود، شاید روزی نبرد و جنگ نیابتی این کشورها با سوریه تمام شود، ولی جنگ سوریه با نیروهای تروریست همچنان و طی دو یا سه دهه اخیر ادامهخواهد داشت.
انتهای پیام