خرید تور تابستان

آیا کدیور، سروش را تکفیر کرده است؟

محمد موسوی عقیقی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آیا کدیور، سروش را تکفیر کرده است؟» نوشت:
«عبدالکریم سروش در سالیان اخیر، در گفتارهای «دین و قدرت» نظریه‌ای بیان داشته که محسن کدیور به یکی از منتقدان اصلی او تبدیل شده است. سروش باور دارد که کدیور او را تکفیر کرده است: [لینک]
اما کدیور چند باری ادعای سروش را رد کرده و بیان داشته در مقام تکفیر نیست:

در جدالی که این روزها میان عبدالکریم سروش و محسن کدیور شکل گرفته من جانب ادعای سروش را خواهم گرفت؛ یعنی کدیور به نوعی سروش را «تکفیر» کرده است.

شواهد خود را چنین مرتب می‌کنم:

(۱) فقیهان در فقه سنتی میان «اسلام ظاهری» و «اسلام باطنی» تفاوت گذاشته‌اند. عمده‌ی فقیهان معاصر مانند روح‌الله خمینی در کتاب‌الطهارة و ابوالقاسم خوئی در التنقيح في شرح العروة الوثقى، باور دارند که مسلمانان اهل سنت اسلام ظاهری را دارا بوده و در این دنیا با آنان «معامله‌ی مسلمان» می‌شود؛ اما در سرای آخرت آنان اسلامی نداشته و هم‌چون کافران عقوبت باورهای خود را خواهند دید. کدیور خود به تفاوت اسلام ظاهری و اسلام واقعی، اقرار کرده است: [لینک]

(۲) کدیور به صورت تلویحی سروش را «اسلام‌ستیز» معرفی کرده است. او در یادداشتی بیان داشته معرفی کردن «رحمت نبوی» در «حاشیه‌ی اقتدارطلبی» سخنی است که «مستشرقان کلاسیک، اسلام‌ستیزان و گروه‌های اسلام‌گرای ستیزه‌جو» بیان می‌کنند: [لینک]
او در جای دیگری، مجدداً همین سخن را تکرار می‌کند و البته در انتساب سخن‌اش به سروش، وضوح بیش‌تری دارد: [لینک]

(۳) کدیور باور دارد که نظریه‌ی سروش، گام به گام، منجر به حذف اسلام خواهد شد: [لینک]
(۴) کدیور در جایی بیان کرده که اسلام «هسته‌ی سخت» دارد و قابل شناسایی است. او باور دارد اگر «هسته‌ی سخت» از اسلام گرفته شود، اسلام منتفی خواهد شد. (درس‌گفتار زندگی مؤمنانه، جلسه‌ی۳) او در جایی تعبیر «مؤلفه‌های اسلام» را به کار برده و باور دارد اگر کسی این مؤلفه‌ها را منکر باشد اسلام واقعی ندارد ولی اسلام ظاهری او محفوظ است: [لینک]
به باور کدیور، سروش به «هسته‌ی سخت اسلام» یا «مؤلفه‌های اسلام» باور ندارد.

(۵) کدیور در ادامه به صراحت سروش را دارای «اسلام ظاهری» دانسته و «ملاک مسلمانی» را در او صادق می‌داند اما بیان داشته که با چنین شخصی «معامله‌ی مسلمان» می‌شود: [لینک]

بحث دقیقاً در تکفیر فقهی نیست؛ همانطور که فقیهان سنتی اهل سنت را به صورت فقهی تکفیر نمی‌کنند ولی در عین حال باور دارند آنان در سرای آخرت کافر هستند. عدول از «تکفیر فقهی» با وجود اعتقاد به «اسلام ظاهری» و «اسلام باطنی/واقعی» دیگر نام‌اش «نواندیشی دینی» نیست. احکامی چون ارتداد و مجازات‌های دنیوی در فقه سنتی، مقدمه‌ای بر ارتداد و مجازات‌های اخروی است. در نگاه کدیور حذف بخش فقهی ارتداد منجر به حذف بخش الاهیاتی ارتداد نمی‌شود. در نگاه کدیور، فردی می‌تواند «ملاک مسلمانی» را به معنای «اسلام ظاهری» داشته باشد ولی با این وجود «اسلام باطنی/واقعی» را انکار کند. به نظر من، جنس تکفیر کدیور علیه سروش، «ارتداد از اسلام واقعی» است، یا حداقل کدیور به خوانشی انتقادی از سروش دست زده که در خوشبینانه‌ترین حالت، لوازم سخن‌اش را نمی‌داند و در بحثی صرفاً الاهیاتی، روحیه‌ی فقیهانه سرکِش می‌شود و با تفاوت گذاردن میان اسلام ظاهری و واقعی، به تکفیرِ اخروی دست می‌زند.

کدیور باید به دو پرسش پاسخ دهد:

الف) «هسته‌ی سخت اسلام» قابل برداشت‌های متفاوت است؟ اگر نیست پس تکفیر الاهیاتی سروش را مقبول است چون به نظر کدیور سروش از این هسته‌ی سخت گذشته است و اگر نیست، یعنی پلورالیسم دینی درست است؟

ب) نسبت «اسلام ظاهری و اسلام واقعی» با «هسته‌ی سخت اسلام» چیست؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. نگارنده مقاله به زور میخواد بگه آقای کدیور آقای سروش رو تکفیر کرده است
    تا جاییکه من تصور میکردم منظور از تکفیر، تکفیر فقهی هست که آقای کدیور به صراحت گفته اند من در حدی نیستم‌ که شخصی را تکفیر کنم منظورشون تکفیر فقهی است وگرنه اگر دو بزرگوار قبول داشتند حرف دو نفرشان درست است پس چرا انقدر بحث میکنند در مورد بطلان حرف نفر مقابل

    2
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا